بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

دوشنبه 2 فروردين 1389 ـ  22 مارس 2010

 

نقدی بر بیانیهء جبههء مشارکت و دیدگاه آن‌ها از جنبش

مازيار آزاد

 

آنها کار خود را کردند. تمام شد. مردم را آرام کردند و حال خود باید جواب پس بدهند. فرزندان کروبی ممنوع الاخروج شدند، رفسنجانی دیگر آیت الله نیست و چاپ عکسهایش در ایرنا ممنوع شد، نشریۀ فاطمۀ کروبی نیز از انتشار ساقط شد. چماق بدستان در جلوی خانۀ کروبی جمع شده و به شعار بر علیه او پرداختند.

و حالا که از برگزاری کنگرۀ سالانۀ جبهه مشارکت ممانعت به عمل آمده است در بیانیۀ اعتراضی خود اینگونه میگوید که

" شورای مرکزی جبهه صلاح را درآن ديد تا در فرصتی مساعد ، که تنش سياسی در کشور فروکش کرده و در حداقل باشد... بيست اسفندماه ، که آخرين فرصت حزب در سال جاری و در عين حال به ظاهر آرام ترين وضعيت سياسی حادث پس از انتخابات بيست و دوم خرداد بود ، برای برگزاری کنگره تعيين شد..."

اینان مدعی آنند که تنش سیاسی در کشور فروکش کرده و در حداقل میباشد. و این اوضاع را "آرامترین وضعیت سیاسی" پس از انتخابات میخوانند. آیا این به چه معنی است؟ اینکه مردم به خواسته های خود رسیده اند؟ اینکه ایران و جو سیاسی آن در شرایط بهتری است؟ زندانها کم کم خالی میشود و زندانیان به میان خانواده های مصیبت زدۀ خود برمیگردند؟ این اوضاع آرام سیاسی وفروکش تنش به چه معنی است و این آقایان و یارانشان چه نقشی در آرام کردن آن داشته اند؟

بغیر از این است که اکنون زندانیان بسرعت محاکمه شده و حکمهای شدید تنبیهی میگیرند و زندگیشان برای همیشه گسیخته میشود؟ آیا بغیراز این است که تعداد بیشتری از دگراندیشانی که خواستار پیشرفت ایران هستند به بهانۀ محارب بودن به اعدام محکوم میشوند؟ دانشجویان از رفتن به دانشگاه محروم میشوند، از کشور فراری میشوند، و یا برای همیشه ازحق انسانی شرکت در هر گونه درگیری فعال و تأثیر گذار اجتماعی ساقط میشوند؟ و به رهنمود چه کسان؟ آیا این آقایان، سیاستگذاران جبهۀ مشارکت، و یاران دیگرشان نیستند که بر سر خورده اختلافات خود با جناح "تند رو" و به قول خودشان "اصولگرا" سعی دارند که مردم را به سیاهچال چانه زدنهای خود با این رژیم قصاب بکشاندند؟ مردمی که فکر میکردند هم اینان رهبرانی هستند که از درد و رنج آنها با اطلاع هستند؟ اینان با تظاهر به اینکه همراه مردم ایران هستند تمام توانائی خود را در بسازش کشیدن این جنبش با دولت مردم ستیز جمهوری اسلامی کردند تا مردم را به مسلخگاه این دولت دینی دیکتاتور ببرند. دولتی که بارها و بارها، در طول سی و یک سال عمر خود، هر صدای دگر اندیشی را عملاً در نطفه خفه کرده واعضایش در سخنرانیهای خود بارها و بارها دشمنی آشتی ناپذیر خود را با هر گونه نو آوری اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی اعلام کرده اند.

آری "فروکش تنش" را خفه کردن صدای مردم معترض معنی کنید. و "آرامترین وضعیت سیاسی" را نیمه جان شدن جنبش مردم بخوانید و آنگاه میفهمید که این آقایان، حتی در شرایطی که نوبت خود آنان است که به مسلخگاه این حکومت بروند نمیتوانند عمق خیانت خود را به مردم بفهمند. مردمی که باید از میان برداشتن این رژیم هدفشان میبود، نه سازش با آن، و درک از خود را در مبارزه و اتکاء به قدرت خود در هنگامی که یکی شده و در برابر قدرت نظامی رژیم قد برمیافراشتند میدیدند.

مردم را دعوت به مصالحه کردند. مردم را دعوت به نشان ندادن قدرت خود کردند. با تمام نیرو از سرازیر شدن سیل خروشان حرکت مردم در خیابانها جلو گرفتند و آنها را به آرامش و متمدن بودن دعوت کردند. و در آخر، در 22 بهمن، از آنها خواستند که حتی جلوۀ سبز خود را نیز فرو ریزند و تبدیل به شیری شوند بی یال و دم و اشکم. آن هم نه برای اینکه این رژیم خونخوار آرام گیرد، بلکه بخاطر آنکه مردم را از دیدن قدرت خود و یافتن اطمینان به نفس بازدارند. آنها که در طی این سی و یک سال بخشی از این حکومت جبار بوده و هنوز هم هستند بیشترین وحشت را از این دارند که روزی مجبور به پاسخگوئی خود به مردم باشند. آنها بارها و بارها نگرانی خود را از طغیان مردمی که از زیر کنترلشان خارج باشد اعلام کرده اند. و دعوت به سکوت و متمدن بودن مردم هم به همین دلیل است زیرا تنها راه افسار زدن به این سیل مردمی را در سرخورده کردن آن و آب سرد بر احساساتشان پاشیدن میبینند. این است کاری که این آقایان باصطلاح لیبرال کردند تا فرصتی به این دولت دیکتاتور بدهند که با خیال راحت بهترین فرزندان این کشور را دستچین کرده و از تودۀ مردمی جدا و منزوی کند، تا بتوانند روشنفکران را خفه کند و حال که طبقات پائینتر سر به اعتراض برمیدارند قشر وسیعی از این روشنفکران یا در زندانها، یا در راه فرار به کشورهای همسایه، ویا منتظر به تحقق پیوستن حکم اعدام خود باشند.

آرامش ایران چیزی نیست بجز هدر رفتن نیروی خلاق آن با سرازیر شدن به سوی دیگر کشورها و یا خفه شدن در زندانها، در پنجۀ این دولت جمهوری اسلامی، امری که در آغاز انقلاب، در سی و یک سال پیش بطور کامل تجربه شد.

و این است رهنمود این آقایان به کسانی که مال مردم ببردند و جانشان را گرفتند " آموختن از تاريخ معاصر ايران و عدم تکرار تجربه های تلخ و شکست خورده گذشته راه عبور از بحران امروز است به شرطی که عقل و تدبير حکومتداری ميداندار شود و راه آشتی و اعتماد را به روی همه شهروندان و ازجمله منتقدان و مخالفان قانونی گشاده دارد" .

که بیائید از تاریخ عبرت بگیرید و کاری کنید که بتوانید بیشتر و بیشتر به این دستگاه حکومتی بچسبید و از گردۀ این مردم برای مدتی دراز بهره ببرید.

 

اخبار ذکر شده در این مقاله را می توانید در آدر سهای زیر بیابید:

http://news.gooya.com/politics/archives/2010/03/101852.php

http://www.irangreenvoice.com/article/2010/mar/15/2020

نامه فاطمه کروبی پس از لغو امتیاز نشریه ایراندخت

http://www.iran-emrooz.net/index.php?/news1/21529/

 

http://news.gooya.com/politics/archives/2010/03/102017.php

 

 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com