آرشيو  |  خانه  |   فهرست همهء مطالب به ترتيب نام نويسنده يا موضوع   |   پيوند به تقويم 1387  |   تماس    جستجو در سايت   |   English Section

 

=======================================================

سال دوم ـ شماره 488 ـ چهار شنبه 19 فروردين 1388 ـ  8 آوريل 2009

=================================================

اوباما در تهران

======================================================

نهج المصالحات

گزيده ای از فرمايشات امام امت

پيش از انقلاب: منظور از حكومت اسلامي اين نيست كه رهبران مذهبي خود حكومت را اداره كنند... پس از پيروزي انقلاب: مي گويند كه روحانيت بايد بروند سراغ كار خودشان و ملت را بگذارند و سياست را بگذارند براي ما. شما در اين 50 سال هيچ غلطي نكرديد. شما را من مي شناسم. نمي خواهم اسمتان را ببرم. سر جايتان بنشينيد. آدم بشويد!

=====================================================

مقایسهء رژیم خامنه ای با رژیم طالبان

طالب حق

بی شک «اسلام طالبان» و «اسلام خامنه ای» هر دو از یک جا ریشه گرفته اند... آنچه دربارهء طالبان در اين مطلب می آيد از زبان متخصصان طالبان شناس موجود در اینترنت نقل شده. دربارهء نظام آخوندی خامنه ای هم که همگان مستحضر هستید و شاهدان حی و حاضر، بهترین گواهان آن محسوب می شوند. سخنان خامنه ای را از سایت خودش در آورده ام و سایر اخبار را از سایت های خبری، که صد البته مقایسه هائی که در اينجا آمده فقط مشتی است از خروار.

=====================================================

انتخابات و نقش‌های متفاوت مخالفان درون و بیرون
گفتگوی با داریوش همایون

کسانی که در بیرون، هر چه هم بخواهند، دست‌شان به قدرت در ایران نمی‌رسد، بهتر است از این توهم بیرون بیاید که مردم در ایران رنج می‌کشند تا فرش قرمز زیر پای این سروران بیندازند. در سی سالهء گذشته پویش قدرت در بیرون بیش از لکه دار کردن‌ها و بر سر و روی یکدیگر کوبیدن‌ها نبوده است، و از دست دادن هواداران و دلسرد کردن مبارزان. همین بس که امروز را با همین چند سال پیش مقایسه کنند. مبارزهء سیاسی و فرهنگی با جمهوری اسلامی ربطی به پویش قدرت ندارد و بسیار کسان هستند که بی‌چشمداشت، آنچه از دست‌شان بر می‌آید می‌کنند. نکته اینجاست که تشنگان قدرت و آنها که پیوسته می‌پرسند «برای من چه دارد؟» کم اثر‌ترین مبارزان بوده‌اند.

=============  دو مطلب دربارهء نوشتار جديد ف.م. سخن  ===========

اين آقای م.ف.سخن را عوض کرده اند!  ه

محسن مشفقيان ـ نيويورک

شما از کجا می دانيد اين آقای ف.م. سخن جديد الظهور همانی است که چند ماه پيش يکباره غيبش زد و هرچه هم که وبلاگ نويس ها درباره اش مطلب نوشتند و اظهار نگرانی کردند، و خود شما هم خبر گم شدنش را داديد ايشان، که گويا در همهء اين مدت همهء مطالب را می خوانده، دم بر نياوردند؛ تا اينکه حالا يکباره سر و کله شان پيدا شده و از همه تشکر کرده اند و تا حالا هم دو تا مطلب نوشته اند که يکیش را شما هم با بوق و کرنا و خوش آمدگوئی از «نويسندهء شيرين قلم» منتشر کرده ايد؟

از ش مثل شاهدخت تا ف مثل سخن

سهراب صارمی ـ تهران

جناب" ف م سخن!" من نمی دانم اساس و مبنای اندیشهء شما چیست و بر چه باور هستید؛ من نمی دانم چرا در هیچ یک از نوشته های شما اشاره ای حتی ضمنی به آنکس که با ایرفرانس و پس از بیعت با "رمزی کلارک" آمد مشاهده نمی شود. اما میدانم این نوشتار شما حاکی از دفاع ظریف و نرم از وضعیت موجود در میهن ام ایران است. بنا بگفتهء شما، «در چاله خوش می گذرد و به آن عادت کرده اید و نباید به چاه افتید و تازه معلوم نيست ته آن چاه کدام مار غاشيه در حال چُرت زدن است و دهان باز کرده تا باقيماندهء عُمر ما و ثروت ملی را ميل نماید»...

===================== کوتاه و گويا  ====================

آزادی بيان در اسلام و اسناد بين المللی حقوق بشر
برداشت های دلبخواه آقای محمد زکي احسانی
(سايت وزارت عدليه افغانستان >>>)

آزادي بيان جزء تفکيک ناپذير از مجموعه حقوق وآزادي‌هاي اساسي يک ملت است که هم دراسناد بين‌المللي حقوق بشر، هم در قوانين اساسي و عادي کشورها و هم در آموزه‌هاي ديني مورد تاييد و تاکيد قرار گرفته است. امّا در مقام دفاع و بيان اهميت و نقش آزادي بيان در پيشرفت و ترقي کشورها اين نکته را نبايد از نظر دور داشت که منظور از آزادي بيان اين نيست که هر کس هر چه خواست بگويد وبنويسيد. زيرا آزادي بيان هم نظير ساير آزادي‌هاي سياسي داراي حدو مرزهايي مي‌باشد. ضرورت حدو مرز درآزادي بيان يک امر انکار ناپذير و مورد قبول اکثر آزادي خواهان مي‌باشد. احترام باورها و اعتقادات ديگران بخش تفکيک ناپذير آزادي بيان است. زيرا نقد انديشه، يک مسأله است و توهين و تخفيف باورها و اعتقادات ديگران موضوعي به کلي متفاوت. بدين جهت است که در اعلاميه جهاني حقوق بشر و ميثاق بين‌المللي حقوق مدني، سياسي نيز آزادي بيان را محدود به احترام حقوق وحيثيت ديگران و نيز حفظ امنيت ملي، نظم عمومي، سلامت و اخلاق عمومي نموده است. اخلاق عمومي هر جامعه نيز برخاسته از فرهنگ، آداب، رسوم، باورها و اعتقادات آن جامعه است. به همين جهت آزادي بيان در جوامع اسلامي محدوديت‌هاي فراتر از آن چه در ميثاق بين‌المللي حقوق مدني، سياسي آمده است دارد. اميد است مورد توجه و امعان نظر همگان قرار گيرد.     (آرشيو)

 
 

© 2008 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630