بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

جمعه 21 خرداد  1389 ـ  11 جون 2010

 

اصلاح گران خواهان تحوّلات بنیادین نیستند

دنیز ایشچی

اصلاحگرانی که به دنبال فصل مشترک با حجّتیه و ولایت فقیه هستند، بطور غیر مستقیم در واقع خواهان محافظت از نظام ولایی نظامی استبداد و خفقان بوده و به هر نحوی خواهان حفظ استبداد حاکمه بر این بحران سیاسی اجتماعی می باشند. آنها می خواهند به هر طریقی که شده، از طریق مهار کردن خیزش مردمی، به بیراهه بردن آن و یا مسخ و بی خاصیّت کردن آن، موجب استحالهء جنبش مردمی و پابرجا ماندن سیستم حکومتی ولایی نظامی استبدادی حاکم شوند. آنها هر انگیزه ای داشته و در اندرون هر سازمان سیاسی فعاّلیت بکنند، نقشی جز به بی خاصیّت کردن خیزش مردمی از طریق به بیراهه کشاندن آن و مواجه کردن آن با یک سرخوردگی دیگر تاریخی ندارند.  آنها در زیر پوشش به اصطلاح سیاست "اصلاحات" ، کلّیت سیستم و نظام حاکمه ولایی نظامی سرکوب ارتجاعی و استبدادی را ـ که از طریق به شیشه کردن خون جوانان مملکت به حیات زالو گونه خود ادامه میدهد ـ از زیر ضربه تحوّل  خارج کرده و مسیر آرمان های ناظر بر چالش های اجتماعی را در راستاهای انحرافی به ناکجاآباد می کشانند.

"دوستان اصلاحگر ما!" عوض اینکه دستگاه و نظام سیاسی ولایی امنیّتی را که هر روز اعدام ها راه انداخته و خانواده ها داغدار می کنند را مسئول این فجایع بدانند، آنها را از زیر ضربه سوال و پاسخگویی به فجایعشان بیرون میکشند. این دوستان ما فقط نفس "اعدام بعنوان یک پدیدأه غیر انسانی" را محکوم می کنند تا از این طریق در ضمیر نا خود آگاه سردمداران این دستگاه سیاسی استبداد و سرکوب تاثیر گذاشته و آنها را بصورت غیر مستقیم از این عمل ناشایست بازدارند. این "دوستان" کار را به آنجا می رسانند که نمی توانند خوشحالی خود را از این بابت که "اگر تعداد اعدام ها زیاد شود، مبارزه علیه اعدام هم بیشتر می شود" کتمان کنند. اینجاست که فاجعه ابعاد بیراهه رفتن خود را نشان می دهد.

جوهرهء این نگرش سیاسی آن است که با چنگ و دندان و تحت لباس های سیاسی رنگارنگ در روزهایی که جنبش های مردمی خواهان یک تحوّل بنیادین هستند، به کمک قدرت حاکمه سیاسی فعلی بشتابد تا آن را از زیر ضرب خارج کنند.این "دوستان" می خواهند چالش های مردمی را در مسیر رهنمودهایی مثل "مقابله با خشونت" یا "محکوم کردن خشونت بعنوان یک پدیدهء رفتاری عمومی غیر انسانی" و یا "محکوم کردن عمل اعدام بعنوان یک پدیدهء غیر انسانی" و "نصیحت و رهنمود دادن به رهبران نظام ولایی نظامی حاکم" در زمینهء "رعایت موازین اخلاقی انسانی"، به بیراهه ببرند.

آنها  همچنان تلاش می کنند تا قدرت حاکمه را از زیر ضربه های سیاسی بنیادین تحوّل بیرون آورند. آنها  بدون اشاره به دستگاه های خشونت و شکنجه، به جنبش مردمی بطور مساوی با حکومت تهمت خشونت می زنند. و بالاخره جنبش مردمی را در مسیر سرابی بیکران هدایت می کنند که آخرش پوچ و بی انتها ست و جز شکست و سرخوردگی دیگری برای نسل بپا خاسته کنونی، چیز دیگری به ارمغان نخواهد آورد.

در شرایطی که یکی از غیر انسانی ترین حکومت های تاریخ بشری روز به روز به جنایت، خشونت و جنگ افروزی خفقان شکنجه و هزاران فجایع دیگر دست می زند، عمل اتهام "خشونت خواهی" زدن به جنبش های مردمی، حتی بصورت غیر مستقیم هم که شده، و غیر سیاسی جلوه دادن جنایات استبداد حاکمه،  همچنان از سیاست چشم پوشی از جنایت ها و فجایع قدرت ولایی نظامی حاکم ناشی می شود که از این طریق می خواهند یک سپر آهنین برای محافظت سیاسی از ارجاع حاکم ایجاد بکنند.

این دوستان با سکوت در مقابل اینهمه فجایع، نمی خواهند دستگاه و نظامی را که که حیاتش بر اساس در شیشه کردن خون مردم می چرخد زیر علامت سوال ببرند. دوستان ما می خواهند "شکنجه" در مفهوم عام آن بعنوان یک پدیده غیر انسانی محکوم بشود اما ما کاری به کار دستگاه سیاسی شکنجه گر نداشته باشیم. این در شرایطی است که جوانان در خیابان ها و زندان ها و محّل های تحصیل خود هر روز فریاد می زنند که خواهان بر چیده شدن "نظام سیاسی ولایی غارت، دزدی، خفقان، استبداد، شکنجه و اعدام" می باشند.

 از سوی ديگر، کسانی را که در مجموعهء قدرت سیاسی هیچ سمتی ندارند و خود را در صف اپوزیسیون می دانند، و از حمایت و پشتیبانی دستگاه های امنیّتی و سرکوب نظام حاکمه برخوردار نیستند، و از ثروت های کلان نفتی مملکت و میلیاردها دلار غارت آن ثمره ای بدست آنها نمی رسد، می بينيم که می خواهند از دریچهء پنجره های خانه های خود در اروپا و آمریکا به سران حکومتی درس اخلاق بدهند که "این کارها بد است" و از آنها بخواهند که "بیایید با هم بنشینیم و شرایط و ضوابط یک زندگی دموکراتیک و مدرن را با هم تنظیم کنیم" و با هم به «فصل مشترک» هایی برسیم! این پیامبران درس های اخلاقی متوجّه این مساله نیستند که صاحبان منافع اقتصادی، اجتماعی و نيازمندان به حفظ موقعیّت سیاسی امنیّتی مافیاهای قدرت، در شرایطی که دستان شان تا کتف خون آلود شده و جیب هایشان هنوز نیمه پر است را،  تنها سـُمبهء قدرتمندتری لازم می تواند مجبور به رعایت موازین انسانی دموکراسی و حقوق بشر بکند، که آن هم تنها از طریق تعویض قدرت سیاسی به دست نیروهای سکولار، دموکراتیک و مدرن ممکن است.

 اولاً بايد ديد که این سران حکومتی ـ که هم قدرت سیاسی حقوقی و اجرایی مملکت دستشان است و هم دستگاه های سرکوب و امنّیتی را پشت سر خود دارند ـ چه نیازی به تلف کردن وقتشان جهت شنیدن حرف های شما دوستان عزیز را دارند! آنها خود در موقعیّتی هستند که هم قانون وضع می کنند، هم تفسیر می کنند و هم اجرایش می کنند؛ هم ثروت های کشوری را غارت می کنند و هم دستگاه های امنّیتی سرکوب را در دست های خود دارند. و از آنجا که حرف های شما در درون دستگاه حکومتی شنونده ای ندارد، می توان نتیجه گرفت که مخاطب اصلی شما نه آنها که فعاّلین جنبش سکولار و دموکراتیک مدرن می باشند و در واقع این فعالیّن سیاسی جنبش سکولار دموکراتیک هستند که باید به توصیهء شما، و بخاطر کسب رأفت قلبی خلیفهء مسلمین، مظلومانه به درگاه او رفته و خواستار مرحمت و لطف و کرم بخشش خلیفه شوند. اما مشکل شما این است که اگرچه ممکن است متوليان نظام خلافت فکر کنند که در زمان خلیفه های مسلمین حکومت می کنند، اما امروز زمان زمانهء جهانی شدن، مدرنیته و انقلاب تکنولوژیک اطلاعاتی است و ديگر لازم نیست که بنشینیم و با "نظام ولایی سیاسی" بر سر مقوله هایی مثل حقوق بشر، دموکراسی و انتخابات آزاد، آزادی زنان و مدرنیته چانه بزنیم. این پدیده ها همگی ارزش های جا افتاده و مدرن جهانشمولی هستند که تنها می توانند توسطّ انسان مدرن امروزن غنی تر شده و به پیش برده بشوند.

اعتراضات اخیر مردمی نشان میدهند که جنبش مردمی نه تنها ـ از نظر مضمونی و برنامه ای ـ تحوّل بنیادین به مرحله و فاز دموکراسی، سکولاریسم و مدرنیته را در دستور خود قرار داده است، بلکه روانشناسی سیاسی و اعتراضی مردم به نحو قدرتمند تری آمادگی عبور از نظام ولایی نظامی به دموکراسی، مدرنیته و سکولاریسم به نمایش می گذارد. مقاومت های کارگران، دانشجویان و دیگر فعّالین سیاسی داخلی، چه آنهایی که در بند هستند و چه آنهایی که بیرون به اعتراضات خود ادامه می دهند، نشانگر رادیکالیزه تر شدن این اعتراضات می باشد. کافی است به نوشته ها و نامه هایی که از زندان ها بیرون آورده می شود نگاه کنیم تا سطح آگاهی های سیاسی و روانی جنبش جوانان را بر اساس شعارهایی که مطرح می کنند در یابیم. آنها از "عبور از نظام ولایت فقیه"، "پلورالیسم"، " فدرالیسم"، "استقرار نظام دموکراتیک و مدرن" صحبت می کنند.

گسترش سرکوب های مافیاهای استبداد و غارت در قدرت حاکمه از یکطرف نشانگر آخرین تلاش های عاجزانه آنها جهت حفظ نظام خفقان ولایی نظامی حاکم می باشد و، از طرف دیگر، جنبش دموکراسی خواهی را عمیق تر و رادیکالیزه تر می کند. شرایط عینی و ذهنی جنبش های مردمی بسمت یک تحوّل بنیادین حرکت می کنند. در چنین شرایطی تشتّت در عنصر ذهنی سیاسی، یعنی عدم آمادگی سازمان های سیاسی سکولار ـ دموکرات در اتحّاد با همدیگر و عدم پاسخگویی آنها به وظیفهء تاریخی شان در این مرحله از عبور، بزرگترین خطری می باشد که می تواند این جنبش را با عدم پیروزی مواجه سازد.

نیروهایی که اصلاُ به عبور از نظام ولایی و استبداد و خفقان به فاز دموکراسی، مدرنیته و سکولاریسم اعتقاد ندارند و خواهان آن هستند که با چنگ و دندان نظام ولایی و استبداد و سرکوب را حفظ نمایند تا پروژه های اخلاقی آنها از طریق " اصلاحات"  تست شود، از قافلهء جنبش مردمی فرسنگ ها عقب افتاده اند. آنها اگر دور و بر خود را به دقت نگاه کنند در می یابند که در اطراف شان فقط تک و توک افرادی از عقب مانده ترین و ارتجاعی ترین اقشار ذهنی جامعه حضور دارند. در عصری که انسان مدرن و گلوبال امروزی، که تبلور او را در دانشجویان خودمان می بینیم، با سرعت بسمت تحوّل به مرحله های بالاتر گام برمی دارد،  همگامی با حرکات لاک پشتی این حضرات می تواند ما را فرسنگ ها از آرمان های جوانان، زنان، کارگران و جنبش های مردمی درون کشور عقبتر بکشد.

نامه های فرستاده شده از زندان ها را بخوانیم.

شعارهای تظاهرات دانشجویی را گوش کنیم.

و بدانيم که شعارهای مرحله ای و برنامه ای سازمان های سیاسی سکولار دموکرات باید یک گام از این شعارها بالاتر باشند.

جنبش های دانشجویی و جنبش های مشابه آنها عمدتاً صنفی بوده و کاملاً بار سیاسی ندارند و نمی تواند جایگزین سازمان های سیاسی سکولار دموکراتیک شده و بیانگر شعارهای آنها باشند.

ما باید شعارهای جنبش دانشجویی و نامه های زندان را بعنوان شاخصی از سطح رشد و گرانش روانشناسی سیاسی اعتراضی مردمی مورد ارزیابی قرار بدهیم. در ان صورت در خواهيم يافت که همهء شاخص ها به نحو آشکاری نشانگر عقب ماندگی سازمان های سیاسی از رادیکالیزم جنبش های دموکراتیک مردمی اند.   

 سوم ماه جون 2010

 

 https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com