بازگشت به خانه

دوشنبه 23 اسفند 1389 ـ  14 مارچ 2011

 

پيدايش «قدرت سوم»

آريوبرزن داريوش

rudaruish@gmail.com

آن بخش آشکار از مبارزات ملت های منطقه و شمال افريقا که اخيراً با شجاعت و پايمردی جوانان اين کشورها آغاز شده است، مي رود تا در نهايت طومار ننگين حکومت رهبران مستبد و خودکامۀ ممالک به اصطلاح منطقهء خاورميانهء بزرگ، از جمله حکومت ديکتاتوری ولايت فقيه در کشورمان، را در هم پيچد.

 تحرکات امروزين اين مردم ناراضی و رويگردان از حُکام بی کفايت و منفعت طلب، نشأت گرفته از قدرت نوينی است، که نه ريشه در تعلقات ايدئولوژيک و وابستگي های سياسی پايمردان و کوشندگان آن دارد و نه به دين و گرايشات خاص آن متکی است؛ گرچه در اين ميان ترس کشورهای غربی از توسعۀ فناتيسم اسلامی دراين بخش ازجهان ـ پس ازتجربۀ ناموفق آنان در حمايت از شکل گيری حکومت اسلامی در ايران ـ بیشتر ريشه در نگاه ایدئولوژيک شان به اينگونه مسائل دارد،  تا واقعیات ملموس سياسی در اين کشورها.

اين نيروی پر صلابت و کارائی که برآمده از شکست و به بن بست رسيدن کليۀ اصول و تئوري های ايدئولوژيک سياسی گوناگون، اعم از چپ و راست، و تعلق به مذهب (تفسيرايدئولوژيک از دين) و پناه بردن به راهکارهای آئينی و راديکال سنتی برای حل معضلات امروزين جوامع انسانی است که تکيۀ به نيروی موثر انديشه، يعنی خردورزی و به کارگيری توانائی ها و قابليت های انسانی در حل معضلات و ناکامی های امروزين بشر، در جوامع انسانی دارد.

حال، قدرت سومی متولد شده است که سرنوشت انسان ها را در قرون آينده و در جامعۀ جهانی فردا رقم خواهد زد، که توسعۀ وسيع و گستردۀ ارتباطات و تبادل اطلاعات به کمک تکنولوژی نوين سايبری در جهان امروز منشاء و منبع نيرو دهنده و ياری بخش اين قدرت استوار است، که با توانمندی و ارادۀ نسل نوخاسته، حصول به دمکراسی، سکولاريسم (جدائی گرايشات آئينی از سياست و ورود به عرصۀ شخصی باورمندان) و احترام به اجرای دقيق مفاد حقوق بشر و موازين آن را در همۀ اجتماعات انسانی در کره خاکی، تسريع و رشد و نمو جوامع سالم و پر نشاط را برای ملت ها تضمين مي نمايد. طلوع اين آفتاب پر نور و هستی بخش که از هم اکنون با تابش خود تاريکی انديشه و تحليل های عده ای از تئوری سازان ناآگاه و محافظه کار را، که در پناه تعلقات ايدئولوژيک و هدف های به اصطلاح سازمانی و اردوگاهی خودشان، آب به آسياب ديکتاتورها مي ريزند را اثبات و برملا نموده است؛ آنانی که با بزرگنمائی و استدلال، مخوف بودن قدرت سپاه پاسداران درايران برای سرکوب و کشتار مردم، پاچه خواری ولی فقيه را پيشه کرده و آن را به ديگران نيز توصيه مي کنند، و آن خود خوانده رهبران، که خط قرمز مبارزات مردم ايران را زير مقولات «ولايت فقيه» و «جمهوری اسلامی» ترسيم نموده اند از اين زمره مردمانند.  وقوع رويدادهائی که در چندماه اخير در تعدادی از کشورهای شمال افريقا (تونس و مصر) و اينک بحرين و يمن و ليبی و... صورت گرفته است، خوشبختانه، عليرغم تحليل های غلط بعضی از سياستمدارانی با انديشه های کلاسيک در عرصۀ بين المللی، نه ريشه در فناتيزم دينی ملل و احزاب جزم انديش اين جوامع دارد و نه در شکل گيری حکومت های آينده اين ممالک نشانه هائی بر دشمنی با منافع غرب مي تواند يافت.

مورد بسيار شگفت انگيز در اين ميان، عقب ماندگی و ترديد در تحليل و تصميم گيری سياستمداران و کارشناسان شاغل در وزارت خارجۀ کشورهای به اصطلاح شمال با عنوان به اصطلاح ممالک طرفدار و حامی دمکراسی و حقوق بشر در ممالک جنوب است، که با کندی و ديرباوری ناشی از غافلگيری در برابر سرعت وقايع با احتياط کامل گاه به کندی به ياری و کمک ملل دربند برای به زير کشانيدن ديکتاتورها اقدام مي نمايند.

 برای من بسيار شگفت انگيز است که چرا کشورهای غربی عليرغم خواست ملت های به تنگ آمده از حکومت های نالايق خود مصرانه و با استفاده از معيارهای گاه چندگانه کوشش دارند که وضعیت جهان «سوم» به همان تناسبی که موجود هست ثابت نگهداشته شود تا تغييری در آن ايجاد نگرديده و يا اگر احياناً چنين واقعه ای ناخواسته اتفاق افتاد، نبايد خارج از حيطۀ هدايت و مديريت آنان باشد.

بدبختانه، در مورد کشور ما ايران چنين شده است، در شرايطی که کوشندگان راه آزادی و مردمسالاری به چيزی کمتراز براندازی رژيم رضايت نمي دهند، دولت های غربی بطور ملموس در حمايت از ملت به پاخاستۀ ايران مردد و از موضع گيری موثر در برابر حکومت آدمکش ولايت فقيه، بنفع طالبان دمکراسی و مردم آزادی خواه دچار دو دلی و ترديد است. گويا آنها ناباورانه هنوز نتوانسته اند پاسخی برای اين پرسش خود بيابند که آیا عبور از یک رژیم خودکامه‌ی مذهبی و اخلالگر در نظم جهانی، و کمک به مردم در ساخت یک حکومت دمکراتيک، سکولار و انتخاب شده از جانب ملت ايران در تعارض با منافع غرب و اسراییل خواهد بود!؟

اينک بنظر مي رسد، وقوع رويدادهای سياسی در مصر و ارائۀ تضمين از سوی حکومت موقت نظامی در قاهره مبنی بر محترم شمردن پيمان های بين المللی، از جمله پيمان صلح با اسرائيل، نگراني های اسرائيل و آمريکا، و بی پايه بودن اينگونه تحليل های سياسيون محافظه کار باطل، و امکان انجام تحرکات و عکس العمل های مثبت بيشتری در آينده به پشتيبانی از آزاديخواهان مخصوصاً در ايران بيانجامد. در رابطه با تحقق و نيل به هدف از سوی مبارزان آزادی خواه، شجاع و سرنگونی طلب که در ايران تاکنون با پاسخ به فراخوان جنبش سبز بطور نوبه ای درچالش با رژيم بطوريکپارچه با دگرانديشان حضوربهمرسانيده اند، بايد به اين امرمهم توجه و دقت داشت، که بايست، هرچه زودتر، با برنامه ريزی منظم و سيستماتيک اين تحرکات مبارزاتی توام با گسترش اعتصابات عمومی را بصورت پيوسته ومداوم تا سرنگونی رژيم پيگيری، سازماندهی و مداومت بخشيم تا حکومت سرکوبگر درتنگنای واقعی قرارگرفته و مضمحل گردد.

بنظرميرسد دراين برهه اززمان ،نقش راستين وبا ارزش شاهزاده رضا پهلوی، که تاکنون به عنوان سخنگوی ملت آزادی خواه و بپا خاستۀ ايران برضد ديکتاتوری دين فروشان درعرضۀ بين المللی به انجام رسيده است، بتواند درهموارسازی مسيرپرتلاطم مبارزه تا پيروزی برای کوشندگان و چالشگران سياسی بسيارموثروپرنتيجه مداوماً مورد استفاده قرارگيرد.

اينگونه خواهد شد که ملت بزرگ ايران همانند ديگرتلاشگران رهائی از يوغ ديکتاتوری درمنطقه با پايمردی خويش به سقوط رژيم اقدام و دوباره به جرگۀ کشورهای آزاد جهان خواهند پيوست، تا در يک دوران فطرت، ملت فرصت يابد با استفاده از زمان مناسب و کافی سيستم حکومتی کشور رابه رای عمومی نهاده وسپس به تدارک وتهيۀ يک قانون اساسی مدرن و امروزين اقدام ، تا زمينۀ رشد، شکوفائی و ترقی در وطنمان بار ديگرمهيا گردد.

 

www.sarbazan.org

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com