بازگشت به خانه

دوشنبه  2 خرداد 1390 ـ  23 ماه مه 2011

 

پيوند به بخش اول اين گفتگو

 

در باره‌ء جدايی از «اتحاد جمهوری‌خواهان ايران»

گفتگو با جمشيد اسدی

گفت‌وگوگر: سعيد قاسمی نژاد

بخش دوم

Assadi3000@yahoo.com

سعيد قاسمی نژاد: آيا اين جريان سوم سابقه سياسی ويژه ای داشت؟

جمشيد اسدی: بيشتر دوستانی که جريان راه رشد غير سرمايه داری و غير دموکراتيک را در اتحاد جمهوری خواهان نمايندگی می کردند سابقه فعاليت در حزب توده و سازمان اکثريت را داشتند و يا دارند. البته به روشنی بگويم که اين به اين معنا نيست که همه ی توده ای ها و اکثريتی ها پيرو جريان سوم بودند و يا همه ی جريان سومی ها سابقه ی توده ای و اکثريتی دارند. برخی از چهره های اين جريان سابقه فکری و سياسی متفاوتی داشتند. اما وجه غالب همين بود که شرح اش رفت. به نظر می رسد که جريان های اول و دوم از اجا جدا شده اند، اما شايد که نشانه هايی از هر دو هنوز در اجا باشند.

 

سعيد قاسمی نژاد: اين طور که شما تحليل می کنيد، به نظر می رسد اختلاف نظر با جريان سوم، دليل اصلی انشعاب در اجا بود.

جمشيد اسدی: به باور من اختلاف با همين جريان سوم بالاخره به جدايی انجاميد. در اين شرايط ديگر نمی شد کار کرد. انتخابات رياست جمهوری و انتخابات مجلس هر دو در پيش روی اند. روشن است که با چنين ديدگاهی متفاوتی سياست مشترک که هيچ، حتی بحث مشترک هم نمی توانيستم داشت. اگر هم با هم می مانديم، تنها کاری که می توانستيم کرد بحث بود و بحث. بدون اينکه بتوانيم بر سر اعلاميه ای توافق کنيم. اگر هم اعلاميه ای در می آمد اعلاميه ای بيرنگ می بود چون می بايستی برايند و آشتی کنان ديدگاه های اين قدر متفاوت از باشد.

البته برخی از دوستان عقيده ديگری برای توضيح شکاف در اجا دارند و بر اين باورند که که مشکل اصلی عدم پاسخگويی بود، بدين معنی که چون هيچ فراکسيونی رسمی در اجا وجود نداشت، هيچ کسی هم به طور رسمی مسئول نبود و بدين ترتيب پاسخگويی بلاموضوع بود و همين سرانجام کار را به جدايی کشاند.

در همين مورد يکی از ديگر رفقای جدا شده از اجا، به تشکيل فراکسيونی به ابتکار مهندس شريعتمداری، دکتر مشايخی و دکتر گنج بخش اشاره می کند و می گويد که تشکيل فراکسيون برای قانونمند کردن مناسبات درون اجا بود، اما طرف مقابل چنين نمی کرد و به صورت خزنده جلوی تصميم ها را می گرفت و در اصل مثل روحی بود که در همه جا بود و اما تن نمايان نداشت! همين رفيق می افزايد: نامه آخر فرخ نگهدار به آيت الله خامنه ای و غمخواری برای نگهداشت نظام، ضربه ای عريان و تحريک آميز بود و ناچار می بايستی ضربه وار پاسخی می گرفت تا تجربه تلخ "اکثريت" در سال های نخستين انقلاب تکرار نشود. به باور اين رفيق، ضرورت واگرد به ضربه فرخ نگهدار از جمله انگيزه های جدايی بود.

 

سعيد قاسمی نژاد: شما در درون اجا در مورد اين اختلاف ها بحث و گفتگو نداشتيد؟

جمشيد اسدی: چطور نداشتيم ؟ گويا پس از جدايی، برخی از رفقای مانده در اجا گله گرده بودند که چرا بحث و گفتگو در مورد اختلاف ها نداشتيم. حتی يکی از دوستان مقيم آمريکا که نه توده ای است و نه اکثريتی اما در اتحاد جمهوری خواهان و درکنار همان جريان "راه رشد غير سرمايه داری و غير دموکراتيک" مانده است، در مصاحبه ای گفته بود که کسانی که رفتند بحث نکرده رفتند.

البته راستی آن است که بحث و کفتگو فراوان داشتيم بسياری از مامدت ها کوشيديم که در مورد اختلاف ها بحث های ضروری را دامن زنيم. خود من بسيار نوشته های درونی دادم اما رفقا کوچک ترين عکس العملی نشان ندادند و حتی ايميل هايم را هم ناديده می گرفتند. نمی گويم که آگاهانه واکنش نشان نمی دادند ـ چون نمی دانم . اما به هر حال احساس می کردم که به نوعی تحريم شده ام و پاسخی به حرفهايم داده نمی شود. به هر حال به باور من کوشش برای بحث در درون اجا بسيار شد و اما دوستان جريان غالب توجه درخوری به بحث ها نکردند و شد آن چه که شد.

 

سعيد قاسمی نژاد: درست است. من مصاحبه ای با شما داشتم که بخشی از آن در زمستان ۱۳۸۹ چاپ شد و بخشی که مربوط به بحث های درون اجا بود چاپ نشد. بدين دليل که در فاصله ميان انجام آن مصاحبه و زمان انتشار، جدايی در اجا اتفاق افتاد و پرسش و پاسخ در مورد بحث های اندرونی به هنگام نبود. اما حالا آن را به آگاهی همگان می آورم.

از شما پرسيده بودم: «در ادامه بحث در مورد رويکرد اپوزيسيون به اقتصاد و صنعت نفت به اتحاد جمهوری خواهان بپردازيم که شما در آن عضويت داريد. اتحاد در اين مورد چه می گويد؟ اخيرا ديدم که برخی از اعضای آن گروه سياسی از طرح محمود احمدی نژاد در مورد هدفمندسازی يارانه‌ها دفاع می کنند. به عنوان مثال فرخ نگهدار در برنامه تفسير خبر تلويزيون صدای آمريکا از اين طرح دفاع کرد و آزادسازی قيمت ها را به سود اقتصاد کشور دانست (برنامه را جمشيد چالنگی اجرا می کرد و مهمان ديگر دائی بود). وی پس از آن، نامه سرگشاده ای هم به آيت الله خامنه ای فرستاد و تقاضای گشايش کرد. البته بحث ما در اين جا سياسی نيست، اما خوب است نظر شما را در اين مورد بدانيم. چه می گوييد؟»

شما (جمشيد اسدی) هم در پاسخ گفته بوديد: حق با شماست، از بحث سياسی بگذريم که قصه پر غصه ای در اتحاد جمهوری خواهان است. به اسم پرهيختن از تندروی، برخی از رفقا تا سر حد مقبول سازی دولت کودتا و چاره جويی از رهبر نظام هم پيش رفتند. حتی اگر با ساده لوحی بپذيريم که شايد "ولی امر مسلمين" آيت الله خامنه ای که هيچ چيز را از هيچ يک از هم قطارهای قديم و جديدش نشنيد، از رفقای اتحاد جمهوری خواهان بپذيرد و از "اين رو به آن رو" شود! اما حتی با چنين گمانه نامحتملی، فرستادن نامه چاره جويی از سوی اپوزيسيون به نهادی که اصل و وجودش با باورها و ارزش های آزادی خواهانه ما در تضاد است، کار درستی نيست. نامه چاره جويی، به ويژه از سوی اپوزيسيون، به مسند و جايگاه غيردموکراتيک "ولی فقيه" مشروعيت می بخشد و درست خلاف آن چيزی که از آزادی خواه انتظار می رود. درک ما از اصلاح طلبی آن بود که از کوچک ترين فرصت های نظام – آن زمان که هنوز امکانش بود – استفاده کنيم برای برچيدن ولايت فقيه و ديگر نهادهای غيردموکراتيک. گيرم بدون سرنگونی و در چارچوب نظام. اما اين کجا و نامه فرستادن به "مقام معظم رهبری" کجا! روشن است که با چنين مواضعی، دوستان اتحاد جمهوری خواهان هرگز نمی توانستند موضع مشترکی در برابر مسائلی، چون انتخابات مجلس و رياست جمهوری اسلامی و مديريت پرونده هسته ای داشته باشند کمااينکه نداشتند و کمتر موضع گيری می کردند. از اين قصه پر غصه سياسی بگذريم و به اقتصاد بازگرديم! اتحاد جمهوريخواهان چنانکه از معنای اتحاد بر می آيد اتحادی است از گروه های بسيار گوناگون که از هواداران صريح اقتصاد بازار بنياد در آن هستند تا مخالفين آشکار و نهان آن. البته به باور من جريان فرادست در اتحاد جمهوريخواهان جريانی است که از سازمان اکثريت آمده است. البته نسبت به اين قضيه انتقادی نيست چون به هر حال هر کسی از جايی با سابقه ای آمده است اما اين فرادستی، جريان فکری خاصی را به اتحاد جمهوريخواهان داده است. پرونده هسته ای مورد گويايی بود. . مثال ديگر مربوط به طرح هدفمند کردن يارانه ها از سوی رئيس جمهوری دولت کودتاست. بخشی از دوستان که از ديدگاه خود نمی خواستند تنش افروزی کنند و درپی مسالمت جويی بودند از اين طرح دفاع کردند و به عنوان اينکه اين طرح برای پويايی اقتصاد مفيد است از اين طرح دفاع روشن يا نيمه روشنی کردند. اين اولين باری بود که اين دوستان از اصلاح قيمت ها به اسم اقتصاد بازار دفاع کردند. فکرش را بکنيد گرويدن به اقتصاد بازار بنياد در پی طرح دولت رانت خوار احمدی نژاد به عنوان يک شاهد اعلام می کنم تا قبل از اين هيچ وقت هيچ بحث جدی درباره فايده اقتصاد بازار از جانب اين دوستان صورت نگرفته بود. البته اين کار هم از نظر من بيشتر بر مبنای سياسی بود و نه از لحاظ اقتصادی. چرا که طرح آقای احمدی نژاد برای اصلاح قيمت ها بر مبنای رقابت آزاد نيست و اين طرح هيچ ربطی به برداشتن يارانه ها در اقتصادهای در حال گذار از اقتصاد دولتمدار به اقتصاد بازار بنياد که در اروپای شرقی اتفاق افتاد ندارد. اميدوارم نوشته های من در مورد يارانه ها را بر روی همين سايت گويا خوانده باشيد. از ميان تمامی دليل هايی که در آن نوشته ها آورده ام، به يکی اشاره می کنم: برداشتن يارانه ها به شرطی می تواند به اصلاح قيمتها و اقتصاد کمک کند که اقتصاد بازار بنياد باشد که شرط آن آزادی رقابت است. در شرايطی که بسياری از فعاليت های اقتصادی انحصاری است، در شرايطی که بزرگ ترين قراردادهای دولتی بدون مناقصه به شرکت های وابسته به سپاه داده می شود. در شرايطی که ابلاغ سياست های اصل ۴۴ از سوی "ولی امرمسلمين" حتی به صورت صوری توسط دولت احمدی نژاد جدی گرفته نشده است چگونه می توان فکر کرد که برداشتن يارانه ها کمکی است به پويايی اقتصاد بازار بنياد؟ اين حرف راتنها کسانی می توانند بزنند که يا با مبانی اقتصاد بازار بنياد آشنايی ندارند يا به لحاظ ملاحظات سياسی می خواهند تنشی با دولت احمدی نژاد و جمهوری اسلامی ايجاد نکنند و يا آميزه ای است از هم اين و هم آن. راستی چرا با چهره هايی از اتحاد جمهوريخواهان در اين مورد مستقيما گفتگو نمی کنيد و اين پرسش ها را از ايشان نمی پرسيد يا دست کم گفتگويی ميان انديشه های مختلف در اين باره ترتيب دهيد. من آمادگی خود را اعلام می کنم!» ـ

حال سخن آخری هست؟

جمشيد اسدی: آری سخن آخری دارم و آن اين که من هنوز بسياری ار رفقای مانده در اجا را از دوستان خود می دانم. حتی بر اين باورم که بسياری از ايشان صادقانه خواهان سربلندی کشورند. اما خب، از ديدگاه سياسی و به ويژه با داده ها و برداشت های کنونی، هم رزم سياسی نمی توانيم بود.

ابراز دوستی من به رفقای به جا مانده در اجا از روی مردم فريبی نيست و به دنبال هيچ نيستم، جز آن که به روشنی بگويم که اگر به جای پرداختن و تصميم گيری در مورد اختلاف ها ـ مثلا انگيزه های جدايی ـ به يکديگر تهمت زنيم و بی احترامی کنيم، هواداران پاک دلی برای دموکراسی نخواهيم بود.دموکراسی نيست، مگر همزيستی فانونمند و نيز اخلاقی ديدگاه های متفاوت.

هر روز مبارزه آزمونی است برای سنجش دموکراسی خواهی ما. اگر در راه مبارزه برای برپاداشت دموکراسی در کشور ميان خود راست کردار و راست پندار نباشيم، همان بهتر که شکست خوريم!

پس سخن آخر اين که دوستی من با رفقای به جا مانده در اجا به جای خود و اما حساب کار سياسی جداست. با اين داده های سياسی در کشور و برداشت های رفقا در اجا، واقعا جدا! اين را گفتم که ديگر کسی نيکی ها و به ويژه رفتار و موضع گيری سياسی های اجا را به حساب ما و من نگذارد!

 

http://assadioniran.blogspot.com

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com