بازگشت به خانه

چهارشنبه 17 شهريور  1389 ـ  8 سپتامبر 2010

 

نویسندگی زنان ایران؛ محدودیت‌ها و سانسور

گزارش راديو زمانه از کنفرانس والتیک 2010

کنفرانس والتیک 2010 (نشست بین المللی نویسندگان و مترجمان ادبی) در شهر استانبول ترکیه برگزار شد و سه شاعر و روزنامه‌نگار زن ایرانی در میزگردی با موضوع «زنان، نوشتن و آزادی بیان در ایران امروز» شرکت داشتند.

در این کنفرانس که در روزهای 2 تا 5 سپتامبر برگزار شد، پگاه احمدی، آسیه امینی و پروین اردلان، سه زن ایرانی شاعر و روزنامه‌نگار در نشستی ویژه که با مدیریت فتانه فراهانی، مردم‌شناس، برگزار شد، درباره‌ی موضوعاتی چون سانسور در آثار شاعران زن ایرانی، سانسور زنانگی در رسانه‌های ایران و هم‌چنین تاثیر نوشته‌های زنان بر ادبیات عمومی و اجتماعی سخن گفتند. هم‌چنین آذر محلوجیان، مترجم ایرانی مقیم سوئد، در میزگردی با موضوع «داستان‌های تبعید» درباره‌ی «نویسندگی در تبعید» سخن گفت و فتانه فراهانی نیز سخنرانی‌اش با موضوع «صحبت کردن در مورد سکس در خارج‌نشینان» را در نشستی با عنوان «نوشتن جنسیتی» ارائه داد.

 

آسیه امینی

آسیه امینی در ابتدای سخنانش با نام آوردن از زنان و مردان نویسنده و روزنامه‌نگار زندانی و کسانی که قربانی آزادی بیان در ایرانند، از همه‌ی نویسندگان و شاعران و اهل قلم حاضر در کنفرانس خواست تا از قلم‌شان در جهت حمایت از قربانیان آزادی اندیشه استفاده کنند.

وی سپس به روند اسلامی شدن جامعه‌ی ایران در سی سال گذشته و نمایش چهره‌ی اسلامی زن ایرانی به عنوان الگویی برای جهانیان، پرداخت و گفت که این موضوع یکی از تاثیراتش در فرهنگ، حذف زنانگی، ادبیات زنانه و نگاه زنانه بوده است.

وی همچنین اضافه کرد: «اگر ادبیات، توانست با پناه بردن به پیچیده‌گویی، ادبیات غنایی و مفهومی، راه میانبری برای خود پیدا کند، این اتفاق در نشریات تکرار نشد. زیرا خبر، باید رک و صریح و مستقیم باشد و نمی‌توان خبر را به صورت مفهومی و پیچیده نوشت. درنتیجه رسانه‌ها به حذف عمده‌ی مطالبی که درمورد زنان یا حاوی خواسته‌های آنان بود، دست زدند.»

او همچنان به بیان تجربه‌های خودش در 17 سال روزنامه‌نگاری پرداخت و با بیان مثال‌هایی، فضای نوشتن درباره‌ی زنان را ترسیم کرد.

به باور امینی، اینترنت تاحدی فضا را برای زنان تغییر داد و آزادی بیان بیش‌تری را درباره‌ی موضوع زن و نوشتن درباره‌ی نیازها و تجربه‌های زنان ایجاد کرد، ولی حکومت با فیلتر سایت‌های زنان و حتی واژه‌های مربوط به زنان، این امکان را نیز تا حد زیادی محدود کرد.

 

پگاه احمدی شاعر معاصر، دومین سخنران این نشست، با بیان اینکه شعرهای زنان در ایران به شکل مستقیم و غیر مستقیم از محدودیت‌های ناشی از تبعیض در جنسیت آسیب دیده است، گفت:

 

پگاه احمدی

«جنسیت و تبعات آن به شکل تاریخی بر روند اندیشه‌ی زنان و آفرینش آثار ادبی تاثیرگذار است. برخی از محدودیت‌های ناشی از جنسیت، عبارتند از ایجاد فرصت‌های برابر فرهنگی و اجتماعی و شغلی برای زنان، بازار کار، سعی در نادیده گرفتن توانایی‌های زنان و ... »

وی با اشاره به اینکه سانسور شاید تنها عرصه‌ای است که هم بر زنان و هم بر مردان اعمال می‌شود گفت:

«اگر چه هردو جنسیت سانسور می‌شوند، اما در روند تاریخ، با وجود دگم‌های اجتماعی، خود زن نویسنده، معمولاً از نوعی "آزرم‌گینی" و خودسانسوری در آفرینش ادبی برخوردار است. این آزرم‌گینی خواست جامعه‌ای است که ناکارآمدی و بی‌کفایتی را به طور دائم به او تلقین کرده و نقش او را نه به مثابه یک آفرینشگر آزاد و خردورز، بلکه به عنوان یک تولیدکننده‌ی آثار تزئینی و تغزلی صرف در عرصه‌ی شعر، تنزل داده است.»

پگاه احمدی که در کنار سرایش شعر، در آثار شاعران زن مطالعه و تحقیق می‌کند، شالوده‌شکنی بسیاری از شاعران زن معاصر نسبت به دهه‌های پیشین را عامل موثری برای عبور از این دگم‌های اجتماعی می‌داند و می‌گوید:

«آثار قابل اعتنایی در شعر معاصر زنان ایرانی می‌بینیم که شاید قرن‌ها مختص ادبیات مردانه و در تسلط زبان مردانه و مرد محور بوده است. نتایج این نگاه را می‌شود در نگاه سیاسی، اجتماعی زنان و در اشعار اروتیک زنانه به اشکال مختلف دید.»

 

پروین اردلان

پروین اردلان، روزنامه‌نگار ایرانی و فعال حقوق زنان، سومین سخنران این نشست بود که تاثیر نوشته‌های زنان را عاملی بر تغییر گفتمان عمومی در جامعه دانست.

از نظر او واکنش زنان به شرایط سانسور و خودسانسوری با نوعی «مقاومت» همراه شد. اردلان می‌گوید:

«این مقاومت هم به صورت فردی وجود داشته و هم به صورت اجتماعی. هم در فضای عمومی و اجتماعی رخ نموده و هم در فضای نوشتاری و مکتوب. درواقع ادبیات حاکم بر جامعه اصلی‌ترین تاثیرات را از این مقاومت زنانه گرفته است.

در حوزه فردی زنان شاعر، نویسنده و روزنامه‌نگار به رغم محدودیت‌های انتشار و آزادی بیان نوشته‌های‌شان را منتشر می‌کردند. عرصه‌ی مجازی و حضور زنان بلاگر و وب‌نگاران عرصه‌ی مجازی را برای فعالیت‌های نوشتاری زنان گشود. فضای عمومی مردسالارنه، نه تنها زنان را در عرصه‌ی نوشتاری سانسور می‌کرد بلکه در حوزه‌ی عمومی بدن و حرکت زنان را هم سانسور می‌کرد. این مقاومت در عرصه‌ی عمومی را زنان هم به طور انفرادی به صحنه‌ی عمومی کشاندند و هم به صورت جمعی.»

اردلان در توضیح این موضوع، اضافه می‌کند که وقتی موضوعی به نام بدحجابی رایج می‌شود بدین معناست که عملکرد فردی زنان، مفهومی جمعی را بازنمایانده است. وقتی فعالان زن و زنان به خیابان‌ها می‌آیند، امضا جمع می‌کنند، بروشور پخش می‌کنند و تجمع می‌کنند و هزینه هم می‌پردازند و زندانی می‌شوند فعالیت آگاهانه و کنش‌مند و مدنی زنان در برابر خشونت مردسالارانه باز می‌نمایند و ادبیات این مقاومت را نیز در حوزه‌ی جمعی به تصویر می‌کشند.

روایات همه‌ی این مقاومت‌ها در دنیای مجازی منتشر می‌شود و گسترش می‌یابد و بدین‌طریق ادبیات مقاومت زنان چه در ادبیات نوشتاری و چه ادبیات تصویری به گوش و چشم جهان می‌رسد. این تاثیرپذیری و تاثیرگذاری زبانی و مفهومی در عرصه‌ی فردی و اجتماعی، و در دنیای واقعی و مجازی در جریان بوده است.»

پروین اردلان که از چهره‌های شناخته شده‌ی جنبش زنان در ایران است، با نمایش تصاویری بر پرده‌ی سالن کنفرانس، از زنانی که در برابر حجاب اجباری یا محدودیت‌های اجتماعی دیگر مقاومت فردی می‌کنند و نیز زنانی که به صورت گروهی، این مقاومت را به مبارزه‌ای مدنی تبدیل کرده‌اند، سخنانش را به پایان برد.

هم‌چنین در دومین روز برگزاری این نشست، آذر محلوجیان، نویسنده و مترجم ایرانی مقیم سوئد درباره‌ی نویسندگی در تبعید سخن گفت.

 

آذر محلوجیان

آذر محلوجیان که سال‌ها در ایران و سوئد، به کار کتابداری پرداخته است، با بیان چالش‌های خود بعد از انقلاب سال 57 با نظامی که از او می‌خواست تا به سانسور تن دهد، گفت:

«از من می‌خواستند برخی از عکس‌ها و نوشته‌ها را از کتاب‌ها دربیاورم و بسوزانم. از عکس‌ها و تصاویری که در مورد شاه و درباریان بود گرفته تا نوشته‌هایی که حاوی اندیشه‌هایی بود که در تضاد با اندیشه‌ی اسلامی آنها بود. حتی از من می‌خواستند هرجا مطلبی درباره‌ی داروین است از کتاب‌ها پاره کنم، یا نوشته‌های لنین و مارکس را. اما من کتابدار بودم. وظیفه‌ام حفظ کتاب‌ها به عنوان یک امانت تاریخی بود نه سوراندن و از بین بردن آن. این بود که تصمیم گرفتم راه مهاجرت در پیش بگیرم.»

وی پس از تشریح چگونگی خروج خود از کشور و اقامت گزیدن در کشور سوئد، مرگ یک پسر جوان را که از بستگان وی بود و در مسیر خروج قاچاقی از کشور به طرز غم‌انگیزی کشته شد را مهم‌ترین انگیزه‌ی خود برای آغاز کار نویسندگی می‌داند و می‌افزاید: «درواقع کار من به عنوان یک نویسنده و نیز مترجم، در کشور میزبانم یعنی سوئد آغاز شد.»

آذرمحلوجیان که در 22 سالگی قبای مهاجرت و تبعید را به تن کرده و ترجمه‌ی اشعار احمد شاملو به زبان سوئدی، نخستین تجربه‌اش در این راه بوده است، امروز از نویسندگان معاصر سوئدی زبان و مسئول بخش بین‌الملل پن سوئد است.

او درباره‌ی انتخاب زبان سوئدی به عنوان زبان اصلی ادبی‌اش می‌گوید:

«نسبت به فضای جدید سختگیر نبوده‌ام و براین باورم که فضای جدید به من ذهنیت و زبان جدید داده است. سعی کردم پیش از هر کاری زبان بیامورم و خواندم و بسیار خواندم. من ترجیح دادم به سوئدی بنویسم و از فارسی به سوئدی ترجمه کنم. زیرا برای مخاطب سوئدی که شناختی نسبت به جامعه‌ی من و دنیای ما در ایران نداشت، حرف‌های زیادی برای گفتن داشتم.»

وی ادامه می‌دهد:

«واقعیت این است که دنیای غرب شناخت درستی از جامعه‌ی ایرانی نداشت و ندارد. به طور مثال تا پیش از انقلاب یک ایرانی را با لباس و مدل موی فرح دیبا می‌شناخت و درست بعد از انقلاب، از او تصویر یک وحشی تروریست را به ذهن می‌آورد که هردوی این تصاویر غیر واقعی بود و من به عنوان کسی که از جامعه‌ی ایرانی برآمده است تصمیم گرفتم از راه ادبیات، تاحدی که می‌توانم به جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنم شناخت بدهم.»

 

فتانه فراهانی

فتانه فراهانی، مردم‌شناس و استاد دانشگاه استکهلم سخنران روز سوم نشست بود. تحقیقات او عمدتا حول محور سکسوالیته و چگونگی شکل‌گیری زنانگی و مردانگی در بین ایرانیان مهاجر است. محور سخنان فراهانی بر بخشی از تحقیقاتش یعنی چگونگی تصویر کردن یا پرداختن (صحبت و نوشتار) درباره‌ی سکس و سکسوالیته بود.

از نظر او با وجود فقدان تعلیمات رسمی جنسی و باور عمومی دال بر تابو و دشوار بودن «گفتگوی باز و بی‌پرده» در مورد مسائل جنسی، ایرانیان همواره با مدد گرفتن از سمبل‌ها و نشانه‌های گوناگون در مورد سکس گفت‌وگو کردند. به‌طور مثال «حمام رفتن»، «خاک برسری کردن»، «سیخ زدن»، «عشق ورزیدن»، «هم خوابگی کردن» و ... نمونه‌های اندکی از شمار زیادی از عبارت‌هایی است که در بین ایرانیان رواج دارد.

بی‌تردید جنسیت، سن، پیشینه‌ی تحصیلاتی، قومی و طبقاتی در چگونگی و کثرت و قلت استفاده از این اصلاحات نقش به سزایی دارد.

او گفت: «مثلاً یک زن تحصیلکرده‌ی طبقه‌ی متوسط که می‌خواهد نجیب و محترم شناخته شود از واژه‌ی کون استفاده نمی‌کند.»

او همچنین با اشاره به بازی‌های نمایشی زنان مانند «هو هو جانم هو ...» و یا جوک‌های جنسی رایج در میان ایرانیان گفت: «زنان در این نمایش‌های فولکلوریک یا در جوک‌های جنسی که برای هم تعریف می‌کنند ترس، اشتیاق، تردید و علایق‌شان را با هم درمیان می‌گذارند.

از سوی دیگر کتاب هایی چون فرهنگ اطلاعات عامیانه جوانان (مشیری 2002) و فرهنگ لغات زبان مخفی (سمایی 2003) فقط دو نمونه از مواردی هستند که اصطلاحات رایجی را در بین جوانان در ایران امروز نشان می‌دهند.

نباید از نظر دور داشت که غالب این اصطلاحات رایج که به قصد مقاومت و به چالش گرفتن اخلاقیات جنسی حاکم استفاده می‌شوند مشکلات دیگری را به همراه دارند. با مضحکه گرفتن ترک‌ها، رشتی‌ها، قزوینی‌ها، افراد طبقه‌ی پایین جامعه این اصطلاحات باری نژادپرستانه، زن‌ستیز، همجنسگراستیزانه دارند هم‌چنان که علیه افراد پایین دست جامعه باشند. مثلاً مردانگی و زنانگی‌ای که جواد و منیژه نمایندگی می‌کنند ناخواستنی‌اند و تمنای جنسی کسی را بر نمی‌انگیزند در حالیکه این اصطلاحات اشاره به چالش گرفتن اخلاقیات جنسی حاکم دارد.»

فراهانی در ادامه با تحلیل این رفتارها در میان مهاجرین گفت:

«در فضای مهاجرت گاه زبان دوم یا سوم به دلیل ایجاد فاصله به مدد افراد می‌آید و گاه ارتباط را دشوار می‌کند: برخی از زنان می‌گویند زبان فارسی خیلی شرم دارد و زبان دوم به من کمک کرد که احساسم را راحت‌تر بیان کنم اما در جای دیگری برخی معتقدند که با زبان دوم نمی‌توانند ارتباط سکسی برقرار کنند.»

فراهانی با پرهیز از نتیجه‌گیری‌های کلی در این‌باره که مهاجرت ارتباط‌گیری، نوشتن و بیان سکس را راحت‌تر می‌کند تاکید کرد:

«کار من کار مقایسه‌ای نیست اما تمامی شواهد و مطالعات نشان می‌دهد که در دهه‌ی گذشته رفتارهای جنسی در ایران هم تغییرات چشمگیری داشته‌اند و نمی‌توان مهاجرت را تنها عامل تغییر در رفتارهای جنسی و گفت‌وگو درباره‌ی سکس دانست.»

هم‌چنین در پایان کنفرانس، بیانیه‌ای با امضای بیش از نویسنده از کشورهای مختلف صادر شد که در آن از همه‌ی دولت‌ها و قدرت‌های سیاسی خواسته شده بود تا زندانیان آزادی بیان را آزاد کنند.

در بخشی از این بیانیه آمده است:

«امروز صدها نویسنده و شاعر، مترجم و روزنامه‌نگار، وبلاگر و وب‌نگار به دلیل نبودن حق آزادی بیان ناعادلانه در زندان‌ها به سر می‌برند. خاموشی در گفتار و نوشتار، امکان شکوفایی را از جامعه می‌گیرد. صدها تن در تهدید و ارعاب به سر می‌برند، ربوده می‌شوند یا حتی به قتل می‌رسند. والتیک همچنین به دلیل تبعیض جنسیتی گسترده علیه زنان در جان، مسئله‌ی زنان نویسنده را برجسته کرده است.»

در این بیانیه هم‌چنان اشاره شده است که ما براین باوریم که با هم می‌توانیم صدای‌مان را به گوش همه‌ی قدرتها برسانیم و با آنها وارد این چالش شویم که زندانیان آزادی بیان، نویسندگان و شاعران و مترجمان ادبی، روزنامه‌نگاران و وب‌نگاران را بدون قید و شرط آزاد کنند.

http://www.zamaaneh.com/zanan/2010/09/post_136.html

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com