بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

جمعه 27 آذر 1388 ـ  18 دسامبر 2009

 

نگــــــــــــــــاه نــــــــــــــــــــدا

يک رباعی از م. سحر


ای سبـــز! نــــدا  دیـده بـه راهــت دارد

امـّیــــد بــــه گــام ِ داد خــواهـــت دارد
راهی که تو می روی ز چاه آکنده سـت
بـــــادا که نـــگاه ِ او نـــگـــاهــت دارد!

 

تعريضی بر اين رباعی

با دعوت از جنبش سبز برای شرکت در تظاهرات به نفع بنیانگذار نظام اسلامی و دفاع از پیشوا و بانی و مسّبب استبداد سیاه سی سالهء دینی و تطهیر وی به بهانهء سوزاندن یک عکس، به نظر می رسد که می خواهند دستاورد های شش ماههء جنبش آزادیبخش ملت ایران را که به اعتبار حضور نمادین رنگ سبز به جنبش شهرت یافته، در محراب خمینیسم قربانی و به نفع نظام ، مصادره کنند.ـ

پیداست که خواست های این جنبش بسی فراتر از هدف های برخی کارگزاران پیشین نظام است که هم اکنون به عنوان اصلاح طلب در جایگاه رهبری جنبش سبز از رسمیت حکومتی و «مشروعیت قانونی» برخوردارند.

 ین جنبش ، در شش ماه گذشته از خون جوانان آزادیخواه ایرانی بارور شده و بیش از صد کشته تقدیم آزادی ملت ایران کرده، هزاران سر و دست و پای شکسته و مجروح و هزاران زندانی با وی همراه و همدل اند، از داغ دل و اشگ روان ِ مادران و پدران فراونی در میان ملت ایران برخوردار شده و جانفشانی و همت و رنج ده ها هزار جوان و پیر ایرانی در داخل و خارج از ایران پشتوان و بدرغهء راه اوست.

رهبران رسمی و فعلی جنبش سبز حق ندارند به نام دفاع از «تصویر امام خمینی» و به پیشنهاد ملایانی که در همهء مصائب سی ساله نقش و شرکت فعال داشته اند، اعتبار و حیثیت این جنبش را نثار نعلین خونین «پیشوا» یی کنند که منشاء و مبداء این نظم ویرانگر استبدادی بوده و زنجیر اسارت ملت ایران بافتهء پیمان شکنی ها و خدعه ها و خیانت های اوست.

خمینی مسئول اصلی همهء رنج ها و مرارت های سی سالهء ملت ایران است. او فرمان کشتار داده است و بی گناهان بسیاری را به قربانگاه فرستاده است. او مسئول گروگان گیری و هتک حیثیت و اعتبار ملی ایرانیان در جهان بوده است. او در خاک کشور ما تروریسم پروری و ایجاد ناامنی در کشورهای همسایه را زمینه سازی کرده و به خرج ملت ایران و به نام ایرانیان صدور نا امنی و توحش تروریستی را سازماندهی کرده است. او هشت سال تمام، یک جنگ اجتناب پذیر را به واسطهء حقد ذاتی و کینه توزی جبلی خود بر ملت ایران تحمیل کرده و ملیون ها جان جوان و پیر را قربانی آز قدرت طلبی و سماجت غیر عقلانی خود کرده، ایران را ویران ساخته، اقتصاد را به نابودی سوق داده و همهء توانمندی های مالی و جانی این ملت را در مسیر جنگ پایان ناپذیر و شوم و بی سرانجام به کار بسته است. او زنان ایران را خوار و حقوق آنان را پایمال کرده است جوانان و کودکان را دقمرگ و ناشکفته پرپر کرده است. او ملیون ها ایرانی را از کشورشان آواره ساخته وملت ایران را از هوشمند ترین و کاردانترین و آگاه ترین فرزندانش بی نصیب ساخته است.

اکنون، پس از این همه جانفشانی و مرارت و رنج چرا باید جنبش سبز اعتبار و حیثیت خود را در دفاع و تطهیر وی به کار بَرَد؟

اینها افکاری ست که این روز ها به بسیاری از ذهن ها خطور می کنند و این رباعی نیز در نتیجهء اندیشیدن به همین سئوال سروده شد!

امید است که کوشندگان راه سبز آزادی، گذرگاه تنگ عافیت را نیک بازشناسند و به راهی نروند که یکبار دیگر ازجماران سر در بیاورند و خطایی نکنند که جامعهء داغدار و مجروح و منکوب ایران، که بیش از شش ماه به دشواری می کوشد تا سرانجام روی پاهای پر آبله و مجروح خود بایستد، سر از گرداب سی سالهء استبداد دینی بیرون آورد و کشور ما ایران به سال های سیاه شست، یعنی به نقطهء آغازین مصیبت ها و دربدری های خود بازگردد و روی بام ها به ماه خیره شود و غرقه در یک هذیان سراسری و توهم خفت بار ملی، بار دیگر تصویر قصاب خویش را جستجو کند، که در این صورت به قول ملک الشعرا بهار می باید گفت: «چه زحمت ها کشید این ملت زار/ دریغ از راه دور و رنج بسیار...»

هرگز چنین مباد! 

پاریس ، هفدهم دسامبر 2009
 http://msahar.blogspot.com
 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com