بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان    |   پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو

آدرس اين صفحه با فيلترشکن:  https://newsecul.ipower.com/2009/08/23.Sunday/082309-Abbas-Abdi-Unexpecting-Society.htm

شنبه 10 مرداد 1388 ـ 1 آگوست 2009

 

جامعهء غيرقابل پيش ‌بيني

عباس عبدي

 

اگر از ما بپرسند که مهم‌ترين ويژگي جامعه ايران چيست، چه پاسخي مي‌دهيم؟ هر کس بر حسب ديدگاهي که دارد، پاسخي خواهد داد. يکي آن را جامعه کلنگي معرفي مي‌کند، ديگري دين‌خو مي‌نامد، برخي آن را در حال گذار مي‌دانند و... هر يک از اين تعاريف از منظر خود قابل استفاده و فهم است اما به نظر من يک ويژگي بسيار مهم جامعه ما که منفي هم هست، غيرقابل پيش‌بيني بودن آن است.

قصد ندارم که به گذشته برگردم و شواهد متعددي در اثبات اين ويژگي ارائه کنم، چرا که اتفاقات رخ داده پس از 22 خرداد امسال بهترين مورد و مصداق در تاييد اين ويژگي است. ترديد ندارم که هيچ کس نه در ساختار قدرت و نه در ميان منتقدان، حتي تصور و خيال هم نمي‌کرد که اين اتفاقات رخ دهد. به نظر من يکي از دلايل دستگيري‌هاي وسيع، به ويژه فعالان سياسي اين است که مي‌خواهند وقوع اين اتفاقات را به اراده‌اي سياسي نسبت دهند و چون پذيرش وجود چنين اراده سياسي قدرتمندي در داخل کشور نيز نقض غرض و مهر تاييد گذاشتن بر وجود منتقدان قدرتمند است، بنابراين مي‌کوشند پاي بيگانگان هم به ميان کشيده شود و همه اين رويدادها به دست‌هاي پنهان و پيدا مرتبط شود. در حالي که اين نگاه جز عوض کردن صورت‌مساله، چيز ديگري نيست و ادعاهاي مطرح شده در دادگاه هم کم وبيش مويد همين ادعاست. عوض کردن صورت مساله نه تنها مشکلي را حل نمي‌کند، چه بسا آن را عميق‌تر هم مي‌کند و دير يا زود بحران‌هاي موجود اجتماعي که در بطن جامعه‌وجود دارد، تلنبار مي‌شود و يکباره از جايي که حساب نمي‌کنند، بيرون مي‌ريزد. همه جوامع کم و بيش داراي مشکلات متعددي هستند اما هر جامعه‌اي که مجاز باشد تا اين مشکلات را در زمان مناسب بروز دهد، طبعا مي‌تواند آن را حل کند. اما اگر امکان طرح مشکلات نباشد، نه‌تنها حل نخواهد شد بلکه به صورت تشديدکننده‌اي منشا بروز مشکلات ديگر هم خواهد شد و مثل يک ديگ زودپز خواهد بود که منفذ سوپاپ اطمينان آن بسته باشد. هرگاه ديديد که ديگ روي اجاق گاز است اما صداي فش‌فش خروج بخار را نمي‌شنويد، بايد نگران شويد، زيرا ديري نخواهد گذشت که منفجر خواهد شد. گفتم اين ويژگي منفي است، زيرا هزينه‌هاي رفاه و پيشرفت را بسيار بالا مي‌برد، چون ريسک رفتارهاي اقتصادي و اجتماعي را افزايش مي‌دهد و گرايش به سرمايه‌گذاري اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي را کم مي‌کند. سال‌ها پيش يکي از نويسندگان دو فضاي سانسور را با هم مقايسه کرده بود. اين دو فضا به ميدان مين تشبيه شده بود که در اولي تعداد مين زياد است اما نقشه مين‌ها در اختيار همه قرار دارد بنابراين در صورت رعايت احتياط، مي‌توان به سلامت از اين ميدان عبور کرد. در ميدان ديگر تعداد مين‌ها کم است اما نقشه‌اي وجود ندارد و احتمال اينکه هر آن روي مين برويم زياد است. استرس ناشي از عبور از اين ميدان بسيار زياد است و نتيجه آن هم پيش‌بيني‌ناپذير است. هيچ فرد عاقلي گذر از آن را نمي‌پذيرد و عبور از ميدان اول که تعداد مين‌هاي بيشتري دارد را بر اين ميدان ترجيح مي‌دهد. اين پيش‌بيني‌ناپذيري فقط در جريانات سياسي نيست، بلکه در سطح حکومت هم ديده مي‌شود. کمتر جامعه‌اي در جهان است که يکباره تعدادي وزير را عزل کنند، بدون آنکه قبلا زمينه‌هاي آن به اطلاع عموم رسيده باشد. در کمتر جامعه‌اي ديده مي‌شود که شکاف‌هاي سياسي با سرعتي سرسام‌آور ايجاد و عميق شود، بدون آنكه قبلا شواهدي از اين شکاف علني شده باشد. در کمتر جامعه‌اي مي‌توان ديد که يک مناظره سياسي براي همه افراد و ناظران ميخکوب‌کننده و مطالب آن غيرقابل ‌حدس باشد و منشا بسياري از بحران‌ها شود. هيچ جامعه‌اي را نمي‌بينيد که افراد سياسي در ملأ عام قربان صدقه هم بروند و از گل کوچکتر به يکديگر نگويند اما در عرض مدت کوتاهي روابط چنان شکرآب شود که گويي از جواني با هم اختلاف و دشمني داشته‌اند. دود ناشي از اين عدم تعين و پيش‌بيني‌ناپذيري رفتارهاي سياسي در ايران به چشم همه مي‌رود و نه فقط به چشم دولت. گرچه رفتارهاي پس از 22 خرداد براي همه غيرمترقبه بود اما برخي از منتقدان نظام هم دچار همان خطايي شده‌اند که حکومت گرفتار شده است. اگر حکومتي‌ها براي خلاص کردن خود از پذيرش مسووليت مي‌کوشند که دست‌هاي پيدا و پنهان داخلي و خارجي را برجسته نمايند، برخي از تحليلگران منتقد نيز که هيچ‌گاه خواب اين اتفاقات را نمي‌ديدند، مي‌کوشند که ايده‌ها و آرمان‌هاي مشخص گروهي خود را بر اين رويدادها بار يا تحميل کنند و ذهنيات خود را بر واقعيت بپوشانند. اگر جامعه ايران تا اين حد پيش‌بيني‌ناپذير است، طبعا در تحليل رفتارهاي آنان بايد جانب احتياط را گرفت و نمي‌توان آينده را بر تحليل‌هايي استوار کرد که تجربيات گذشته، نادرستي آنها را نشان داده است. اصولا شرط لازم براي تحليل‌پذيري، قاعده‌مند و پيش‌بيني‌پذيربودن رفتارهاست. اين قاعده‌مندي نيز مستلزم آزاد بودن بروز و ظهور رفتار و تعامل آزاد ميان آحاد جامعه با يکديگر و با دولت است و اگر اين حد از آزادي در جامعه وجود نداشته باشد، نمي‌توان تشخيص داد که معنا و هدف يک رفتار در ذهن رفتارکننده چيست. در ميان اين دو طرف، اميدي نيست که حکومت از کليشه موجود خود فعلا عقب‌نشيني کند. اين کليشه که مردم مشکل و اعتراض جدي و حادي ندارند، دولت‌هاي غربي و برخي سياستمداران داخلي هستند که اين بحران را ايجاد کرده‌اند و اين اتفاقات ريشه در واقعيات اجتماعي ندارد. پس مي‌توان با ضرب و زور اين دو گروه را خنثي کرد و به سلامت از اين بحران خارج شد. گرچه به عقب‌نشيني از اين کليشه اميدي نيست و همين امر موجب مي‌شود که يا بحران باقي بماند يا اگر کم‌رنگ و حتي ناپديد شد، بيش از پيش در اعماق افراد و جامعه نفوذ کند و منتظر فرصتي ديگر بماند تا خود را در ابعاد بزرگتري نشان دهد اما اين اميد است که منتقدان دچار اين خبط تحليلي نشوند و واقعيات را مطابق ميل و اراده خود تفسير نکنند.

http://www.etemademelli.ir/published/0/00/68/6816/

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630