بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

خرداد   1388 ـ مه  2009 

پيوند به نقد اين بيانيه از نيما طاهری

انتخابات امکان است نه هدف!

بیانیه انتخاباتی چپ دموکرات
 

«حربهء ما همانا آزادی های سیاسی، حق برخورداری از اجتماعات و اتحادیه ها و آزادی مطبوعات است؛ آیا هنگامی که می خواهند این حربه را از ما بگیرند، ما می توانیم دست روی دست بگذاریم و از سیاست دست بکشیم؟ می گویند هر فعالیت سیاسی ما همسنگِ به رسمیت شناختن نظام موجود است، اما هنگامی که این نظام، حربهء مبارزه علیه خود را در دست ما می گذارد بهره گیری از این حربه، به معنی پذیرفتن این نظام نیست».           (کارل مارکس)

 

***

شکی نیست که گذار به جامعه ای مطلوب تر، آن گاه که گسترده ترین نگرش و الگوی تغییر برای عموم جامعه، تحول و تغییر سیاسی و نه اجتماعی بمثابه دیگرگون ساختن ِ سامان و ساختار برآورنده ی ساحت دولت است، رویکرد کنشگران ِ معدودتر و به نسبت تعداد کم ایشان کم اثرتر را معطوف به تجربه های نو در ترکیب الگوهای ذهنی خود با سطح تفاهمی ِ کنش پذیری جامعه می کند. بکارگیری همزمان تاکتیک های سیاسی با ریختی قانونی و غیر قانونی توسط گروه هایی که اصالت عمل آنها وجاهتی در کل ساختار سیاسی جامعه آن ها ندارد، چندان قابل پذیرش نمی نماید، چه این گروه ها اساسن غیر قانونی شمرده می شوند.

با این همه اما چنین تصویری صرفن تن دادن به ترسیم از بالا و پذیرش توضیح رفتار از سوی دولتی است که مشروعیت چندانی ندارد و در عین حال نظم مستقر و قدرت بلامنازع حاکم است. مواجهه با چنین شکلی از واقعیات جاری، ملاحظات جدیدتری را به کنش گرانی چون ما تحمیل می نماید.
صحنه ی انتخابات پیش ِ روی از چنین منظری قابلیت پرداخت پیدا می کند. در واقع امر، نیروهایی چون ما که منظور استیفای حقوقی ِ هیچ یک از طرفین مبارزه ی انتخاباتی درون ساختار قرار نخواهند گرفت، تنها به واسطه ی تحلیل نقش و تاثیر مهره های بازی در مسیر حرکت جامعه و امکاناتی که از قبل آنها دست خواهد داد، اقدام به اعلام موضع نسبت به انتخابات خواهند کرد.

پرواضح است که نتیجه ی انتخابات هرچه باشد، یکی دیگر از وفاداران به ساختار موجود را از صندوق ها بیرون خواهد داد. با چنین وصفی، چه جای ورود به بحث انتخابات؟ این پرسشی است که غالب فعالین منتقد و مخالف وضع موجود همواره در برابر خود دیده اند، اما به زعم ما نیروهای چپ دموکرات، وضعیت قدری پیچیده تر می نماید.

چپ دموکرات ضمن تحلیل واقع بینانه عینیاتِ جامعه و قائل نبودن به وجود پتانسیل انقلابی در میان کنشگران اجتماعی حاضر، برای عدم حضور در انتخابات جاری نتیجه ای جز « انزوا» و «انفعال» سیاسی ِ بیشتر این کنشگران متصور نیست و معتقد است «فعال» بودنِ «تحریم انتخابات» (آن گونه که پاره ای بدان معتقدند)، درشرایط نبودِ حداقل آزادی های مدنی در عرصه عمومی جامعه برای منتقدین ساختار موجود، جز بالا بردن هزینه های فردی و فرسایش جنبش های اجتماعی چشم انداز دیگری در بر ندارد.

از این جهت است که شرکت در انتخابات و انتخاب گزینه بهتر نه رسیدن به «هدفـ» بلکه تنها «امکان»ی برای فراهم آمدن بستری لازم برای طرح آزادانه و کم هزینه تر مطالبات اجتماعی-اقتصادی تلقی می شود چرا که رسیدن به افق رهایی بخش انسانی که ما و دیگر نیروهای ترفیخواه بدان معتقدیم برنامه «همه یا هیچ» نیست بلکه بر عکس فرایندی چند جانبه و چند گانه است واز مراحل مختلفی می گذرد که نه یکنواخت است و نه خطی.

ما به عنوان افرادی که در میان مردم و در پیوند با واقعیت مشخص اجتماعی آنان، به زیست سیاسی – اجتماعی مشغولیم، خارج از ساختار سیاسی مستقر، تا اطلاع بعدی هیچ پتانسیل قابل اتکایی مشاهده نمی کنیم. از دیگر سوی، بر خلاف مشخص بودن موضع ما نسبت به ساختار استبدادی حاکم، بر بستر واقعیت انسانی – اجتماعی موجود خطر هر برآمد استبدادی جدیدی را احساس نموده، قایل بر مشی توام با صبر و تحمل بوده، مایل به عینی تر کردن ترس امثال "حسین شریعتمداری" هستیم. بر این اساس که با توجه به الاکلنگ فعلی قدرت در درون ساختار و پذیرش کنونی همین واقعیت از سوی بخش های گسترده ای از مردم،(که نه از موضع پذیرش و قبول ساختار، بل که از موضع رفع تکلیف و درخزیدن به پوستین بی عملی خود صورت می یابد) راهی جز تلاش برای فراهم آوردن زمینه ی توفیق عنصری معقول تر که بیش از این بر عمق فلاکت اجتماعی نیفزاید از جهتی و تلاش برای مستعد سازی عناصری از درون ساختار برای افزایش تضاد ساختاری از جهت دیگر برای ما نمی ماند. با این تاکتیک است که وجود «حداقل» تفاوت موجود میان نامزدها و گروههای حاضر در عرصه انتخابات در شرایط اختناق و سرکوب حاضر ، خود «حداکثر» ی تلقی می شود که قادر خواهد بود دستاوردهای بزرگی را برای جنبش اجتماعی و دموکراتیک مردمی فراهم آورد .

این مهم با درک و پذیرش کنشگری کلام و گفتار سیاسی تبیین بهتری می یابد که در این مجال امکان بسط نظری آن حاصل نمی شود. با این استدلال باید به دنبال گزینه ای بود که بتوان خواست های بیشتری از درخواست های مان را از زبان او و با واسطه ی امکان گسترده ی رسانه ای وی، به گوش طیف گسترده ای از عامه مردم برسانیم. وصفی که تنها شامل گزینه های ظاهرن اصلاح طلب شده و بنا بر این صورت از شناخت حوزه ی کنش رسمی ِ سیاسی، جمع بندی و موضع ما نیروهای چپ دموکرات، حضور فعال تر در عرصه ی تصمیم گیری ِ مردمی است که قطعن در انتخابات شرکت خواهند کرد و تغییر ترجیح ایشان به سمت عنصری که قابلیت های بعدی وی مسیر ما را برای تحقق اهداف، هموارتر می نماید. با تاکید مجدد که این موضع از درک ضرورت های جاری و نه ملاک های غایی اتخاذ می شود.

بی مناسبت نیست که این نوشتار را با نقل قولی از «لنین» به پایان بریم . نقل قولی که لزوماً به منظور تأیید نظرات وی آورده نمی شود بلکه پاسخی است در خور به آنانی که با توسل به تئوریهای انقلابی وی و تحلیل غیر واقعی ِ شرایط حاضر قائل بر وجود پنانسیل های عینی و ذهنی برای تغییر ساختاری وضع موجود می باشند:

«بزرگترین وشاید تنها خطر برای یک انقلابی پافشاری در انقلابی گری و در نظر نگرفتن محدودیت ها و شرایطی است که در آن چه روش های انقلابی مناسب اند وکارایی موفقیت آمیز دارند . انقلابیون وقتی واژهء "انقلاب" را در گیومه می گذارند و انقلاب را به چیزی مقدس شبیه می سازند، تفکر و توانایی واکنش خود را از دست می دهند وبه همین دلیل با سر به زمین می خورند. باید خونسردانه و بی تعصب سنجید و معلوم کرد در چه لحظه و شرایطی، و در چه حوزه ای باید انقلابی عمل کرد، و در چه لحظه و شرایطی، و چه حوزه ای، باید تبدیل به یک رفرمیست شد. انقلاب عظیم جهانی است که با پیروزی خود تمامی مسائل را در هر شرایط و هر وضعی از راه انقلابی حل می کند، اگر آنها اینطور عمل کنند، نابودی آنها حتمی است».

پنجشنبه 24 ارديبهشت 1388 - 14 مه 2009

http://chapedemocrat.blogfa.com

**************************

توضيح سکولاريسم نو: در پيشانی بيانيهء چپ دموکرات  گفتآوردی از کارل مارکس آمده است که نمی تواند مبنای استدلالات مندرج در اين بيانيه باشد. بی آنکه قصد نقد بيانيه را داشته باشيم خاطرنشان می کنيم که سخن مارکس مربوط به جوامعی است که در آنها  «آزادی های سیاسی، حق برخورداری از اجتماعات و اتحادیه ها و آزادی مطبوعات» وجود دارد و مارکس توصيه می کند که پيروانش بايد از اين حربه ای که نظام / رژيم در دست شان می نهد عليه آن استفاده کنند. از اين سخن برای توجيه شرکت در «امکان انتخابات حکومت اسلامی» استفاده کردن کمال بی مهری به حضرت مارکس است!

 **************************

نقدی بر بیانیهء انتخاباتی « چپ دموکرات»

نیما طاهری

برگزاری آیین انتخابات نمایشی ریاست جمهوری در ایران، بار دیگر مضمونی برای صدور بیانیه های مناسبتی افراد و گروه های سیاسی فراهم کرده است. بدیهی است که هر گروه و فردی، بر پایهء منافع و علایق سیاسی- طبقاتی خویش و هم چنین بر پایه ی تحلیل خود از شرایط حاضر سیاسی و ارزیابی خود از صف آرایی و توازن قوای نیروهای سیاسی- طبقاتی موجود در جامعه، به طرح راه کارهای سیاسی خود می پردازد.

گروه «چپ دموکرات» نیز به سهم و زعم خویش در همین راستا، در بیانیه ای با عنوان «انتخابات؛ "امکان" نه "هدف"!» به طرح دیدگاه و راه کار خود پرداخته است. بی شک صدور بیانیه هایی از این دست، فرصت مناسبی برای شناخت گروه بندی های سیاسی در اختیار ما قرار می دهد. من  با بررسی  بیانیه ی انتخاباتی گروه « چپ دموکرات»، می کوشم به سهم خود به نقد مواضع لیبرال- رفرمیستی این دوستان بپردازم.

دوستان «چپ دموکرات» در بیانیه ی خود، پیش از آن که به طرح راه کار و رهنمود انتخاباتی خود بپردازند، نخست به ارزیابی خود از شرایط حاضر سیاسی ایران، به مثابه پایه ی راه کار و رهنمود انتخاباتی خود، اشاره می کنند. دوستان ما بر این باورند که : « ما به عنوان افرادی که در میان مردم و در پیوند با واقعیت مشخص اجتماعی آنان، به زیست سیاسی – اجتماعی مشغولیم، خارج از ساختار سیاسی مستقر، تا اطلاع بعدی هیچ پتانسیل قابل اتکایی مشاهده نمی کنیم.»  در جایی دیگر نیز نوشته اند  « چپ دموکرات ضمن تحلیل واقع بینانه عینیاتِ جامعه و قائل نبودن به وجود پتانسیل انقلابی در میان کنشگران اجتماعی حاضر، ...»  

دوستان ما که از نعمت پیوند با واقعیت مشخص اجتماعی برخوردارند، به این نتیجه رسیده اند که هیچ پتانسیل انقلابی قابل اتکایی در جامعه و جنبش های سیاسی- طبقاتی ایران وجود ندارد، در نتیجه به باور دوستان «چپ دموکرات» برای یافتن نقطه ی قابل اتکا، باید به پتانسیل  نیروهای موجود در ساختار سیاسی مستقر اندیشید.  به بیان دیگر حال که امیدی به  نیروی پایینی ها نیست باید به نیروی بالایی ها دل خوش کرد. من از ادعای پیوند اجتماعی و درک واقع بینانه ی دوستان در شگفتم، اینان از عینیات کدام جامعه سخن می گویند؟  اینان در کجای جامعه ی ایران زنده گی می کنند که هیچ پتانسیل قابل اتکایی در آن نمی یابند؟ از کدام کنشگران اجتماعی یاد می کنند که فاقد هر گونه پتانسیل انقلابی هستند؟ آیا مردمی که پس از سی سال سرکوب و زندان و اعدام، هم چنان شب و روز مبارزه می کنند فاقد پتانسیل قابل اتکا هستند؟ آیا کارگران و زنان و دانشجویانی که پیکار آنان، خواب خوش حاکمان را آشفته کرده، فاقد پتانسیل انقلابی هستند؟ شما چه گونه از دل ساختار سیاسی مستقری که بر سرنیزه نشسته و جز با دار و درفش با مردم سخن نمی گوید، نیروی قابل اتکا کشف کرده اید؟ سرشت لیبرالی تحلیل و ارزیابی دوستان « چپ دموکرات» ما به روشنی آشکار است. لیبرال ها همواره چشم به بالایی ها می دوزند و در جست و جوی یافتن نقطه اتکای در میان بالایی ها هستند. سیاست ورزی نزد لیبرال ها جز هنر زیستن در میان شکاف بالایی ها معنایی ندارد. پایینی ها در بهترین حالت در معادلات لیبرال ها، تنها زمانی درخور توجه اند که بتوان از نیروی مهار شده ی آنان به سان ابزار فشار از پایین، برای افزایش قدرت چانه زنی در بالا استفاده کرد. البته دوستان « چپ دموکرات» ما می کوشند با نعل وارونه زدن، این گونه نشان دهند که آنان می خواهند این بار بالایی ها را به ابزار بیان خواست های خود، تبدیل کنند.

به این بخش از نوشته ی آن ها توجه کنید: « باید به دنبال گزینه ای بود که بتوان خواست های بیشتری از درخواست های مان را از زبان او و با واسطه ی امکان گسترده ی رسانه ای وی، به گوش طیف گسترده ای از عامه مردم برسانیم. وصفی که تنها شامل گزینه های ظاهرن اصلاح طلب شده... »  هر چند دوستان ما  به روشنی مشخص نکرده اند که از خواست چه کسانی  و کدام خواست ها سخن می گویند، اما از متن بیانیه ی آن ها  می توان فهمید که  طیف گسترده ای از عامه ی مردم حتا این خواست ها به گوش شان هم نرسیده است، مهم تر آن که این خواست ها را می توان با امکانات رسانه ای و از زبان ظاهرن اصلاح طلبان حکومتی به گوش عامه ی مردم رساند.  براستی روزگار غریبی است! روزگاری که « چپ دموکرات» آن مفتخر است که با مردم زندگی می کند، اما فریاد خواست های مردم را نمی شنود. آن هم مردمی که شب و روز در کوچه و خیابان، کارخانه و دانشگاه  برای تحقق مطالبات انباشته شده ی خود، فریاد می زند. براستی روزگار وارونه ای است، روزگاری که « چپ دموکرات» آن می خواهد صدای خواست های خود را از زبان ظاهرن اصلاح طلبان حکومتی به گوش عامه ی مردم برساند. دردناک تر آن که روزگار حقیری است، روزگاری که افق « چپ دموکرات» آن « قایل بر مشی توام با صبر و تحمل بوده، مایل به عینی تر کردن ترس امثال "حسین شریعتمداری"» است.

http://kelkexiyal.blogspot.com/

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630