بازگشت به خانه

جمعه 22 بهمن 1389 ـ  11 فوريه 2011

 

قیام یا انقلاب؟

مهدی رضایی - تازیک

m.rezaei_tazik@yahoo.com

قیام مردم تونس منجر به فرار دیکتاتور بن علی شد. عده ای از انقلاب در تونس گفتند و نوشتند و این در حالی ست که تعدادی از اعضای کابینه دولت سابق رژیم بن علی امروز همچنان در دولت موقت حضور دارند و  - این دولت قرار است که گذار موافقیت آمیز به دمکراسی را محقق سازد. اما آیا در تونس انقلابی به وقوع پیوسته است؟ برای پاسخ به این سوال می بایست تعریفی از واژهء انقلاب در آغاز ارائه نمود، به عبارت دیگر، تعریفی برای انقلاب یافت؛ از آنجائی که انقلاب واژهء کشداری ست.

بر سر تعریف انقلاب مانند خیلی واژه های دیگر بین نویسندگان، تئوریسین ها و کنشگران سیاسی اختلاف نظر وجود دارد. دلیل این امر نیز ساده جلوه می نماید: نویسندگان، تئوریسین ها و کنشگران سیاسی به انقلاب از زوایای مختلفی می نگرند.

انقلاب توسط افلاطون  و ارسطو در قرن چهارم  قبل از میلاد  مورد بررسی قرار گرفته است. و  کارل مارکس بعد ها در قرن نوزده میلادی انقلاب را "لوکوموتیو تاریخ" و به عبارت دیگر وسیله اصلی دگرگونی در تاریخ خواند. و فردریش انگلس، دوست و همفکر مارکس، انقلاب را مبارزه سیاسی بین جناح های مختلف برای قبضه قدرت، این چنین تعریف میکند: " انقلاب یقینا سلطه جویانه ترین چیزی است که وجود دارد؛ عملی است که به موجب آن بخشی از جمعیت اراده  خود را از طریق توپ و تفنگ و سر نیزه یعنی وسایل سلطه جویانه بر بخش دیگر تحمیل میکند." (1) و حسین بشیریه که عده ای او را پدر جامعه شناسی سیاسی ایران میدانند، در کتاب "انقلاب و بسیج سیاسی " از انقلاب چنین تعریفی به دست میدهد: "  انقلاب در درجه نخست مبارزه ای خشونت بار و کم و بیش طولانی برای قبضه قدرت دولتی است که در صورت موافقیت موجب دگرگونی در ساخت قدرت و نهادهای سیاسی و گروه حاکمه می گردد." (2) عده ای نیز معتقدند که انقلابات را نمیتوان در "انتقال قدرت از گروهی به گروه دیگر" خلاصه نمود، بلکه بین گروه های قدیم و جدید از نظر منشا اجتماعی و  ایدئولوژی و سیاست های که اتخاذ میکنند، تفاوتهایی وجود دارد و این تفاوتها را میبایست به عنوان فاکتور های انقلاب بر شمرد.(3)

در هر دو تعریف اعمال خشونت و انتقال قدرت از گروهی به گروه دیگر ذکر شده است. یعنی اینکه در  همه انقلابات خشونت تا حدودی اعمال میشود و گروه حاکمه پیشین قدرت خود را از دست میدهد و جای آن گروه را گروه دیگر میگیرد. و فاکتور سومی  که در تعریف حسین بشیریه از انقلاب دیده میشود، "دگرگونی در ساخت قدرت و نهاد های سیاسی" ست ، که میتوان از آن به عنوان یکی از پیامد های انقلاب نام برد.

با فاکتور های ذیل به عقیده من میتوان نیم نگاهی به وقایع تونس انداخت:

الف: اعمال خشونت

ب: انتقال قدرت از گروهی به گروه دیگر

پ: تغییر در ساختار قدرت و نهاد های سیاسی

ت: منشا اجتماعی گروه (های) جدید

ث: ایدئولوژی گروه (های) جدید

ج: مشروعیت/  حقانیت سیاسی (4)

چ: اتخاذ سیاست های گروه (های) جدید

 

الف: در تونس خشونت اعمال شد. بدون فشار از پایین، یعنی قیام مردم، بن علی تاج و تخت پادشاهی را رها نمی نمود و فرار را بر قرار ترجیح نمیداد. رییس هیات تونسی کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل Bacre Ndiaye   در یک کنفرانس مطبوعاتی  از کشته شدن حداقل ۲۱۹ نفر و ۵۱۰ زخمی خبر داد. از ۲۱۹ نفر کشته شده ۱۴۷ نفر در درگیری با پلیس از بین رفته اند و ۷۲ نفر دیگر در زندان جان باخته اند.(5)

ب: انتقال قدرت از گروهی به گروه دیگر صورت نگرفته است. سخن از دولت  اعتلافی ست بین تعدادی از اعضای کابینه قدیم در رژیم بورقیه و بن علی، حزب اسلامی النهضه  ) تولدی دیگر ( و دیگر احزاب است.

پ: تغییر در ساختار قدرت و نهادهای سیاسی را  میبایست انتظار کشید، هنوز گرد و غبارها ننشسته اند. (هر چند که از همین امروز امیدهای تغییر در ساخت قدرت سیاسی در تونس بر باد رفته جلوه مینمایند.)

ت: منشا اجتماعی گروه (های) جدید نیز هنوز مشخص نیستند. اینکه آیا مردم به دیروز از راه رسیده و امروز بر سر "سفره تقسیم قدرت" نشسته ی حزب اسلامی " النهضه رای خواهد داد یا نه، سوالی ست که پاسخ آن بعد از انتخابات در تونس مشخص میشود. (6)

ث: ایدئولوژی حزب النهضه )تولدی دیگر( اسلامی ست. باید دید که احزاب دیگر نیز ایدئولوژیک هستند یا نه.  و باید دید که احزاب دیگر به چه سمت و سویی گریش دارند.

ج: فواد المبزع رییس مجلس دولت موقت کنونی  و محمد الغنوشی نخست وزیر، هر دو  پستهای فراوانی را در رژیم بورقیه و بن علی داشته اند.  رژیم هایی که جز فلاکت، فقر روز افزون،  فساد ملی و سرکوب چیزی دیگر برای مردم به ارمغان نداشته اند. من  قاضی و پیش گو  نیستم  و قصد روشنگری در کارنامه اعضای کابینه دولت موقت و سیاستمداران بجای مانده از رژیم بورقیه و بن علی را ندارم . باید چشم به آینده دوخت و دید که دولت موقت و و دولت منتخب مردم در آینده مشرو عیت / حقانیت خویش را از کجا و چگونه به دست میاورد. دولت موقت، یعنی همان دولتی که میخواهد گذار به دموکراسی را فراهم سازد و پل گذار به دموکراسی محسوب میشود، با گاز اشکآور و باتوم به خواسته جوانان تونسی که برکناری محمد الغنوشی را نیز مطالبه نموده اند، پاسخ داده است.(7)

چ: در خبر ها اعلام شد که دولت موقت به  امضای  چهار پیمان / کنوانسیون  بین المللی، جهت ساری و جاری شدن حقوق بشر چراغ سبز نشان داده است. به عقیده من باید صبور بود و دید که در آینده چه سیاست هایی اتخاذ میشود. و رابطه حکومت و دولت با مردم چگونه تنظیم میشود.    

می خواهم اینگونه نتیجه گیری کنم: هنوز گرد و غبار ها ننشسته اند و آب ها از آسیاب به طور کامل در تونس  نیفتاده اند. به همین دلیل میبایست صبر پیشه نمود و پیشاپیش قیامی که علیه استبداد، فقر روز افزون، فساد مالی و بیکاری به وقوع پیوسته است را انقلاب نخواند. انقلاب یعنی دگرگونی،  تغییر در ساخت قدرت سیاسی،  انتقال قدرت از گروهی به گروه دیگر و ... بنابرین  پیرامون وقوع و یا  عدم وقوع  انقلاب در تونس  امروز نیمتوان سخنی گفت، اما به صراحت میتوان گفت: مردم تونس در برابر فقر و استبداد قیام نمودند.

و اما در آن سوی مرزها، جمهوری اسلامی  سرآپا آشفته و غافلگیر شده است و از این رو نفس قیام ملت های عرب را اسلامی میداند. این در حالیست که ما در هفته های اخیر نه از احزاب اسلامی در قیام های مردم چیزی دیده یم و نه از شعارهای اسلامی. اما چیزی حدود   نیم  قرن دیکتاتوری در تونس و مصر اپوزیسیون مترقی را تضعیف نموده است و اکثر روشنفکران سکولار-دموکرات بیم آن را دارند که اسلامیون به دستگاه قدرت برسند و فاجعه ی مانند سال 1357 در ایران را برای مردم خویش به بار آورند. باید امید داشت که حزب النهضه (تولدی دیگر) مانند حزب الله در لبنان و حماس در غزه از طریق انتخابات آزاد و دموکراتیک در حاکمیت وبخصوص اکثریت قرار نگیرد. زیرا آن وقت نه تنها زیرا آب احزاب دیگر, بلکه زیر آب قانون اساسی را نیز خواهند زد. و همچنین امیدوار بود که روشنفکران دنیای عرب نیم نگاهی به نحوه روی کار آمدن جمهوری اسلامی داشته باشند. من شخصا امیدوارم که تونس آنقدر سکولار باشد که بتواند احزاب اسلامی را در راستای بازسازی و آبادانی تونس در خود حل کند و نه بر عکس؛ یعنی حاکمیت را به دست اسلامیون افراطی بنیادگرا (مانند ایران در سال 1357) نسپارد،  که آنان به نام اسلام دوباره 20 تا 30  سالی دمار از روزگار مردم در بیاورند. و اما اینکه چرا فتوای قتل محمد ال-برادعی (8) امروز صدای  پابرهنگان و آزادی خواهان مردم مصر است،  در ایران صادر میشود، و اینکه چرا خواسته ها ی مردم عرب در رسانه های جمهوری اسلامی تحریف میشوند، موضوع یست که من در فرصتی دیگر به آن خواهم پرداخت.

 

پاورقی ها:

1. Karl Marx & F. Engels, Selected Works. Vol. I, Moscow, 1958, p. 638 in:

حسین بشیریه: انقلاب و بسیج سیاسی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ هفتم 1387، ص 3

2. حسین بشیریه، همان، ص 6

3. عده ای نیز معتقدند که تنها  رویدادهای انقلاب محسوب میشوند که تاریخ را ورق بزند و به عبارتی دیگر "تاریخ ساز" باشند. اینان رویدادهای را انقلاب میدانند که جامعه و سیستم سیاسی را دگرگون کنند. یعنی توسعه اقتصادی در پی انقلاب صورت گیرد و جامعه سنتی به جامعه ی متجدد تبدیل شود. برای مثال میتوان به فاجعه 1357 در ایران اشاره نمود. تعدادی از کنشگران و تبعیدی های رژیم شیخ و شاه آنچه در سال 1357 در ایران رخ داده است را قیام قلمداد میکنند و معتقدند که در جامعه تغییر صورت نگرفته ست. گذشتن از دیکتاتوری و سقوط در چاه فاشیست را این عده از نویسندگان و کنشگران تغییری منفی قلمداد میکنند و به همین دلیل آن فاجعه را قیامی نافرجام میدانند که ربوده شده و به بیراهه رفته است. 

4. "مشروعیت" را روشنفکران انقلاب مشروطه در برابر  واژه legitimation  فرنگی قرار دادند. از آنجایکه "مشروعیت"  ریشه در شرع دارد، عده ای به درستی واژه "حقانیت" را ترجمه صحیح واژه فرنگی  legitimation  می دانند. سر دبیر نشریه اینترنتی "سکولاریسم نو" اسماعیل  نوری علا ، در یکی از جمعه گردی هایش اشاره ی به این موضوع داشته است. 

5.

http://www.kleinezeitung.at/nachrichten/politik/2667285/tunesien-beginnt-opfer-entschaedigung.story

6. یوسف  القرضاوي مهمان تقریبا همیشگی شبکه تلوزیونی الجزیره رویدادهای هفته ها ی اخیر در دنیای عرب را "جهاد" میداند. این در حالیست که روشنفکران و جوانان برای مسائلی دیگر قیام نمودند. آمل گرامی تونسی اسلام شناس است. اودر مورد قیام مردم تونس به NZZ روزنامه معروف سویسی میگوید: "این قیام توسط اقشار جوان  تحصیل کرده فقیر جامعه صورت گرفته است."  و میافزاید که نقش اصلی را بیکاران تحصیل کرده دانشگاه ها ایفا نموده اند. و معتقد است که خواسته های این قشر غیر ایدئولوژیک هستند. خواسته های جوانان را او این چنین بر میشمارد:" کار، عدالت، مبارزه با فساد مالی و آزادی سیاسی." آمل گرامی در مورد نقش اسلامیستها به NZZ میگوید: "در جریان انقلاب ما از اسلامیستها و شعارهای اسلامی چیزی ندیدیم." روشنفکر تقریبا ۹۰ ساله تونسی محمد طالبی اظهار نظرات آمل گرامی را تائید میکند و به NZZ میگوید: " النهضه (فارسی: تولدی دیگر) در قیام جوانان تونس مطلقا هیچ نقشی ایفا نکرد." اما او  با وجود اینکه حزب  النهضه در قیام جوانان تونس نقشی نداشته است، معتقد است که میبایست این حزب را نیز در قدرت سیاسی شریک نمود، زیرا به عقیده او در غیر این صورت  این حزب رادیکالیزه میشود و دافعه دارد.

لینک  مقاله NZZ  با تیتر "چه قدر اسلام برای تونس؟":

http://www.nzz.ch/nachrichten/kultur/aktuell/wie_viel_islam_fuer_tunesien_1.9223647.html

7. Die Wochenzeitung WOZ, Nr. 5, 3. Februar 2011

8. نگاه کنید به مصاحبه ال- برادعی با روزنامه آلمانی "پروفیل" که توسط جواد طالعی ترجمه شده است :

http://mihan.net/news/index.php?option=com_content&view=article&id=3599&catid=28&Itemid=580

مصاحبه به زبان آلمانی:

http://www.profil.at/articles/1104/560/287508/aegypten-oppositions-fuehrer-mohammed-el-baradei-interview

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com