بازگشت به خانه

جمعه 16 ارديبهشت 1390 ـ  6 ماه مه 2011

 

جلوه های ویژهء سکولاریسم و آلترناتیو

گفتگو با آرمان نجم

پرسشگر: فرح آریا

به انگیزه برگزاری ( همایش) به میزبانی سکولارهای سبز ایران در شهر تورنتو / کانادا، گفت وگویی با آقای آرمان نجم، عضو شورای هماهنگی شبکه جهانی سکولارهای سبز  و سرپرست انجمن سکولارهای سبز در برلین انجام داده ایم. آرمان نجم فارغ التحصیل رشتهء هنرهای دراماتیک و کارگردانی فیلم از فرانسه است. او کوشیده است تا در میان مخالفان حکومت مذهبی ایران در راستای فکر جدائی حکومت از مذاهب و مکتب ها، گام هایی استوار در راه (دموکراسی و آزادی) بردارند. برای آشنائی با جلوه های ویژهء سکولاریسم و روند آلترناتیوسازی، از منظر یک فعال سیاسی، با آرمان نجم به گفتگو نشسته ايم.

 

پرسش: آقای آرمان نجم با تشکر از فرصتی که برای اين گفت و گو داده اید، اولین پرسشم در مورد چگونگی تشکل شبکهء جهانی سکولارهای سبز و انجمن های شهری سکولارهای سبز در نقاط مختلف جهان است. 

پاسخ: شبکهء سکولارهای سبز ایران برای آزادی و دمکراسی برای اولین بار در تاریخ 15 ژانویه سال 2010 در راستای بیانیه ای تحت عنوان «سکولارهای پشتیبان جنبش سبز» و بر اساس سه اصل مهم که توسط آقای نوری علا و خانم شکوه میرزادگی نوشته و انتشار یافته بود بوجود آمد. این سه اصل عبارت بودند از اینکه اولاً جنبش سبز دارای بخشی عمده از سکولارهاست و دیگر آنکه این بخش سکولار خواهان انحلال حکومت اسلامی ایت و در پایان هم اينکع حکومت مورد نظر اين بخش باید به اعلامیه جهانی حقوق بشر و آزادی های مندرج در آن پایبند باشد.

در این رابطه عده ای از شخصیت های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی با امضای خود از این بیانیه پشتیبانی  کردند. سپس دراین راستا برای نزدیک کردن و به هم پیوستن نیروهای سکولار دمکرات در داخل و خارج ایران، شبکهء جهانی سکولارهای سبز بوجود آمد و راهکرد خود را بر اساس تاسیس انجمن های سکولار سبز در سراسر دنیا قرار داد. در این مرحله، کار تشکیلاتی شبکه آغاز شد  و از طرف هیات مؤسس شبکه به دکتر نوری علا ماموریت داده شد تا، با انتخاب چند تن از اعضای شبکه، شورای موقت هماهنگی را تشکیل دهد. این گروه، که من نیز افتخار همکاری با آن را داشتم، همراه با آقايان دکتر رضا حسین بر و اسفندیار منفرد زاده و دکتر نوری علا تشکیل شد و کار نوشتن و تنظیم اساسنامهء شبکه را در دستور کار خود قرار داد. سپس، سرپرست های انجمن هایی که در این فاصله اعلام موجودیت می کردند، برای انجام این کار در شورای موقت هماهنگی به ما پیوستند. در سپتامبر 2010 شورای موقت هماهنگی اساسنامهء شبکه را به تصویب مجمع عمومی رساند و، با برگزاری یک انتخابات، شورای جدید هماهنگی و بازرسان شبکه را به عموم معرفی کرد. در این مرحله شبکه، پس از پشت سر گذاشتن فاز تشکیلاتی خود، وارد مرحلهء نوینی از کارهای اجرایی شد. از جملهء این کارها تشکیل هر چه بیشتر انجمن های سکولار سبز در سراسر دنیا و، در این راستا، تلاش برای برقرار کردن ارتباط و به هم پیوستن نیروهای سکولار دمکرات بوده است.

در حال حاضر شبکه دارای نوزده انجمن سکولارهای سبز در نقاط مختلف اروپا و امریکا و کانادا می باشد و انجمن های جدید دیگری نیز در یکی دو هفتهء آينده اعلام موجودیت خواهند کرد.

 

پرسش: اهداف این شبکه و همایشی که در تاریخ ۶ تا ۸ مه در تورنتو برگزار می شود چیست؟

پاسخ: اهداف این شبکه در بیانیهء اعلام موجودیت آن و دعوت عام برای پیوستن به شبکهء جهانی سکولارهای سبز به صورت بسیار شفافی در سه اصل مطرح شده است.

1- ما معتقدیم که برپایی نظام های مبتنی بر هر گونه مذهب، دین و ایدیولوژی ناقض حقوق اساسی بخش بزرگی از شهروندان جامعه و منشاء تبعیضات گوناگون و آشکار است. چرا که همهء مطالعات نظری و نیز تجربه های عملی نشان داده اند که چنین حکومت هائی غیر قابل استحاله و اصلاح اند و، بنابراین، همگان بايد در راستای انحلال آنها بکوشند.

2- ما معتقدیم که اکثریت مردمی که طی یک سالهء اخیر در ایران با نام شناخته شدهء «جنبش سبز»، در ابتدا به بهانهء انتخابات و سپس بصورتی علنی در مخالفت با حکومت مذهبی مسلط بر ایران، به خیابان آمده و مورد شکنجه و تجاوز قرار گرفته و بهترین فرزندان شان بدست ماموران دولتی کشته شده اند، پس از سی سال تجربهء حکومت مذهبی، هم در شکل بنیاد گرایی و هم در نوع اصلاح طلبی اش، به این نتیجه رسیده اند که دیگر وقت آن رسیده که حکومتی غیر ایدئولوژیک / غیر مذهبی داشته باشند. از این رو ما جنبش سبز ملت ایران را جنبشی به گوهر نافی هر نوع حکومت مذهبی / ایدئولوژیک، در همه اشکال ممکن آن، می دانیم.

3-ما معتقدیم که تنها شکل یک حکومت غیر ایدئولوژیک / غیر مذهبی، که حاصل جدا کردن نهادهای مذهبی و ایدئولوژیک از حکومت است، و ماهیتی سکولار دارد، بعنوان بهترین، شایسته ترین و فراخ ترین بستر برای برپایی نظامی مبتنی بر اعلامیهء جهانی حقوق بشر و دمکراسی، و تأمین همه گونه آزادی و حقوق اساسی برای همهء شهروندان ایرانی که پایبند و مکلف به اجرای قانون و احترام به آزادی دیگر شهروندان هستند محسوب می شود.

ما در راستای تبدیل باورهای سه گانهء فوق به نیرویی سیاسی، که می تواند مبلغ ضرورت انحلال حکومت مذهبی در ایران و ایجاد آلترناتیوی سکولار برای آن باشد،از همهئ ایرانیان برون  و درون مرز، با حفظ هرگونه عقیده و برنامهء سیاسی در جهت شکل حکومت و اهداف حزبی برای ادارهء کشور و برای برقراری آزادی و دمکراسی در ایران و حفظ یکپارچگی کشور دعوت به همکاری می کنیم .

«همایش تورنتو» نیز در رابطه با بررسی راهکارهای اجرائی این «روند الترناتیو سازی» برگزار می شود زیرا ما ـ در شبکهء سکولارهای سبز ـ خود را آلترناتیو نمی دانیم، و تنها تلاش ما برای بوجود آوردن بستری است که در آن یک آلترناتیو سکولار دمکرات بوجود بیاید. یک روز از این همایش نیز به شبکه ی ما اختصاص خواهد داشت تا اعضای انجمن ها بتوانند با یکدیگر از نزدیک آشنا شوند و در مورد برنامه های شبکه به رایزنی بنشینند.

 

پرسش: تصور نمی کنید درد بزرگ در برقراری دموکراسی در ایران خود ایرانی ها هستند که همه در خطوطی صاف و موازی جلو می روند که، بی هدف و بدون پایان، هيچگاه بهم نمی رسند؟

پاسخ: اگر منظور شما از "ایرانیان" نیروهای موجود در سپهر سیاسی ایران است، شاید حق با شما باشد. بسیاری از این نیروها و شخصیت های سیاسی در امتداد و روند انقلابی که سه دهه پیش اتفاق افتاد و در امتحانی تاریخی و نهایی که در مقابل خود داشتند رفوزه شدند و افکار عمومی در داخل و خارج ایران آنها را از حق تدریس و برنامه ریزی برای جامعه منع کرد. اما، از آنجایی که در ایران اصولاً افکار عمومی از ابزار دمکراتیک خود، که مطبوعات و رسانهء آزاد هستند، بی بهره بوده مسلماً نمیتوانسته خود را به شکلی بارز در معرض دید همگانی قرار دهد.

در درون و برون مرز این رفوزه شدگان سیاسی که به نسل های گذشته تعلق دارند و خود را نیز گهگاهی با پسوندهای مختلف "دمکرات" می نامند، واقف نیستند که خود سدی در مقابل نسل های جدید ایجاد کرده اند و مانع به حرکت در آمدن و مطرح شدن خواسته های بر حق آنها هستند. رفتار سیاسی آنها، علیرغم اینکه خواهان حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش هستند و خود را جمهوریخواه می نامند، اما بیشر شبیه به پادشاهان ـ با تمام معانی  استبدادی که اين مفهوم می تواند در خود داشته باشد هستند. این چهره ها  و شخصیت های سیاسی هرگز شجاعت اخلاقی سکوت کردن و کناره گیری از سیاست را ندارند. گویا منافع ملی ما با جذبه آنها گره خورده است.

از سوی دیگر، باید ترفندهایی را که حکومت اسلامی در این سه دهه توسط عوامل و نمایندگان خود در خارج کشور و یا توسط اصلاح طلبان حکومتی برای موازی سازی از آنها استفاده کرده است، مورد برسی قرار دهیم و از آنها به عنوان طرح هایی نام ببریم که هدفی جز بوجود آوردن عدم اعتماد و پراکندگی در میان نیروهای اپوزیسیون واقعی نداشته است. برای این ترفندها حکومت اسلامی از هر ابزاری، حتی خشونت، سرکوب و قتل در داخل و خارج از ایران استفاده کرده است. به عنوان مثال، وقتی از حقوق بشر اسلامی صحبت می کنند، اين خود یک موازی سازی است، که هدفی جز لوث کردن اعلامیهء جهانی حقوق بشر و آزادی های مندرج در آن ندارد. یا وقتی احمدی نژاد و یا مشایی سنگ تاریخ و تمدن ایران را به سینه می کوبند، می دانیم که نیرنگی بیش نیست زیرا این حکومت طی سه دههء گذشته با برنامه ای سیستماتیک سعی در اسلامیزه کردن تاریخ و تمدن ایران داشته است. بنابراین، هدف برای اپوزیسیون واقعی و انحلال طلب مشخص است.

شاید هنوز همهء راهکردها برای برون رفت از این دایرهء بسته و به هدف رسیدن ـ که همانا ایرانی آزاد و بدون تبعیض است ـ مشخص نشده باشد. شبکهء جهانی سکولارهای سبز ایران در این راستا تلاش می کند تا با خرد جمعی بستری را برای ایجاد یک آلترناتیو سکولار دمکرات بوجود آورد؛ بدون آنکه خود ادعایی مبنی بر آلترناتیو بودن داشته باشد. در این راستا شبکه طرحی را در رابطه با این بستر سازی به افکار عمومی تحت نام «انتخابات آزاد در خارج از کشور» عرضه کرد تا  مورد ارزیابی و نقد غیر مغرضانه قرار گیرد. در همایش تورنتو نیز (که با نام «ایران از همهء ما مهمتر است" برگزار می شود) اعضای شبکه و شخصیت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی که در این همایش حضور دارند به بررسی و تبادل نظر در مورد در مورد این طرح و پیشنهادهای دیگر خواهد پرداخت.

 

پرسش: با پراکندگی میان قشرهای متفاوت سیاسی عقیدتی چه حرکتی را در وحدت و یکپارچگی گروه ها موثر می دانید؟

پاسخ: در گذشته تلاش های بسیاری برای بوجود آوردن یک آلترناتیو توسط نیروهای اپوزیسیون صورت گرفته است که متأسفانه همگی با شکست روبرو شده اند. البته این شکست ها را باید نسبی بررسی کرد. به باور من این شکست ها ما را به پیروزی نزدیک تر کرده اند. حتی من این پراکندگی را، که شما از آن یاد می کنید، مثبت ارزیابی می کنم. زیرا "یکپارچگی" برای من معنائی ایدیولوژیک دارد. فراموش نکنید که خمینی با شعار «وحدت کلمه» آرمان های واقعی یک انقلاب را به یغما برد. هنوز کسانی هستند که آن دوران را "طلایی" می نامند و نوستالژی بازگشت به آن دوران را دارند. بنابراین، عدم یکپارچگی عقيدتی را می توان به فرهنگ و تاریخ ایران پیوند داد. به باور من، پدیده های فرهنگی مهمترین نقش را در یکپارچگی مردمان سرزمینی و یا ملتی ایفا می کنند. انبار این پدیده های فرهنگی در ضمیر ناخوداگاه مردم و شعور و بینش سیاسی سکولار آنها، پادزهری را می سازد که بخاطر آن حکومت اسلامی، پس از سه دهه سرکوب و جنایت، هنوز ترس از محفوظ ماندن روزگار خود و انقلابش را دارد.

 

پرسش: دو پدیدهء «سکولاریسم» و «آلترناتیو» در حال حاضر موضوع اصلی بيشتر گفتمان ها هستند. امروز برای جامعه ایرانی اين واژه ها دارای معانی گوناگونی شده اند. گروهی از "راهکار" حرف می زنند و عده ای دیگر از «جایگزنی». شما آنها را چگونه معنا می کنید؟

پاسخ: در مورد سکولاریسم از نظر واژه شناسی شاید هنوز جایگزینی مناسب برای آن به دست نیامده باشد، اما واژهء فارسی "گیتیانه" به مفهوم متعلق به اين گیتی و این دنیا در برابر اخرت را داريم. در یک کلام، سکولاریسم عبارت است از جدایی مذهب از حکومت. این پروسه ای است که از انقلاب مشروطه تا به امروز در بطن جامعه، در برابر مذهب زدگی حکومت و در رویارویی با یکدیگر وجود داشته و چون موضوع آن منتفی نشده همچنان ادامه دارد. اما، در حال حاضر، بعلت سی سال حکومت مذهبی در ایران و آنچه هائی که مردم با پوست و استخوان خود لمس کرده اند، سکولاريسم بصورت یک گفتمان سیاسی درآمده است.

«آلترناتیو» هم بدیلی است در مقابل حکومت اسلامی و هرآنچه را این حکومت ندارد این بدیل عرضه می کند. سکولاریسم، دمکراسی، حقوق بشر و نهایتاً دادن حاکمیت به دست مردم و فاه کردن امکان دخالت آنها در سرنوشت خویش برای ايجاد زندگی در جامعه ای بدون تبعیض. 

 

پرسش: با تلاش های مدام و اقداماتی زیربنایی که شبکهء جهانی سکولارهای سبز ایران انجام داده، شما به نجات ملت و مملکت زیر سپهر آزادی، چقدر خوشبین هستید؟ 

پاسخ: شبکهء جهانی سکولارهای سبز، همانطور که گفتم، "آلترناتیوساز" است و خود را "آلترناتیو" نمی داند. خاورمیانهء دیکتاتور زده به ما می آموزد که سکولاریسم شرط لازم  است برای رسیدن به آزادی و دمکراسی، اما کافی نیست. حکومت مصر، یمن، لیبی، سوریه و تونس حکومت هائی سکولار بودند یا هستند اما به منشور اعلامیه جهانی حقوق بشر پایبند نبوده اند. سکولاریسم هم بدون پایبندی به حقوق بشر و آزادی های آن ره به جایی نخواهد برد. به عبارتی، سکولاریسم و حقوق بشر دو روی دیگر سکه آزادی و دمکراسی در ایران هستند. خوش بینی من از روزی که مردم ایران به بهانهء انتخابات به تظاهرات دست زدند و در ابتدا عبارت «رأی من» را در  شعارها و مطالبات شان مطرح کردند، به اوج خود رسیده است. البته می دانید که این شعارها، علیرغم تلاش اصلاح طلبان حکومتی برای مهارشان، خیلی زود رادیکالیزه شده و کل حکومت اسلامی و رهبرش را در بر گرفتند.

اجزاء این عبارت برای من از مفهوم گسترده ای برخوردار بودند که  بدون تردید فراتر از انتخابات قلابی حکومت اسلامی ـ که در سراسر عمر خود آن را بارها برگزار کرده بودـ قرار داشت. واژهء "رأی" جامعه ای را تداعی می کرد که شهروندان آن با پذیرش مسئولیت و با اتکا به عقل و خرد جمعی خود، خواستار بدست گرفتن سرنوشت خویش بودند و واژه "من" از اصالت فردیتی سخن می گفت که آزادی انتخاب را  برای خود حق می دانست. این دو مفهوم چشم اندازی جدید از زندگی را فراروی انسان ايرانی قرار می داد. بدينسان، حرکت جامعه بر اساس سه اصل مهم فردیت، عقل و آزادی به پیش رفته و، با هزینهء سنگینی که پرداخت، حکومت اسلامی را به زیر می کشد.

 

پرسشگر: با سپاس از شما و با امید به یک گردهمایی نتیجه بخش در دیدارهای روزهای شنبه هفتم و یکشنبه هشتم ماه می در «همایش تورنتو».

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com