بازگشت به خانه

دوشنبه 17 مرداد 1390 ـ  8 اگوست 2011

 

آقای نوری علا، فدراليسم خطرناک است!

شاهين نژاد

دکتر نوری علا گرامی

سپاس فراوان برای پاسخ مفصل به پرسش هفته پیش من و همچنین پشتیبانی و نگاه مثبت شما به کتابم. شماری از هم میهنان که خوانندهء مقالهء شما بودند، تماس گرفتند که کتاب را در اختیارشان قرار می دهم.

در بارهء مقاله آخر شما در تارنمای گویا، مطالب زیر به نظر این حقیر رسید که با شما در میان می گذارم:

1. همچنان که خود در گفتگو با شاهزاده مطرح نموده اید نیاز بسیار به روشن سازی و یکدست نمودن مفاهیم و تعاریف در دامنهء سیاست و اجتماع داریم. وگرنه سوءتفاهمات و ابهامات، ما را در میانه کار به هزار و یک دشواری و گرفتاری می اندازند.

خواندن مقاله شما برای من روشن نمود که فدرالیسمی که شما از آن سخن گفته اید که بر پایهء انتقال بخشی از قدرت سیاسی، قانون گذاری و مالی از پایتخت به استان های کشور و ایجاد دموکراسی های محلی می باشد با فدرالیسمی که در گفتمان گروه های قومی و جریان های چپ، محور سخن است، فاصله بسیار دارد. بر خلاف شما، اینان به دنبال فدرالیسم قومی، زبانی و دینی هستند. برای همین، خواستار خودمختاری برای استان های مرزی باختر و جنوب خاوری ایران هستند که یا در زبان مانند آذری ها، با در قومیت مانند کردان و یا در هر دو مانند اعراب خوزستان با دیگر ایرانیان یک دست نیستند  وگرنه کدام یزدی، سمنانی و یا کرمانی به دنبال ایالت نمودن استان خویش است؟

ممکن است بفرمایید که چون مراد آنان از فدرالیسم با آنچه شما از این روش کشورداری سراغ می دهید متفاوت است که نباید ترویج و تایید فدرالیسم را کنار بگذارید؟ همچنین آنچه شما به حق در باره «هویت خواهی» نوشته بودید با «هویت خواهان» موجود در فضای کنونی برونمرز و درونمرز یک جهان فاصله دارد. هویت خواه امروزی پرچم ترکیه را به استادیوم تبریز می برد، در نشریهء دانشجویی در زنجان نشان گرگ خاکستری را تبلیغ می نماید، در فضای مجازی همهء شاخصه های هویت ایرانی چون زبان فارسی، شاهنامه، ایران باستان بویژه کورش و به تازگی نوروز را می کوبد و برای اینکه بیگانگی خویش را با آزادگی و آزادی نشان دهد، منکر قتل عام ارامنه و سرکوب کردان در ترکیه می شود. هویت خواهان را در تلویزیون گوناز و نشریهء وارلیق ببینید تا از شدت تنفر ایشان از هممیهنان غیر ترک زبان شان دچار ترس و نگرانی از روزی شوید که هویت یابان، «هویت» خویش را بیابند!! ممکن است بفرمایید که چون مراد آنان از «هویت خواهی» با آنچه شما از این فرایافت سراغ  دارید، متفاوت است که نیاید «هویت خواهی» را نسخ کرد و در برابرش موضع گرفت. حکایت وازهء «اصلاح طلبی» است. با اصل واژه که ما مخالفتی نداریم. اصلاح فرهنگ و یا اصلاحات سیاسی و اقتصادی که مطلوب ماست و همواره گامی به جلوست. این واژه هم اکنون در عرصهء سیاست برای ما معنی دیگری دارد و دلالت می کند بر انواع ترفندها و شامورتی بازی ها برای نگهداشت جمهوری اسلامی و برکشیدن برخی از سیاهکاران در برابر دیگر تبهکاران نظام.

شما و من که با نفس اصلاح طلبی مشکلی نداریم ولی چون این واژه بار معنی خود را در گفتمان غالب، به خط مشی گروه هایی چون مشارکت و انجمن روحانیون مبارز داده است، با آن مخالفیم. ما واژگانی چون «هویت خواه» و «فدرالیست» را نیز چون «اصلاح طلب» باید در معنی کاربردی امروزه روز آن دریابیم نه در معنی فرهنگ نامه  وگرنه آب به آسیاب کسانی می ریزیم که در بالا توصیف شدند.

واژهء ملیت هم آنچنانکه نوشته اید در نزد شما به معنی Nationality نمی باشد. به همان دلیل که در بالا عنوان شد، بهره گرفتن از «ملیت های ایران» را نیز به شدت خطرناک می دانم. هممیهنی که مقالۀ شما را در گویا خوانده بود، ناامیدانه از تبریز برایم نوشته بود که گویا دکتر نوری علا عبارت «ملیت های ایران» را برای پذیرش جملۀ منحوس «ایران کشوری کثیر المله است» بکار گرفته است!

ببینید چگونه سوء تفاهمات و برداشت های گوناگون از ترکیبی بودار (ملیت های ایرانی)، سبب گیجی و آشفتگی برخی از هموطنان می شود.

2. در بارهء «ممالک محروسه ایران» که در قانون اساسی مشروطیت عنوان شده است، از آنجایی که مملکت تعریفی متفاوت از کشور دارد، من معنای فدرال از آن برداشت نمی کنم. این عبارت بازمانده از عصر ناصری است (از ترور ناصرالدین شاه تا توشیح فرمان مشروطیت ده سال فاصله زمانی است). مالکیت ولایتی چون اصفهان برای شازدهی چون کامران میرزا که بابت آن سالانه، مبلغی را به خزانه می فرستاد و به این دلیل آن ناحیه را ملک طلق خود می دانست، اصفهان را مملکت ایشان می نمود. در پشت این ترکیب «ممالک محروسه»، مجموعی از این ولایات که در دست خان ها و شاهزادگان قاجاری به صورت استیجاری قرار داشت، جلب نظر می کند.

حق تشکیل انجمن های ایالتی و ولایتی که اقدامی سازنده و مثبت در توزیع قدرت می توانست باشد، از آن جایی که قانون اساسی مشروطیت از قانون اساسی بلژیک اقتباس شده بود، احتمالاً برگردان مستقیم از فرانسه به فارسی است. بعید می دانم که افرادی چون تقی زاده که در نوشتن آن قانون کارگردان بوده اند، نگاه به سیستم فدرال کامل داشته اند. تقی زاده از پشتیبانان جدی تشکیل دولت- ملت Nation State در ایران در پس از جنبش مشروطیت و عصر رضاشاهی بوده است.

3. در بارهء نمونه های فدرالی که اکنون در جهان موجود است و شما به آنها اشاره نمودید، در همه آنها بدون استثنا، فدرالیسم همزمان و همراه با استقلال کشور و اعلام موجودیت آن به عنوان یک یکان سیاسی در عرصهء جهانی بوده است. در هیچ موردی کشوری را سراغ ندارم که در حالی که سال ها از اعلام استقلال و عضویت اش در سازمان ملل گذشته باشد، خودش  خود را فدرال نموده باشد.

در هند و پاکستان، سیستم فدرال همزمان با استقلال این دو در اواسط دههء چهل میلادی معرفی شد. بلژیک در 170 سال پیش از اتحاد دو بخش فلاندرز ها و والون ها شکل گرفت. آلمان با همت بیسمارک از اتحاد چندین کنت  نشین در 140 سال پیش شکل گرفت. در مورد کشورهای مهاجرنشینی چون آمریکا، کانادا و برزیل که نیاز به گفتن نمی باشد که انسجام این واحدهای سیاسی بدون تشکیل دولت فدرال ممکن نبود. به عبارتی دیگر، اینان کشورهایی نبودند که سیستم فدرال را پیشه کرده باشند بلکه چون چند سرزمین بدور هم گرد آمدند، اینان «کشور» شدند.

توجه شما را به دموکراسی هایی چون اسپانیا و انگلستان جلب می کنم. اولی با وجود برخی جریانات فدرال خواه در میان کاتالان ها و باسک ها، زیر بار فدرالیسم نمی رود و دومی هم اینچنین باجی را به گروه های خودمختاری خواه در ایرلند شمالی، اسکاتلند و ولز نمی دهد. دلیل روشن است. در هر دو کشور، فدرالیسم کاملا رنگ و بوی قومی، مذهبی و زبانی خواهد گرفت.

دکتر نوری علا ارجمند، در پایان سرنوشت دو کشور فدرال اروپایی عصر جاری را  یادآوری می کنم:

جمهوری چکسلاواکی سه سال پس از رهایی از بختک حزب کمونیست، به دو کشور چک و اسلواکی در سال 1993 تجزیه شد. جمهوری فدرال یوگسلاوی که پس از جنگ های خونین بالکان ایجاد شده بود، در 2006 به دو کشور صربستان و مونته نگرو تجزیه شد.

در مورد کشور ما، مشکل بزرگ دیگری هم موجود است. برای اقوام آذری، کرد و عرب ما در برونمرز دولت هایی چون جمهوری آذربایجان، ترکیه، کردستان عراق و کشورهای عربی محرک و ذینفع هستند و گاهی ژست قیم این تیره ها را به خود می گیرند. این معضلات در کشوری مانند اسپانیا وجود ندارد. در قبرس وجود داشت و سرانجام اش را دیدیم: قبرس یونان و قبرس ترکیه.

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com