بازگشت به خانه

چهارشنبه 10 شهريور  1389 ـ  1 سپتامبر 2010

 

قیام و جنبش راه خود را در دل توده ها پیدا کرده است

گفتگو با امیر معماران، فعال جنبش دانشجویی

گفتگوگر: مریم افشاری

 

امیر معماریان، فعال دانشجویی که به تازگی از ایران به آلمان پناهنده شده به سوالات مریم افشاری پاسخ می دهد.

 

سوال: آقای امیر معماران، شما در خیزشهای یک سال گذشته شرکت داشتید. از شما می پرسم چه عواملی باعث شد که همبستگی میان مردم فارغ از دیدگاههای سیاسی شکل بگیرد؟ بیکاری ، تورم، گرانی و یا استبداد سیاسی؟

جواب: ببینید هیچ یک از این عوامل قادر نبود و نیست که به تنهایی بین توده ی عظیم ملت اتحاد ایجاد کند. آنچه که باعث اتحاد بین مردم شد، مجموعه ای از عوامل ذکر شده به همراه انباشت سه دهه اعتراض و سرکوب وحشیانه بود.

دوره چهار ساله اول ریاست جمهوری احمدی نژاد و عملاً حکومت سپاه بر کشور،جامعه را با سرعت سرسام آوری به قهقرا می بُرد، به حدی که اکثریت خاموش جامعه نیز احساس خطر کرده و به صورت خودکار همراه با سایر توده مردم برای نشان دادن اعتراض در انتخابات شرکت کرد.

مردم آنچه را که می خواستند برگزیده بودند که البته آن انتخاب میر حسین موسوی نبود، بلکه مردم می خواستند با شکست دادن احمدی نژاد که رسماً کاندیدای سپاه و ولی فقیه بود، اعتراض خود را نسبت به سیستم حاکم و نوع رفتار حکومت با ملت را نشان دهند.

بعد از انتخابات و کودتا، حتی آنانی که در انتخابات شرکت نکرده بودند به صف معترضین پیوستند و خشونت و سرکوب وحشیانه روز به روز بر اتحاد مردم می افزاید.

 

س:آیا از همه طبقات جامعه در این خیزشها حضور داشتند؟

ج: بله.علیرغم تمام تلاشی که حاکمیت برای ارائه این موضوع می کند که قیام عمومی سال گذشته را به بخش و قشر خاصی از جامعه نسبت دهد، در این قیام تمام جنبشها مثل جنبش کارگری، جنبش دانشجویی و جنبش زنان همه و همه در آن حاضر بودند. ماهیت این حرکت اعتراضی به گونه ای بود که کارگران، زنان، دانشجویان و کارمندان بدون حمل علامت مشخصه خاصی مثل پلاکارد و پرچم در این تظاهرات و اعتراضها شرکت می کردند و همه یک رنگ و با توافق بر خواسته های مشترک که همانا شعار مرگ بر دیکتاتور در خیابانها حاضر می شدند.

اما این که مثلاً کارگران یا زنان همه واحد و یک صدا علیه دیکتاتوری قیام کرده بودند و از دادن شعار های صنفی خودداری می کردند دلیل بر عدم حضور آنها نیست.البته جمهوری اسلامی سعی و تلاش گسترده ای می کند تا با نسبت دادن این قیام به گروه خاصی از جامعه، آن را تجزیه کرده و راحت تر سرکوب کند. ولی تحلیلگران مسائل سیاسی و اجتماعی و حتی شاهدان عینی، به روشنی دیدند که به راستی حضور همه توده های مردم در اعتراضات شگفتی آفرین بود.

 

س: شما خود شاهد چه وقایعی در این خیزشها بودید؛ چه وقایعی تأثیر زیادی بر شما گذارد؟

ج: خوب بنده در این خیزشها شاهد همدلی، استواری، رشادت و حق طلبی و ازادی خواهی مردم بودم. برای مثال مردم در خانه هایشان باز گذاشته بودند تا زمان فرار بتوان داخل آن خانه ها رفت. و یا من خود به شخصه شاهد بودم که چندین بار کسی که توسط مامورین بازداشت می شد، مردم هجوم می بردند و ازادش می کردند. بنده شاهد صحنه های درگیری و سرکوب وحشیانه علی الخصوص علیه زنان بودم و واقعاً تاثیر زیادی بر روی هر وجدان بیداری می گذاشت. اما در این بین بسیار زیبا، غرور آفرین و روحیه بخش ، همدلی و فداکاری مردم نسبت به هم بود که مرا بسیار تحت تاثیر قرار می داد. مردمی سراپا شور و شوق و انگیزه که آمده بودند یک صدا و در سکوت به حکومت خونخوار و تمام جهانیان بگویند که آزادی می خواهند،به دنبال زندگی در یک فضای دموکراتیک هستند. مردمی که تنها سلاحشان در اعتراضاتشان، فقط سکوت بود.

مردمی که در کمال سکوت و وقارِ یک ملت دموکرات راهپیمایی می کردند که البته با شدید ترین نوع سرکوب و خشونت با آنان برخورد شد.

از طرف حکومت هم سرکوب شدید و حضور نیروهای لباس شخصی و ضرب و شتم مردم عادی بی دفاعی که فقط برای خواستن حق خود به خیابان آمده بودند. اصولاً لباس شخصی ها به کسی رحم نمی کردند. در یک صحنه من دیدم که چطور یک نیروی لباس شخصی -که همان جوخه های ترور رژیم هستند- یک خانم باردار را با باتوم نقش بر زمین کرد و با وجود این که باردار بودن آن خانم کاملاً مشخص بود چند لگد محکم به شکم وی زد.

اما در این بین و در تظاهرات روز شنبه 30 خرداد در میدان آزادی صحنه ای دیدم که مرا بسیار متاثر کرد و به این که باید اعتراضات از راه مسالمت آمیز ادامه پیدا کند مومن تر شدم.

عصر روز 30 خرداد در میدان آزادی -که واقعاً قیامت بود- به پسر جوانی در یک متری من گلوله ای اصابت کرد- گمان می کنم ایشان شهید شدند چون از ناحیه سینه مورد اصابت گلوله قرار گرفت- در این بین آقایی با کت و شلوار و پیراهن یقه بسته و بسیار شبیه تیپ حزب اللهیها بود ایستاده بود، نا گهان صدایی از میان جمیعت فریاد زد «من دیدم او شلیک کرد»، جمعیتی در حدود 20 الی 30 نفر این شخص را مورد حمله قرار دادند و شدیداً در حال کتک زدن او بودند. من و چند نفر دیگر آن مرد را به زحمت از زیر دست و پای جماعت خشمگین در آوردیم. این مرد را آن قدر کتک زده بودند که سفیدی چشم ایشان سیاه شده بود. در یک لحظه آنچنان کتکی به او زدند که یک جای سالم در لباسش نمانده بود و از تمام صورتش خون جاری بود. من به وضوح دیدم که در آن لحظه خشم سراپای وجود مردم را فرا گرفته بود. مسیر حرکت خشونت مانند حرکت بومرنگ است. به واقع من و نسل من از خشونت بیزاریم و می خواهیم یک بار برای همیشه این دور تسلسل خشونت را پایان دهیم. خشونت از هر طرف که باشد محکوم و مذموم است. اما پاسخ این سوال که چرا حکومت دربرابر مردمی که هیچ سلاحی جز سکوت نداشتند و آرام راهپیمایی می کردند این گونه وحشیانه برخورد کرد؟به نظر من جواب این سوال یک جمله است:حکومت به شدت ترسیده بود و این ترس هنوز هم ادامه دارد.

 

س: شما شاهد درگیری ها بودید ، خشونت ها تا چه اندازه ای بود؟

ج: میزان خشونتی که حاکمیت در برابر مردم انجام می داد برای نسل من غریب نبود. نسل من در دهه 60- کودکانی بودیم که با فجایع سنگین آن دوره و علی الخصوص سال 67 بزرگ شدیم. اما این که حاکمیت در طول 30 سال فرصتی که داشته، توانسته گروه ها و جوخه های تروری را - که اصطلاحاً به آنها لباس شخصی می گویند- تربیت کند که خشونتی به مراتب سنگین تر و وحشتناک تر از نیروهای رسمی امنیتی و انتظامی انجام می دهند. در کل، صحنه های بسیار کمی از سرکوب و کشتار به جهان ِ خارج منتقل می شد، که خود حاکی از آن چه در خیابان ها می گذشت بود. همانطور که قبلاً عرض کردم خشونتی که رژیم جمهوری اسلامی در سرکوب این قیام به نمایش گذاشت می توان به جرات گفت بی نظیر بود، آن هم در مقابل مردمی که هیچ سلاحی در دست نداشتند.

فیلم هایی که توسط دوربین تلفن های شخصی از این خشونت ها و سرکوب وحشیانه به جهان ارسال می شد بخش بسیار کوچکی از فجایعی بود که در خیابانها رخ می داد. سرکوب آن قدر سنگین و خونین بود که واقعاً نمی توان با نوشتن یا گفتن به تصویر کشید. ضرب و شتم کودکان، زنان وحتی عابرین مسن و کهن سال.

خشونتی که جمهوری اسلامی به علت ترس از مردم و خطر از دست دادن همه چیزش در یک سال گذشته به نمایش گذاشت یکی از سیاهترین صفحات تقویم تاریخ بشری را رقم زد.

 

س: خواست شما به عنوان یک شهروند که در میدان مبارزه هستید چیست؟ برای چه مبارزه می کنید؟

ج: آن چه باعث شد شخصاً به عنوان یک دانشجو در مبارزه باشم، حقوقی است که از ملت ایران سلب شده و تا زمانی که حاکمیتی فاشیستی، توتالیتر و سلطه گر بر جامعه مستولی باشد این حقوق قابل احقاق نیست. آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی تشکل ها، آزادی سندیکاها و احزاب، غلبه بر فقر و اوضاع اسفناک اقتصادی مردم و انتخابات آزاد، همهء مجموع مطالباتی است که مردم ایران، علی الخصوص جوانان، را برای ادامه مبارزه ترغیب و اراده آنان را راسخ می کند.

 

س:آیا زنان و دانشجویان و کار گران توانسته اند در پی مبارزاتی که داشتند به حقوق و آن چه خواست مبارزاتی آنان است دست پیدا کنند؟

ج: ببینید، اعتراض و خیزش به شکلی که تا امروز ادامه پیدا کرده، بعد از انتخابات شروع شد. اولین پیروزی دانشجویان و زنان و کارگران در این اعتراض ها، مشروعیت زدایی و نشان دادن چهرهء بی نقاب رژیم اسلامی به جهانیان بود. اما این که انتظارات غیر واقعی و توهم آلود از اعتراض، از این نوع که یک سال از عمر این می گذرد داشته باشیم کاملاً غلط و اشتباه است.

اعتراض و دگرگونی امری نیست که در یک هفته یا چند ماه به نتیجه و سر انجام برسد. مبارزه و اعتراض پروسه ای دارد که باید طی شود که اتفاقاً این پروسه باعث ایجاد تشکل های مبارزاتی می شود که در آیندهء جامعهء سیاسی ایران نقش به سزایی خواهند داشت. ضمناً توجه داشته باشید حکومتی که 30 سال به هر قیمت و هزینه ای بر سر قدرت بوده و حکومت و قدرت را یک شبه یا یک ساله به معترضین واگذار نمی کند. بنا براین قیام پروسه ای شاید طولانی را طی کند.

 

س: در پی این خیرش ها عده بسیاری دستگیر و زندانی و شکنجه شدند و خشونت ها در زندانها بسیار فجیع بوده است. واکنش مردم در این موردچگونه بوده و چگونه موضوع را پیگیری می کنند؟

ج: من باور دارم که این خشونت ها مقداری مردم را ترساند و از شدت اعتراض کاست. اما باز تاکید می کنم که این کارها آتش خشم مردم را خاموش نکرده و نمی تواند بکند.

راجع به نحوه پی گیری مردم، اخبار زندانی ها را از رسانه های مختلف می شنوند و مطمئناً در دل به ادامه راه مومن تر می شوند. اما این که خود مردم چه اعتراضی به شرایط زندان ها می کنند، به نظر من در این مورد انتظاری از مردم نیست. کما این که این وظیفهء کنشگران و فعالان سیاسی است که اعتراض خود را به این دستگیریها و نحوه رفتار با زندانیان نشان دهند که البته این کار را می کنند.

 

س: چه چشم اندازی برای مبارزه مردم وجود دارد؟

ج: به نظر من و البته بسیاری از جوانان و دانشجویان، قیام و جنبش آزادیخواهی شروع شده و راه خود را در دل توده ها پیدا کرده است و دیر یا زود سیلِ خشم مردم بنیان ستم و ظلم را خواهد کَند. سرنگونی سرنوشت محتوم و ناگزیر تمامی دیکتاتورها و حکومتهای مستبدِ جهان است.

منبع: نیرد خلق شماره 302، دوشنبه 1 شهریور 1389 (23 اوت 2010)

برگرفته از «جنگ خبر»>>>

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com