بازگشت به خانه

جمعه 24 تير 1390 ـ  15 جولای 2011

 

مخاطبان خاتمی

سید امیر خرم ـ عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران

چندی پیش سید محمد خاتمی رییس جمهور دوران اصلاحات، در جمع رزمندگان دوران جنگ سخنی گفت که واکنش‌های متعددی را برانگیخت. در آن مجلس خاتمی از ظلمی سخن گفت که به مردم رفته  و در مقابل نیز از ظلمی که به رهبری نظام رفته است و راه خروج از بن‌بست فعلی را نیز بخشوده شدن این ظلم از هر دو سو دانست و این کار را اولین گام در جهت حرکت به سمت وفاق ملی برشمرد. ایشان چند روز بعد در سالگرد دوم خرداد و در جمع جوانان اصلاح‌طلب، سخن پیشین خود را تکمیل نمود و دو شرط اصلی خود را مبنی بر آزادی زندانیان سیاسی و ایجاد شرایط انجام انتخابات آزاد، به عنوان شروط وفاق ملی عنوان نمود. این شروط در چند صحبت دیگر وی نیز به عنوان کف مطالبات سیاسی اصلاح‌طلبان جهت خروج از بن‌بست موجود و حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش‌رو از سوی ایشان مطرح گردید.

طرح این موضع از سوی خاتمی واکنش‌های متععدی را برانگیخت. نیروهای سیاسی داخل کشور عمدتاً به تایید این مواضع پرداختند، لیکن مواضع نیروهای سیاسی خارج از کشور علی‌الاغلب مخالفت با دیدگاه خاتمی و در مواردی به سخره گرفتن آن بود.

نویسنده در این مقاله بر آن است تا دلایل خود مبنی بر ضرورت دفاع از مواضع خاتمی را تبیین کند.

نکته اول: اندیشه اصلاح طلبانه را میتوان در مجموعه‌ای از اصول و مفاهیم زیر تعریف نمود.

1- اصل اول، حرکت در چارچوب نظام سیاسی: اندیشه اصلاح‌طلبانه بدنبال اصلاح ساختار نظام سیاسی بوده و بر همین اساس نیزراه حل معضلات موجود را بهیچ وجه در براندازی نظام جستجو نمی‌کند. بر این اساس اندیشه اصلاح‌طلبی با نیروهای معتقد به براندازی نظام مرز شفاف و خدشه‌ناپذیری دارد و بر خلاف آنها که راه برون رفت از وضعیت موجود و برپایی حاکمیت قانون را تنها در سرنگونی نظام موجود جستجو می‌کنند، اصلاح‌طلبان اعتقاد دارند که تغییر وضعیت موجود الزاماً به معنای تغییر نظام سیاسی نیست. به عبارت دیگر می‌توان و می‌بایست در چارچوب نظام سیاسی فعلی به تغییر وضعیت نامناسب موجود پرداخت. از نگاه اصلاح‌طلبان، رابطه شیوه‌های نامناسب و بحران‌زای بکار گرفته شده از سوی حاکمیت فعلی با اصل نظام سیاسی، رابطه‌ای عرضی است و نه ذاتی.

2- اصل دوم، پرهیز از روشهای خشونت‌آمیز:اصلاح‌طلبان هیچگاه آغازگر خشونت در منازعات سیاسی نبوده و اصولاً شیوه‌های خشونت‌آمیز را برای رسیدن به هدف نهایی خود که همانا اصلاح ساختار نظام سیاسی می‌دانند، وافی به مقصود نمی‌شناسند. چرا که کاربرد شیوه‌های خشونت‌آمیز علی‌الاصول در حرکت‌های انقلابی با هدف براندازی نظام سیاسی معنا می‌یابند، لیکن اصلاح‌طلبان هیچگاه بدنبال ایجاد یک انقلاب مجدد و باالطبع شیوه‌های معطوف به آن نیستند.

3- اصل سوم، استفاده از ظرفیت‌های قانونی: اندیشه اصلاح‌طلبی همواره بر استفاده از ظرفیت‌های مغفول مانده قانونی و اجرای بی‌تنازل قانون اساسی تاکید کرده و اعتقاد دارد که اگر همین قانون اساسی موجود بی کم‌و‌کاست اجرا شود، قطعاً بخش عمده‌ای از مشکلات فعلی مرتفع خواهد شد. چنانچه راه اصلاح قوانین موجود نیز در درون آن نهفته است. از نظر اصلاح‌طلبان توسل به شیوه‌های غیر قانونی در نهایت ترویج فرهنگ قانون‌گریزی را دامن خواهدزد. مشکلی که هم اینک نیز علت‌العلل مشکلات موجود است.

4- اصل چهارم، استفاده از فضای بین‌المللی: از جمله امتیازات جنبش اصلاح‌طلبی همسو بودن آن با گفتمان غالب جهانی است. آنچه در دوران کنونی فضای بخش عمده‌ای از جهان را تحت تاثیر خود قرار داده، اندیشه مبتنی بر رعایت حقوق شهروندی، پاسخگو بودن حکومتها در مقابل مردم، برگزاری انتخابات آزاد و دموکراتیک، جریان آزاد اطلاعات در جامعه و تعامل دولتها در سطح بین‌المللی است. اندیشه اصلاح‌طلبی از این امتیاز برخوردار است که بدنبال همین خواسته‌ها در سطحی ملی است، لذا بطور طبیعی از حمایت بین‌المللی نیز برخوردار است. لیکن بدیهی است که برخورداری از این حمایت به معنای وابسته بودن جنبش اصلاح‌طلبی به دول خارجی نیست و نمی‌توان این همسویی اندیشه حاکم بر اصلاح‌طلبان با گفتمان جهانی را به وابستگی آنها به خارج از کشور تاویل نمود.

5- اصل پنجم، تکیه بر منافع ملی با محوریت حقوق بشر: خط قرمز اندیشه اصلاح‌طلبی حفظ حقوق مردم در چارچوب حقوق بشر و نیز حفظ منافع ملی است. بر همین اساس اصلاح‌طلبان نمیتوانند با حکومتی که اعتقادی به رعایت حقوق شهروندی مردم (مصرح در قانون اساسی و نیز کنوانسیون‌های جهانی که ایران نیز عضوی از آنها است) ندارد، مصالحه کنند و چشم‌پوشی از این حقوق را وجه‌المصالحه حضور خود در ساختار قدرت قرار دهند. این سخن به معنای تلاش همواره و همیشگی این نیروها برای کسب و ارتقاء حقوق شهروندی مردم و ایجاد حکومتی دموکراتیک است. این موضوع را شاید بتوان اصلی‌ترین و محوری‌ترین مفهوم اصلاح‌طلبی قلمداد نمود که سایر مفاهیم و  تعاریف، حول آن معنا می‌یابند.

6- اصل ششم، توجه به راهکارهای اصلاح‌طلبانه: اصلاح‌طلبان برای دستیابی به اهداف خود از شیوه‌هایی بهره می‌برند که مورد استفاده تمامی جنبش‌های دموکراتیک در جهان می‌باشند. از جمله مهمترین این شیوه‌ها نیز استفاده از فرایند انتخابات‌ و تمرکز بر صندوق‌های رای به عنوان مبنای کسب قدرت سیاسی است. به عبارت دیگر نمی‌توان اصلاح‌طلب بود، اما خود را بی‌نیاز از حضور در انتخابات دانست و از موضوعی تحت عنوان انتخابات برای حضور در نهادهای سیاسی بهره نبرد. اما این سخن به معنای ضرورت حضور اصلاح‌طلبان در هر فرایندی که نام انتخابات را بر خود دارد لیکن از محتوای یک انتخاب واقعی تهی است، نخواهد بود. انتخابات هنگامی معنادار است که رعایت حقوق شهروندی در آن ملحوظ شده باشد. به عبارت دیگر انتخاباتی که مورد نظر نیروهای اصیل اصلاح‌طلب به عنوان راهکار حضور در عرصه سیاسی و تلاش در جهت اصلاح امور است، باید حد قابل‌قبولی از چهار شرط زیر را دارا باشد.

الف) آزادی: به معنای آنکه هرکس بتواندآزادانه و بدور از هرگونه تهدید و تحدیدی، نامزد شود و یا به نامزد مورد نظر خودرای دهد و از عواقب این امر نیز نگران نباشد. رد صلاحیت افراد صرفاً  بر طبق سلائق شخصی و جناحی، بدلیل پایمال نمودن حقبخشی از افراد جامعه و محدود نمودن بخشی دیگردر انتخاب نماینده واقعی خود، از جمله مواردی است که آزادی انتخابات را مورد تهدید قرار می‌دهد.

ب) عدالت: به معنای آنکه شرایط انتخابات برای تمامی نامزدها یکسان باشد. از جمله آنکهامکانات تبلیغاتی رسمی به یک میزان در اختیار کاندیداهای انتخاباتی قرار گیرد و حکومت از امکانات خود به نفع یک نامزد و یا به ضررنامزد دیگر بهره نگیرد.

ج) امنیت: به معنای آن است که کسی از بابت حضور در صحنه انتخابات یا نتایج حاصل از آن نباید احساس عدم امنیت کند. به عنوان مثال در هنگام انتخابات کسی نگران حمله و هجوم افراد اجیر شده به ستادهای انتخاباتی نامزدهایی خاص که مورد حمایت حکومت نیستند، نباشد، همچنین پس از انتخابات نیز کسی دغدغه تحت پیگرد قضایی قرار گرفتن به اتهام فعالیت در ستادهای انتخاباتی یک یا تنی چند از نامزدهای انتخاباتی را نداشته باشد.

د) سلامت: به معنای آن است که عموم مردم اطمینان داشته باشند که نتایج اعلام شده، کاملاً منطبق بر آرایی است که به صندوق‌های رای ریخته شده و متولیان امر هیچگونه دخل و تصرفی در آن نکرده‌اند. تضمین این سلامت نیز حضور آزاد و بدون محدودیت نمایندگان نامزدهای انتخاباتی و نظارت کامل آنها برتمامی مراحل انتخاباتی است.

بنابر این صرفاً انتخاباتی که سطح مناسبی از چهار شرط فوق را دارا باشد، می‌تواند به عنوان یکی از راهکارهای اصلی اصلاح‌طلبان جهت حضور در رقابت‌های سیاسی، مدنظر آنها ‌قرار گیرد.

نکته دوم: سخن خاتمی در موضع‌گیری‌های اخیر خود به عنوان یک اصلاح‌طلب اصیل و از جایگاه یک دلسوز نظام بیان می‌گردد که وضعیت فعلی جامعه را رصد می‌کند و عبور از بحران‌های فعلی را چندان دشوار میبیند که اگر هرچه زودتر چاره‌اندیشی نشود، از مواضع ناصحیح پیشین عدول نگردد و برای جلب مجدد اعتماد عمومی از دست رفته تلاشی صورت نگیرد، شاید به وضعیتی دچار گردیم که نه از تاج نشان ماند و نه از تاج‌نشان. لذا خاتمی از چنین موضعی به نصیحت مردان حکومت پرداخته و راه‌حل خروج از بحران موجود را نیز در ابتدا آزادی زندانیان سیاسی - که جملگی از بهترین فرزندان این سرزمین‌اند- می‌داند و در مرحله بعد نیز ایجاد شرایط برگزاری یک انتخابات آزاد و مطابق با استانداردهای دموکراتیک را به عنوان راهکار اصلاح امور بیان می‌کند. و مگر نه آنکه این خواسته‌ای است که هم جنبش اصلاحات و هم جنبش سبز از ابتدا بدنبال آن بوده و هست.

نکته سوم: اما روی دیگر سخن خاتمی که در میان هیاهوی مخالفان مغفول ماند و کمتربدان توجه شد، با بخشی از نیروهای سیاسی است که در جامه اصلاح‌طلبی بدنبال حضور بلاشرط خود در ساختار حکومت هستند. این دسته از نیروهای سیاسی اعتقاد  دارند که حضوری حتی بلااثر در نهادهای قدرت سیاسی به مراتب بهتر از عدم حضور در این نهادها است، چرا که در صورت عدم حضور، به مرور به حاشیه رانده شده و اندک اندک از سپهرسیاست خارج خواهند شد. در عین حال که حضور در عرصه سیاسی می‌تواند همچنان قدرت چانه‌‌زنی این نیروها را حفظ کند. از نگاه اینان حکومت با بستن فضای سیاسی بدنبال آن است که نیروهای مخالف خود را بتدریج از دایره قدرت حذف کند، لذا برای مقابله با این شیوه، می‌بایست به هرقیمت در ساختار حکومت ماند و برای این ماندن نیز نمی‌بایست بدنبال کسب امتیاز از جناح حاکم رفت. در مقابل این بخش از نیروهای سیاسی که خود را نیز وابسته به جریان اصلاح‌طلبی می‌نامند، خاتمی با بیان شروط دوگانه خود به آنان این پیام را می‌دهد که اصل در اندیشه اصلاح‌طلبی حفظ حقوق شهروندی است و حضور در عرصه سیاست نیز برای حصول به این هدف است. به بیان دیگر ماندن در سپهر سیاست تنها هنگامی معنادار است که اصول شش‌گانه پیش‌گفته در تبیین مفهوم اصلاح‌طلبی-  به خصوص اصل رعایت حقوق شهروندی در چارچوب حقوق‌بشر- در کنار یکدیگرحاصل شده باشند. لذا تلاش در جهت حضور در نهادهای قدرت سیاسی تنها هنگامی می‌تواند به عنوان کنشی اصلاح‌طلبانه تلقی گردد که بر مبنای این اصل تعریف شده باشد. در غیر این صورت، چنین تلاشی را نمیتوان مبتنی بر اندیشه اصلاح‌طلبی دانست. ‌

نکته آخر: خاتمی به عنوان اصلاح‌طلبی اصیل، با بیان شروط دوگانه خود مبنی بر آزادی زندانیان  سیاسی و ایجاد شرایط انجام یک انتخابات دموکراتیک به عنوان راهکارهای جلب اعتماد از دست رفته مردم، حضور مجدد اصلاح‌طلبان در عرصه رقابت سیاسی و ایجاد وفاق ملی، از یکسو راه خروج از بحران‌های موجود را در مقابل حکومت قرار می‌دهدـ راهی که علاوه بر آنکه در چارچوب نظام تعریف شده است، از شیوه‌های خشن نیز بدور است، همچنین ضامن منافع و امنیت ملی است، مشروعیت خدشه‌دار شده نظام را تقویت خواهد کرد و در عرصه بین‌المللی نیزاز فشارهای سیاسی بر حکومت خواهد کاستـاز سوی دیگر به نیروهای سیاسی درون نظام نیز پیام می‌دهد که حفظ حقوق مردم و نیز حفظ منافع ملی بر هر چیز دیگر از جمله حضور در ساختار قدرت، اولویت دارد.نمی‌توان چشم خود را بر واقعیات جامعه بسته نگاه داشت و بدون توجه به حقوق شهروندی مردم، شیوه‌های سیاست‌ورزی را برگزید.

 اما شاید بتوان گفت اصلی‌ترین مخاطب خاتمی در بیان این سخنان، مردم هستند. خاتمی با بیان شروط خود، علاوه بر آنکه شاخصی برای شناخت اصلاح‌طلبان اصیل از سایر نیروهای سیاسیبه مردم معرفی می‌کند، نیز به آنان می‌گوید که اولاً اصلاح‌طلبان حضور درعرصه قدرت را تنها هنگامی به صلاح می‌دانند که اطمینان یابند ازاین طریق می‌توانند به ارتقاء سطح حقوق شهروندی مردم و رعایت آن از سوی حکومت، کمک کنند. ثانیاً اصلاح‌طلبان راه عبور از شرایط نامناسب فعلی را نه غلطیدن در دامان اندیشه براندازی نظام می‌دانند و نه فروافتادن در وادی انفعال و وانهادن عرصه سیاستبه دیگران. به زعم او در شرایط فعلی، تلاش در جهت تحکیم جایگاه قانون و پافشاری بر اجرای بی‌تنازل و صحیح قوانین از سوی حاکمیت، تنها راه ممکن و موثر در رفع مشکلات موجود است.

کافی است چشم خود را بر واقعیات اجتماعی بگشاییم و از راه‌های ممکن و موثر در خروج از وضعیت نامطلوب فعلی سخن بگوییم، آنگاه قطعاً با خاتمی و پیش‌شرط‌های او همدل خواهیم شد.

یکشنبه 19 تير 1390

www.amirkhorram.ir

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com