بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

سه شنبه 13 بهمن 1388 ـ  2 فوريه 2010

 

توجه: اين جلسه در ديوانه خانه برگزار نشده است!

گزارش سخنرانی اسفنديار رحيم مشاعی در گردهمائی جامعهء اسلامی وعاظ

 

هفتهء گذشته اسفنديار رحيم مشاعی در جمع «جامعهء اسلامي وعاظ» سخنرانی می کرد. اين سخنرانی در فضائی بسيار متشنج و با پرسش ها و اعتراضات مکرر وعاظ حاضر در جلسه همراه بود. پرسش ها اغلب در مورد رفتارها و گفتارهای جنجال آفرين او بود و اعتراضات بيشتر پيرامون سخنان گذشته و آن روز مشاعی در مورد دين و پيامبران انجام می شد. او در اين جلسه نيز، پس از اينکه پرسش های گوناگون حضار مطرح شد، سخنان خود را با همينگونه مطالب آغاز کرد. در اينجا گزارش جلسه را به قلم خبرنگار خبر گزاری فارس، و با حذف توضيحات انشائی آن، بصورت يک نمايشنامهء عبرت آموز می خوانيم.

 

رحيم مشاعی: به سخنان من در مورد دين و پيامبران اعتراض می شود. بايد بگويم که هر کسي حرف مي زند از سر ادعاي فضل و فضيلت نيست. ما از پيامبر اسلام نقل مي کنيم، از معصوم نقل مي کنيم. کسي ادعاي امامت و معصوميت نمي کند... ما تکليف داريم تا در راستاي توسعهء انديشه هاي ديني تلاش کنيم و يکي از اين راه ها بيان است، خاطرنشان کرد؛ اين بيان ممکن است هم اقرار باشد و هم تاکيد يا از جهت تنوير باشد... بنده هم به عنوان کسي که از بچگي پاي درس علما و روحانيون بوده ام، اعتقاد دارم خداوند نور ايمان را از دوران کودکي در من قرار داده است...  من از 13 سالگي در مساجد و به دستور روحانيون مساجد سخنراني مي کردم، در 14 سالگي در مدرسه کلاس درس مذهبي برگزار کرده بودم... من از روحانيون حاضر مي خواهم در بحث هاي عقيدتي که مي کنم هر کجا اشکال ديدند به آن اعتراض کنند. خواهش مي کنم اگر خطايي در بحث هاي من وجود دارد، سکوت نکنيد و آن را مطرح کنيد. .. ما متاسفانه امروزبا دو گروه مواجهيم، يک گروه سانسورگر که پشت پرده نشسته و احزاب فراواني در اختيار دارد، و گروه ديگر که ظاهر ولايتمدار دارد اما باطنش متفاوت است. البته گروه ديگري نيز وجود دارد که نمي توانم بگويم باطنش ولايتمدار نيست اما آتش بيار معرکه است. بهر حال بنده در سخنراني خود در مراسم توديع و معارفه وزير علوم که تعداد قابل توجهي از فضلاي حوزه و استادان دانشگاه حضور داشته اند، بحثي را مطرح کردم که خلاصه اين بحث اين بود که خداوند عالم را آفريد چون مي خواست شناخته شود... انسان هم گل سرسبد عالم است و اگر انسان خلق نشود خدا شناخته نمي شود... من گفته بودم که اگر همه آفرينش منجر به اين شود که انسان خدا را بشناسد بنابراين شناخت خدا خلقت را حکيمانه مي کند و اگر شناخت خدا حاصل نشود خلاف حکمت است. حالا ما نمي توانيم کار خلاف حکمت را به خدا نسبت دهيم، پس نتيجه مي گيريم الزاماً کار زندگي و هستي بايد به شناسايي و معرفت انسان به خدا منجر شود. همه کساني که از انبيا و اوليا آمده اند هم ماموريت شان همين بود... اما در برخي از سايت ها نوشته شده بود مشايي گفته است اگر انسان نباشد خدا حفظ خواهد شد... از نظر من اين بحث کاملاً روشن است. من مي گويم بودن انسان ربطي به بودن خدا ندارد. بودن انسان که معلول است چه ربطي به بودن خدا دارد؟ اين وجود ماست که به بودن خدا وابسته است.

چند نفر روحانی: آقا چرا به سوال هاي ما پاسخ نمي دهد و مقدمه را تا اين حد طول می دهي؟

يکي از حاضرين: مردم انتظار دارند مسوول دفتر رئيس جمهور تنها به خدمتگزاري بپردازد و از اين سخنان غيرتخصصي پرهيز کند...

حضار: احسنت احسنت...

رحيم مشاعی: اجازه بفرمائيد. در خصوص اظهاراتم در مورد «مديريت انبيا» که پرسيده ايد توضيح بدهم. آخر به چه کسي جايزه مي دهند اگر بخواهد مديريت حضرت نوح را زير سوال ببرد؟ اين براي بنده که رئيس دفتر رئيس جمهوري چون احمدي نژاد هستم (که ارزش هاي اسلامي نقطهء آرمان وي و بازگشت به ارزش هاي امام و اسلام ناب افتخارش است) چگونه امکان دارد؟.. من در سخنراني خود گفتم درست است که معلمي اخلاق کار بزرگي است اما پيامبران معلم اخلاق نبودند و معلمي اخلاق يکي از وجوه انبيا بوده است. پيامبر "مدير جامع" است (البته پيامبراني که رسالت داشتند) يعني بايد نظام را او برقرار کند. او بايد اقتصاد و سياست خارجي را مديريت و عدالت را برقرار کند. اما حضرت عيسي سي و چند سال پيامبر بودند... آيا حضرت عيسي که پيامبر بود مدير هم بود؟ حضرت عيسي کجا بود؟ حضرت عيسي که از اينجا به آنجا فرار مي کرد. حضرت عيسي در تهديد قتل بود، در مضيقه بود، در محدوديت بود. ما نبايد حساب جامعهء دوران حضرت مسيح را به پاي حضرت بنويسيم... من در سخنراني ام گفتم فرض کنيد حضرت عيسي را نمي کشتند، کسي مي توانست بگويد حضرت عيسي 300 سال پيامبري نمي کرد، [وقتی که] حضرت موسي توانست 500 سال پيامبري کند.

يکي از روحانيون:  آقا شما مدعي هستيد از سن 13 سالگي سخنراني مي کنيد. آقاي رحيم مشايي اين درست است که با سخنان شما روزنامه ها و مردم حساس شوند و در اين وضعيت شرايط براي دولت سخت شود؟ آيا فقر و بيکاري و مشکلات مردم حل شده است که شما با اين اظهارات خود بر سر راه دولت و نظام مانع درست مي کنيد؟ من به شما دوستانه مي گويم و به شما پيشنهاد مي دهم يک سال در خصوص اين موضوعات سخن نگوييد. شما رئيس دفتر رئيس جمهور هستيد و کار خودتان را انجام دهيد.

(تشويق حاضران در جلسه)

مجري برنامه: صلوات بلند...

(پس از صلوات حضار سکوت برقرار می شود)

رحيم مشاعی: برخي ها به من مي گويند اظهاراتم موجب حمله برخي ها به احمدي نژاد مي شود، بايد بگويم اگر احمدي نژاد به من بگويد حرف نزن من حرف نمي زنم. من که ماموريت فردي ندارم و به طور طبيعي اگر از دولت بيرون آمده ام به عنوان يک مهندس هرگونه که دلم بخواهد حرف مي زنم.

(تنش در جمع حاضران)

رحيم مشاعی: آقاي احمدي نژاد مي گويد برخي ها مي خواهند تو حرف نزني.

يکي از حاضران: آقا لطفاً به طور شفاف ماجراي مرتاض 400 سالهء هندي را توضيح بدهيد...

رحيم مشايي: من از شما سوال مي کنم، آيا انسان 400 ساله داريم؟

يکي از حاضران: البته ما داستان جن کرماني را هم شنيده ايم، در اين خصوص لطفاً توضيح بدهيد..

رحيم مشايي: جن کرماني اگر وجود داشته باشد مربوط به برخي از افراد است، من که مازندراني هستم.

(تنش در جمع حاضران)

رحيم مشاعی: من رئيس سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران بوده ام، قبل از آن هم مدير شبکه راديو بودم و البته مدير راديو پيام نيز بوده ام. اين آقايي که امروز موسسه آينده روشن را مديريت مي کند خوب مي داند که اين موسسه را من بنيان گذاشتم. مشايي گفت؛ راديو پيام راديو موسيقي بود، اما زماني که من مديريت اين راديو را به دست گرفتم، بررسي کنيد تا مشخص شود در يک روز چند بار درخصوص ساحت مقدس مهدويت صحبت مي شد. يکي از برنامه هاي پرشنونده راديو در شب هاي جمعه چهار ساعت فقط بحث امام زمان را مطرح مي کرد. در شهرداری هم ما چند موسسه مذهبي راه اندازي کرديم. همين تهران را چه کسي متحول کرد؟ پيش از اينکه ما به شهرداري تهران بياييم تهران چگونه بود؟ زماني که آقاي احمدي نژاد در شهرداري بودند من مدير امور فرهنگي شهرداري بودم.

(اعتراض روحانيون به مشايي به جهت طفره رفتن از پاسخ به سوالات)

رحيم مشاعی: شما به نوار سخنان من رجوع کنيد. من آنچه را که الان مي گويم در گذشته نيز گفته بودم... متاسفانه در خصوص سخنراني هاي من واقعيت به صورت آنچه گفته مي شود منتشر نمي شود.

يک روحانی: شما چرا خدا را عامل وحدت ندانسته بوديد؟

رحيم مشاعی: علت اينکه بشر در طول تاريخ در کنار هم قرار نگرفته و به وحدت نرسيده و در برابر هم قرار گرفته و جنگ و ستيز به راه انداخته است، نشانگر اين است که آنها خداي واحد را آن گونه که بايد بشناسند، نشناخته و به آن ايمان نياورده اند.

يکي از حاضران: آقای مشاعی، اگر شما علاقه به نظريه پردازي داريد به کار نظريه پردازي مشغول شويد. ما که پاي سخنراني شما نشستيم روحانيون معمولي نيستيم. بنده به عنوان يک روحاني به اندازه وزن شما کتاب و مقاله دارم.

يکي ديگر از حاضران: آقای مشاعی، سخنان شما غيرتخصصي است و از حوزهء دانش شما خارج است. شما با اين اظهارات تان موجب تضعيف دولت آقاي احمدي نژاد شده ايد.

(حمايت ديگر روحانيون ـ نظم جلسه دچار اخلال می شود)

مجري برنامه: صلوات بلند...

(پس از صلوات حضار سکوت برقرار می شود)

يکي از حاضران:  آقاي مشايي نمي خواهي در خصوص سوالات ما پاسخ دهي؟ درخصوص سوال مان در مورد اسرائيل جوابي نداري که بگويي يا نمي خواهي جواب بدهي؟

( شعار مرگ بر اسرائيل طنين انداز می شود).

رحيم مشايي (بعد از دقايقي که به جهت اعتراض روحانيون مجبور به سکوت می شود): دو روز قبل از آن روزي که من آن جمله را درخصوص اسرائيل در مراسمي که در شمال کشور به مناسبت گراميداشت شهدا برگزار شده بود، بيان کنم، گفتم که شهدا زنده اند و نتيجه خون هاي شهدا ثمر داده است و اسرائيل مرده است اما هنوز تشييع جنازه نشده است. من شايد حداقل صدها سخنراني عليه اسرائيل کرده ام اما شايد جملهء من در اين خصوص اشتباه باشد که اشکال دارد. اما شما روزنامه کيهان را ببينيد. اين روزنامه نوشته است مشايي در برابر اسرائيل سر تعظيم فرود آورده و اسرائيل را تمجيد کرده است.

يکی از حضار: داستان هوشنگ اميراحمدي چه بود؟

رحيم مشاعی: خدا شاهد است که اين دروغ است. من به همين دليل عليه روزنامه کيهان شکايت کرده ام و حتماً اين روزنامه محکوم خواهد شد. اگر اين روزنامه محکوم نشود من مسلمان نيستم؛ چون دروغ بسيار بزرگي را نوشته است. اين روزنامه گفته است هوشنگ اميراحمدي را مشايي به ايران آورده و در ايران مشايي با هوشنگ اميراحمدي ملاقات کرده، در حالي که زماني که اين فرد به ايران آمد من اصلاً نمي دانستم که آمده و اصلاً با من تماس نگرفته و اجازه ملاقات از من نيز نخواسته است و تا زماني که از کشور بيرون نرفته بود من نفهميده بودم وي به ايران آمده است.

يکی از حاضران: آقا شما از پاسخ دادن به سوالات اصلي طفره مي رويد...

(نظم جلسه را به هم می ريزد)

رحيم مشايي: من در سخنراني که در خصوص گسترش افکار انقلابي جمهوري اسلامي ايران به دنيا بود گفتم اين مکتب اين قدرت را دارد که به دنيا خودش را عرضه کند و ما براي دشمني براي مردم نيامده ايم. وي افزود؛ اين عبارت من است. موضع ما نسبت به مردم دنيا موضعي دوستانه است. البته در انتهاي اين سخنانم گفتم که حتي به مردم امريکا و اسرائيل نيز موضعي نداريم چرا که بحث سياست بين الملل ما دوستي با مردم است. موضع ما موضع پيامبر است... من در اين سخنراني گفتم ما با همه مردم دنيا حتي مردم امريکا و اسرائيل دوست هستيم که ابتدا برخي ها گفتند چرا گفتي ملت اسرائيل. من احساس کردم شايد خطا کرده باشم. فرداي آن روز هم خبرنگاران در اين خصوص از من سوال کردند. بايد بگويم که واژهء ملت در ادبيات سياسي با مردم فرق مي کند. ملت به ازاي دولت شمرده مي شود... درخصوص اين سخنراني ِ من در مورد اسرائيل شانتاژآفريني فراواني شد و اصلاً هيچ کس رها نمي کرد، از اين سايت به آن سايت، از اين روزنامه به آن روزنامه، از آن عالم تا آن عالم و حتي 200 نماينده مجلس عليه من امضا کردند که البته برخي از آنها بعدها پيش من آمدند و ابراز پشيماني کردند.

يکي ديگر از حاضران: آقاي مشايي، مقام معظم رهبري فرمودند بحث دوستي با اسرائيل غلط است.

رحيم مشايي: اما [در کنار آن] احمدي نژاد گفته است حرف مشايي حرف دولت است... من اگر جمله خود را در خصوص اسرائيل بد مي دانستم آن را تکرار نمي کردم اما من بر اين اساس اين مساله را گفتم که اگر اسرائيل را امروز دنيا يک کشور مي شناسد، يک کشوري است که با يک سيلي حذف مي شود. حال اگر بخواهيم بدانيم چرا حذف نمي شود به خاطر اين است که در بسياري از کشورها نفوذ دارد و افکار عمومي را به نفع خود و عليه ما بسيج مي کند... سياست دولت اين بود که ما در عين حال که با صهيونيسم مقابله مي کنيم و افتخار اين دولت اين بود که موج بزرگي از مقابله با صهيونيسم جهاني را در دنيا به راه انداخت. من مي خواستم بگويم اين رژيم در حالي که در دنيا قانوني نيست در سرزمين خودش نيز مورد اعتراض مردم قرار گرفته است. من از روحانيون جامعه وعاظ می خواهم که بيانات مقام معظم رهبري را درخصوص خود و معترضانش مورد بازخواني قرار دهند... اصل بحث آقا اين بود که اين مساله چيست که شما اينقدر آن را کش مي دهيد، بعد فرمودند مردم اسرائيل دوست ما نيست و حرف بنده را نفي فرمودند و توضيح دادند... بعد از بيانات آقا طي نامه يي خطاب به رهبري نوشتم مقام معظم رهبري فصل الخطاب است. ببينيد، تعريفي که بنده از ولايت فقيه دارم اين است که به محض اينکه معلوم شد نظر ولي فقيه چيز ديگري است تکليف روشن است... امروز برخي از روزنامه ها نوشته اند که من قطعاً جاسوس و از عوامل موساد هستم.

يکي ديگر از حاضران: آقای مشايي چرا خبرگزاري ها شما را در راهپيمايي از جمله راهپيمايي روز قدس نمي بينند؟

رحيم مشايي: من صدها بار اين کار را کرده ام.

يک روحاني معترض: آيا حضور شما در روز قدس در راهپيمايي بوده است؟

رحيم مشايي: روز قدس که حتماً با من مصاحبه نکرده اند.

يکي ديگر از روحانيون معترض: به اعتقاد من هيچ دولتي به اندازهء دولت نهم مورد حمايت مقام معظم رهبري نبوده است، مقام معظم رهبري از رئيس دولت مي خواهد که شما را از معاونت اولي بردارد. شما بايد جواب دهيد که چرا مقام معظم رهبري مجبور مي شود درخصوص شما خطاب به رئيس جمهور نامه بنويسد، شما چرا دولت خدمتگزار را در معرض تهمت قرار مي دهيد؟

(حمايت ديگر روحانيون ـ نظم جلسه دچار اخلال می شود)

مجري برنامه: صلوات بلند...

يکی از حضار: در مورد سازمان حج هم...

رحيم مشايي: اجازه بفرمائيد به بحث سازمان حج هم اشاره ای بکنم. زماني که بحث ادغام سازمان حج و سازمان گردشگري مطرح بود يکي از آقايان نامه يي نوشتند و متذکر شدند که حج از شئون ولي فقيه است و ما نبايد در آن دخالت کنيم. من تعجب کردم که چطور اين فرد عالم است، چطور عالم است که مي گويد حج از شئون ولي فقيه است. آيا او ولي فقيه را فقط يک روحاني مي داند؟ ولي فقيه کيست؟ آن ولي فقيهي که ما در مکتب علما فهميديم همه چيز براي اوست. داخلي و خارجي ندارد. سياست خارجي، هوا فضا... از شئون ولي فقيه است... اين آقايي که مي گفت حج از شئون ولي فقيه است در انتخابات چگونه عمل کرد و کدام طرف رفت؟ اجازه بدهيد که يک مطلب را برايتان توضيح دهم... بنظر من اگر درخصوص توجه به قرآن و روحانيت تمام 27 سال قبل از احمدي نژاد را جمع بزنيم و ضربدر 100 بکنيم به سه سال دوران احمدي نژاد نمي رسد. حال بايد ديد احمدي نژاد کيست؟ مگر احمدي نژاد اجازه مي دهد کسي يک ذره انحراف داشته باشد؟ حال که برخي ها نمي توانند اين مسائل را توجيه کنند مي گويند مشايي احمدي نژاد را سحر کرده است. چرا مي گويند مرتاض 400 ساله يا جن کرماني؟ براي اينکه نمي توانند دولت و سوالات ما را توجيه کنند و به همين خاطر به اين مسائل روي مي آورند.

شجوني، دبير کل جامعه اسلامي وعاظ (سخنان مشايي را قطع می کند): آقاي مشايي ماجراي اين هديه خانم [تهرانی] چيست؟

(توضيح خبرگزاری فارس: مشايي در خصوص بازديد از نمايشگاه عکس های هديه تهراني مطالبي ايراد کرده و اظهار داشت که شرعاً از انتشار آن راضي نيست. بر همين اساس، خبرنگار خبرگزاري فارس از انتشار اين مطالب به جهت رعايت مسائل اخلاقي و اسلامي صرف نظر کرده است).

 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com