بازگشت به خانه

چهارشنبه 3 شهريور  1389 ـ  24 اگوست 2010

 

پنجاه سال بعد با آقای اسماعیل نوری علا

ثمره عليزاده

samarehalizadeh@yahoo.com

آقای اسماعیل نوری علا در مقاله «راهی برای خروج از بن بست آلترناتیو» به درستی مهمترین ضرورت سیاسی امروز ایران را تشخیص داده و دشواری های ایجاد گفتمان در میان سکولارهای ایران برای برکشیدن یک آلترناتیو واقعا موجود را بیان فرموده اند. به نظر من نگاه آقای نوری علا به مسئله و لاجرم راهکار حاصله از این نگاه علیرغم عاقلانه و درست بودن منطبق بر زمان و زمانه ما نیست. آنچه استاد بیان فرمودند با شرایط 50 سال پیش منطبق بود ولی در زمانه ما متاسفانه کارساز نیست. برای همین مقاله ایشان را بعد از 50 سال یعنی در زمان حاضر بازخوانی می کنم.

 

حجم مخاطبین مقالهء آقای نوری علا

دیگر صاحبنظران و تاثیر گزاران دنیای سیاست محدود به چند حزب شناخته شده و چند فرد مشخص نیست. در سراسر پهنه جهان ایرانیان دارای هزاران گروه و فرقه و حزب و سازمان و انجمن و اتحادیه و صاحبنظر هستند که به مدد دو عامل همگی آنها کم و بیش در سرنوشت کشور موثرند و نمی توان هیچ کدام آنها را نادیده گرفت:

-  افزایش کمی و کیفی سطح سواد یعنی افراد بسیار زیادتری از ایرانیان دارای تحصیلات دانشگاهی و دارای سواد سیاسی و صلاحیت اظهار نظر هستند.

-  به مدد رسانه سهل الوصول و جهان شمول (اینترنت و ماهواره) تک تک این خیل عظیم گروه ها و افراد می توانند افکار خود را منتشر کرده و در این چالش عظیم فکری مشارکت کنند.

برای همین هم اگر شما موفق شوید تمام اشخاص و احزابی را که با دید 50 سال پیش شاخص هستند (و به بعضی از آنها در مقاله اشاره شده) دور یک میز بنشانید و به توافقی برسانید تغییر چندانی در سرنوشت ایران نمی توانید بدهید شاید یک دلیل اینکه آنها حاضر نیستند تن به چنین مصالحه ای بدهند واقف بودنشان به این امر است و خود می دانند که هر کدامشان هزاران مدعی و منتقد قابل اعتنا دارند.

 

بازار مجموعهء چند حجره نیست

استاد گرانقدر به زیبایی احزاب موجود را به حجره هایی تشبیه کرده اند و خواهان تبدیل مجموعه آنها به یک بازار شده اند. می خواهم یادآوری کنم که در سیستم شهرسازی ما آنچه نام یک منطقه را بازار می کند صرف وجود حجره ها کنار هم نیست بلکه سقف مشترکی است که همه حجره ها در زیر آن قرار گرفته اند. این سقف متعلق به هیچ کدام از حجره ها نیست و هیچکدام اختیار خراب کردن آن را بر سر دیگران ندارند. زمانی جبهه ملی ایران نقش آن سقف را بازی می کرد و احزاب و اشخاص نقش آفرین در سیاست را گرد هم می آورد و سازمان سیاسی بسیار پرقدرت تری از تک تک آن احزاب و اشخاص پدید می آورد.

 

تالاری برای گردهمایی

اگر زمانی گرد آوردن نمایندگان احزاب و افکار در یک اتاق یا تالار ممکن بود اکنون دیگر استادیوم یکصد هزار نفری هم کفاف این کار را نخواهد داد و جمع آوری هزاران نفر نمایندگان هزاران حزب و گروه هم حتی اگر عملی باشد راه به جایی نخواهد  برد. خوشبختانه در قرن 21 فضاهایی بس بزرگتر به وسعت کره زمین وجود دارند که تک تک افراد می توانند افکار و  راهکارهای خود را به دیگر حاضرین تالار عرضه کنند و پاسخ آنها را بشنوند.

به نظر من در حال حاضر آن سقف یا تالار مورد نیاز یک رسانه است. یک کانال تلویزیونی با ویژگی هایی که آن را کنار کانالهای دیگر قرار ندهد بلکه آن را تبدیل به “تلویریون ملی ایران” کند. اسم آن مهم نیست اما رسم آن می بایست چنین باشد:

- واجد هیچ گونه گرایشی و اعتقادی نباشد الا جدایی دین از دولت و اعلامیه جهانی حقوق بشر

- تریبون آن به طور عادلانه در اختیار هر فرد ایرانی (یا غیر ایرانی که به نوعی مربوط به ایران است) صرف نظر از ایده و عقیده و مذهب و قومیت و مرام آن فرد یا گروه باشد از جمله اصلاح طلبان معتقد به جمهوری اسلامی که از حکومت رانده شده اند. تنها کسانی که مجاز به استفاده از این تریبون نیستند مافیای حاکم بر ایران و هوادارانشان است.

 

قطره دریاست اگر با دریاست

به نظر من اگر ایرانیانی باشند که بخواهند جبهه ملی ایران را در قرن 21 بازسازی کنند، اگر بتوانند انحصارطلبی و تنگ نظری  را به کناری نهند و شعار ایران برای همه ایرانیان را نصب العین خود کنند با ایجاد یک کانال تلویزیونی که هر گروه یا شخص ایرانی احساس کند این کانال متعلق به اوست و می تواند آزادانه  در آن هنر یا فکر خود را به دیگران عرضه کند در مدت کوتاهی پراکندگی به اتحاد بدل خواهد شد و آلترناتیو موعود از دل این اتحاد سر بر خواهد آورد. این جبهه ملی نوین دریایی خواهد شد که قطره ها را به دریا بدل کند:

قطره دریاست اگر با دریاست – ورنه او قطره و دریا دریاست

وبلاگ «زلال سبز جاری»

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com