بازگشت به خانه

دوشنبه 11 بهمن 1389 ـ  31 ژانويه 2011

 

خاتمی و انتخابات مجلس شورای اسلامی

ز. کمالی

اين روزها اخبار زياد و نقدها و نحليل هايی را در مورد حضور اصلاح طلبان در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی ميخوانم که هر کس از زاويه ديد خود به تشويق، تخطئه و رد سخنان خاتمی بعنوان يکی از سران اصلاحات پرداخته است .

خاتمی _رييس جمهور سابق ايران_ در 7 دی ماه در ديدار با اعضای فراکسيون خط امام مجلس شورای اسلامی،  سه پيش شرط برای حضور در انتخابات آينده مجلس شورای اسلامی معين کرده و از آنان بعنوان کف خواسته های اصلاح طلبان ياد کرده است (1).

می توان از خاتمی بعنوان معدود افراد سياسی نام برد که وقتی بر کرسی سخن گفتن می نشيند با گفته های دو پهلوی خودش طرفدارانش را دچار سردرگمی کرده و هميشه راهی برای انتخاب مسيرهای مختلف و توجيه عملکرد خود باقی می گذارد .

در يک گزينه از سه مورد اعلام شدهء او، خواسته شده تا همگان، بخصوص مسئولان، به قانون اساسی پای بند باشند و بر اجرای همه جانبه قانون اساسی تاکيد کرده است،  اين خواسته بقدری گسترده است که نه می توان آن را رد و نه می توان آن را پذيرفت، حتی خاتمی نخواسته تا بصورت واضح و روشن بر روی يکی از گزينه ها، مثلاً، حذف نظارت استصوابی و يا در مورد خصوصيات رد و قبول صلاحيت کانديداها اشاره داشته باشد و حتی در بيان شرط هم راهی برای برون رفت خود و پاسخگويی به دولت و هم به مردم باز گذاشته است.

حالا بر فرض محال بپذيريم که دولت خواسته های خاتمی را بپذيرد و راه برای شرکت اصلاح طلبان در انتخابات باز شود چند سوال اساسی و کليدی پيش خواهد آمد :

مهمترين سوال اين است که اين اقليت موجود در مجلس برای مردم چه کردند که الان می توان با تکيه بر آن دوباره به پای صندوق رای رفت و به آنها رای داد ؟ و اصلاح طلبان موجود در مجلس شورای اسلامی چه تاثيری بر عملکرد مجلس _خواسته در چارچوب اصولگرايان داشته_ که می توان با دلگرمی بر آنها، افراد مشابه را انتخاب کرد ؟ حضور اين اصلاح طلبان در مجلس چه تاثيری برای مردم و جنبش دموکراسی خواهانه داشته است؟و نا گفته نماند وقتی بزرگان اصلاح طلبی در زندان هستند و احزاب منحل شده اند چه لزومی برای وارد شدن به گردونه انتخابات و بيان پيش شرط وجود دارد ؟

و مسئله ديگری که نبايد فراموش کرد اين است که خامنه ای و جريان راست از ابتدا جريان خط امام و موسوم به طيف چپ نظام را خودی نمی دانستند و در صدد کنارگذاشتن آنها بودند. حال خامنه ای که بعد از گذشت 21 سال بر خواسته خود جامعه عمل پوشانده به همين راحتی و تنها به دليل آنکه خاتمی خواسته آيا اجازه خواهد داد که آنها از حاشيه نشينی خارج شوند؟

سوال دوم اينکه آيا قانون اساسی فعلی کشور تضمين کننده دفاع از حقوق مردم اعم از فعالان سياسی و اجتماعی، دانشجويان، اساتيد، کارگران و عموم مردم (بدون قيد زن و مرد) است يا خير؟

اگر ما نگاهی هر چند گذرا بعنوان يک شهروند معمولی به اتفاقات اخير ايران داشته باشيم هيچ کدام از آنان در خارج از چارچوب قانون اساسی اجرا نشده ..هيچ کدام ازحکم های زندانيان سياسی اعم حبس تاجزاده، عرب سرخی، بهاره هدايت، حسين درخشان، شيوا نظر آهاری، سعيد متين پور، بهمن امويی، بدرالسادات مفيدی، عمادالدين باقی... تا محروميت های حسين پناهی، ژيلابنی يعقوب، احمد زيدآبادی(2) و... تا اعدام شهلا جاهد به جرم قتل لاله سحرخيزان، فرزاد کمانگير و شيرين علم هدی شهروند کرد و فعال سياسی و حقوق بشر و... گرفته تا سنگسار سکينه آشتيانی... تا اعدام گروه های 4 نفره در مشهدو 11 نفره در زاهدان (3) و 8 نفره در قم (4) به جرم داشتن مواد مخدر هيچ کدام خارج از چارچوب قانون اساسی ما نبوده است .

بررسی هر يک از اين پرونده ها چندين ماده و تبصره گرفته شده از قانون اساسی را دارد که حکم را واجب و لازم الاجرا می کند ....پس خواستن و تاکيد کردن بر بکار بستن قانون اساسی که می تواند چنين احکامی را پشتيبانی کند به چه معناست ؟؟

خاتمی بارها و بارها در سخنان خود رهبر و اصول گريان را بيم داده که اگر اجازه حضور اصلاح طلبان و صدای مخالف در جامعه داده نشود، راه برای ديدگاههای مخالف نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی و انديشه های خمينی باز ميشود، اين هم نوع ديدگاه خاتمی را نشان ميدهد که هر کس ديدگاهی متفاوت با ديدگاه نظام و خمينی و قانون اساسی را دارد، مخالف است و به نوعی از دايره حقوق شهروندی خارج است در صورتی که نه انديشه های خمينی، نه قانون اساسی و نه نظام جمهوری اسلامی هيچ کدام حقيقت جاودانه نيستند و فعالان اجتماعی و سياسی حق مخالفت با آن را دارا هستند .چرا که ثابت شده اين قانون اساسی و اين نظام توانايی رعايت حقوق انسانی و دموکراسی را ندارد .

و سوال سوم اينکه الان بيش از 18 ماه است که از انتخابات کذايی می گذرد... هزاران نفر محروم، آواره، زندانی و اعدام شدند، صدها خانواده از هم گسسته شده، در چنين شرايطی است که خاتمی بدون پاسخ گويی به هيچ يک از اتفاقات افتاده، خواستار برگزاری انتخابات آزاد و سالم است.

حالا بر فرض محال که اين شرط نيز پذيرفته شود، چه تضمينی برای انتخابات آزاد و سالم است ؟ و بزرگان کشور در انتخابات های قبلی نشان داده اند که هيچ توجهی به معيار های انتخابات آزاد و منصفانه در تمامی مراحل سه گانه انتخابات اعم از ثبت نام، اجرا و شمارش آراء ندارند، از طرف ديگه حاکميت کلی هزينه کرده اعم از" پاسخگويی به مجامع بين المللی تا به هم ريختگی نظم اجتماعی" که بتواند جريانی را که به زعم آنها ستون پنجم دشمن و عاملان پروژه براندازی نرم بوده اند، از ميدان بدر کند و به هيچ عنوان نمی پذيرد تا دوباره آنان به عرصه سياست ورزی قانونی برگردند.

و در پايان خاتمی خواستار آزادی زندانيان سياسی می شود در صورتيکه هم او و هم ما بعنوان مردم و ستونهای اصلی اين جامعه فراموش کرده ايم که همين خاتمی در زمان رياست جمهوريش در سال 78 در دانشگاه تهران در پاسخ به شعار دانشجويان که "زندانی سياسی آزاد بايد گردد"گفت ما زندانی سياسی نداريم، حالا خنده دار و مضحک نيست که همين آقا خواستار آزادی زندانيان سياسی می شود و يا شايد در همين 5 سال اخير زندانيان سياسی اوين و گوهر دشت و... را پر کرده اند؟ و اکنون آيا هيچ يک از مسئولين کشوری پذيرفته اند که ما زندانی سياسی داريم ؟و هيچ يک از زندانيان به حکم سياسی بودن در زندان هستند؟ بلکه همه جا گفته اند جمعی اغتشاشگر و محارب هستند که زندانی شدنشان به زعم حاکمان قانونی و لازم بوده است .

در چنين شرايطی وقتی خاتمی حتی صدای رهبر اين حاکميت را نشنيده می گيرد که فرياد زد در اين نظام جايی برای اصلاح طلبان نيست و به بيان پيش شرط و کف خواسته می پردازد اين ميشود که جعفری دولت آبادی دادستان تهران آب پاکی را روی دستان خاتمی ريخت و خيلی زود پرونده استراتژی پيشنهادی وی را در خصوص فعال شدن اصلاح طلبان در عرصه سياسی بست. وی با بيانی تقريبا آشکار، شرط گذاشتن خاتمی را علامت طلبکاری دانست و به نوعی با او اتمام حجت کرد که فرصت تاريخی برای بازگشت به نظام را از دست داده است و بايد از کار هايش دست برداشته و آماده محاکمه شود. (5)

و از طرف ديگر روزنامه کيهان که خطوط کلی آن هماهنگی روشنی با سياست های رهبری دارد و به نوعی سخنگوی دولت است در روايتی تند،  خاتمی را به ملاقات های پنهانی با جورج سوروس که در نگاه روان پريش وتوطئه ساز بازجو – روزنامه نگار يکی از اصلی ترين مديران کودتاهای مخملی است، ابراز دوستی با راسموسن دبير کل ناتو و حامی کاريکاتوريست دانمارکی مورد اعتراض جهان اسلام، ائتلاف با منافقين، بهايی ها، سلطنت طلب ها، مارکسيست ها و پژاک در فتنه 88، مصداق سرمايه بزرگ اسرائيل در داخل ايران، گلو پاره کردن برای دفاع از اسرائيل در روز قدس، آتش زدن مسجد، قتل بسيجی ها و اجرای نسخه ديکته شده جرج سوروس، جين شارپ و ريچارد رورتی برای کودتاهای مخملی متهم کرده است.(6)

و حال اگر موضعگيری کنونی خاتمی به معنای آماده شدن برای شرکت در انتخابات مجلس نهم باشد، نا گفته پيدا است که به جايی نمی رسد و اصحاب قدرت به وی و ديگر اصلاح طلبان ميدان نخواهند داد. و اين بار نيز حداکثر از وی برای گرم کردن تنور انتخابات استفاده می کنند و در موقع مناسب کانديداهای اصلی در زير تيغ عدم صلاحيت قربانی می شوند و تعداد کرسی های محدودی در اختيار لايه های دست چندم قرار می گيرد که تنها رگه کمرنگی از جريان اصلاح طلبی را يدک می کشند.

و نکته پايانی اينکه خاتمی اگر چه در جناح مقابل حاکميت ايستاده اما همواره سعی کرده تا با سخنانش،  خود را حامی نظام و ولايت فقيه نشان دهد که اين نوع رفتارها و سخنان دو پهلو هيچ تاثيری در تجديد نظر خامنه ای و سينه چاکان وی نمی گذارد و در حکم گره زدن به باد است و از ديد سينه چاکان ولايت فقيه چون مهدی طائب خاتمی در خواب است و پيشروی دشمن را نمی بيند و در عوض نيروهای خودی را آماج حمله قرار داده است و اميدی هم به بيدار شدن او نيست و تنها مرگ وی را از خواب بيدار خواهد ساخت!(7)

نظريه اصلاحات ....انتخابات آزاد ....حکومت اين نظام سياسی و رعايت دموکراسی بارها و بارها در بوته آزمايش قرار گرفته و بطور رسمی و علنی از سال 1378 تا کنون رد شده است، بهای زيادی برای اين نظريه ها داده شده اما پرداخت بيش از اين اشتباه بی گذشت و ناباورانه ای است که اگر تکرار شود نمی توان آن را غير عمد دانست .

و اين نوع برخورد باعث حذف سياسی خاتمی، تشديد بی اعتمادی در بين قشرهای مختلف مردم و در نهايت آن ميشود که حجاريان گفت : "اصلاحات مرد و زنده باد اصلاحات".

 

منابع

1_سايت خبری گويا نيوز مورخ 7دی ماه 1389

2_سايت خبری _تحليلی کلمه مورخ جمعه 10 دی ماه 1389

3_سايت خبری آفتاب مورخ 11 دی ماه 1389

4_سايت خبری عبرت مورخ 16 دی ماه 1389

5_سخنرانی جعفری دولت آبادی در نماز جمعه تهران مورخ 10 دی ماه 1389، خبرگزاری فارس

6_ راست بگو، نهان مکن، حسين شريعتمداری، سرمقاله کيهان مورخ 8 دی ماه 1389

7_اظهارات مهدی طائب در مسجد مهديه تهران، 9 دی ماه 1389، خبرگزاری فارس

http://news.gooya.com/politics/archives/2011/01/116752.php

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com