آرشيو  |  خانه  |   فهرست همهء مطالب به ترتيب نام نويسنده يا موضوع  |   تماس    جستجو در سايت   |   English Section

 

=======================================================

سال دوم ـ شماره 485 ـ يک شنبه 16 فروردين 1388 ـ  5 آوريل 2009

=======================================================

حکومت بسیجی ـ سپاهی

شهباز نخعی

با مرگ آیت الله خمینی، این روند قانون شکنی دامنه ای بسیار گسترده تر از پیش یافت. ابتدا در روندی ناقص و ابتر و در فضایی لبریز از زد و بند و تبانی "ولایت فقیه" به "ولایت مطلقه فقیه" تبدیل شد... و سپس به تدریج کار زیر پا نهادن آشکار اصول قانون اساسی چنان به یک عرف تبدیل شد که امروز اراده "ولی مطلقه فقیه" عملا بر نص صریح قانون اساسی اولویت و ارجحیت دارد! این چنین است که امروز: "محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی" (بند شش اصل سوم قانون اساسی)، "تامین آزادی های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون" (بند هفت همان اصل)، "مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش" (بند هشت همان اصل)، و... و ... و.... نه تنها از کمترین ارزش و اعتباری برخوردار نیستند، بلکه اگر کسی به فکر یادآوری آنها به "مقام معظم رهبری" بیفتد، سروکارش با شکنجه گاه ها و سیاه چال های نظام خواهد بود!

=======================================================

آنها در خوبي ها از شما سبقت خواهند گرفت

نظري بر نظرات چند صاحب نظر

علی سالاری

براي بسياري از هواداران و پشتيبانان اپوزيسيون سنتي مشاهدهً اين واقعيت که جاي «پوزيسيون» (اصلاح طلبان حکومتي) به «اپوزيسيون» تغيير يابد، قابل درک و پذيرفتني نيست. ولي خوب است از خود بپرسيم چرا رژيمي که قرار بود سه ماه و شش ماهه سرنگون شود اکنون سي ساله شده است؟ آنچه در اين سي ساله بر سر مواضع و نيروهاي اپوزيسيون آمده لابد بر اساس تحليل هاي غلط، و برداشت هاي متضاد، واهي، اتوپيايي و شعر و شعارگونه بوده است. رژيم در کل و جزء آن از آغاز يک رژيم يک دست نبوده است. گرايشات گوناگون، با تمايلات گوناگون در آن حضور داشته اند و اين يکي از عوامل عمدهً پايداري و ماندگاري آن در مقابل اپوزيسيوني است که نه در درون و نه در بيرون خود ظرفيت تحمل تنوع فکري و سياسي را نداشته و بر همين سياق سعي کرده رژيم را يک دست تلقي کند تا تماميت رژيم را بالکل نفي کند. نتيجهً بلافصل اين سر در برف کردن ابلهانه هم اين بوده که خودش نفي شده و امروزه در مبارزات مدني و سياسي داخل و خارج از کشور به چيزي گرفته نمي شود.

=======================================================

خوشخيالی های سکولاری

ف. م. سخن

سکولاريسم نو: نويسندهء شيرين قلم، ف.م.سخن، با پيدا شدنش عيدی بزرگی به دوستدارانش داد. چندی پيش خبر کوتاهی از مفقود شدنش داشتيم. خوشبختانه نگرانی ها بی مورد از آب درآمد و او، بی آنکه لو دهد که در اين غياب چند ماهه چه می کرده، از افق ابرگرفتهء اينترنت ظاهر شد و دل دوستدارانش را از طريق سايت پرخوانندهء «گويا نيوز» روشن کرد. او، در آستانهء سيزده بدر مطلبی نوشته است که پيش از آنکه شبيه دروغ های سيزده باشد به کارهای تخيلی شباهت دارد. با خوشحالی اين مطلب را از «گويا نيوز» برايتان نقل می کنيم، با اين توضيح که تير مطلب از ما است.

=======================================================

چگونه از شما انتقاد کنیم که به زندان نیافتیم؟

نامه جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی به خامنه ای

در مورد مرگ امیدرضا میرصیافی

جناب آیت الله خامنه ای! آیا این مسئله را نابجا می دانید که ما انتظار داشته باشیم که بالاترین مقام حکومت، از جریان پرونده افرادی که به اتهام توهین به خود او زندانی می شوند مطلع باشد تا مبادا شخصی بی گناه به دلیل انتقاد از او به زندان نیافتد؟ در سخنرانی در سال گذشته فرموده بودید انتقاد از رهبر آزاد است حال سوال ما این است ما وبلاگ نویسان باید چگونه از شما انتقاد کنیم که به زندان نیافتیم و عواقب زندان که متوجه چندین زندانی سیاسی در یک ماه اخیر شده است، متوجه ما نشود؟

===================== کوتاه و گويا  ====================

گرامی باد یاد ابراهیم زال زاده، جان فشانده ی راه آزادی

بيانيه ای از خانواده و دوستان او

مردم آزاده ايران! دوازدهمین سالگرد فاجعه قتل هولناک سیاسی ابراهیم زال زاده حقوقدان، روزنامه نگار، ناشر، این جان فشانده ی راه آزادی را به همراه یاد یکایک قربانیان قتل های سیاسی قبل و بعد از او در ایران  گرامی می داریم. ابراهیم زال زاده در اسفند سال 1375 در راه منزل ربوده شد و در اوایل سال 1376 با پیکری که با ضربات متعدد چاقو مثله شده بود در بیابان های یافت آباد تهران رها گردید. ابراهیم زال زاده تنها قربانی این جنایت نبود. تبعات آن، خود به همان میزان هولناک بود.  مادر پیر او بعد از قتل فرزند ارشدش از غصه دق کرد و دو فرزند او نیز بزرگ ترین پناه خود را از دست دادند. ما در طی دوازده سال گذشته کماکان بر خواست خود مبنی بر افشای تمامی حقایق در مورد این جنایت ضد انسانی و تشکیل دادگاهی مردمی و علنی برای رسیدگی به آن و سایر کشتار دگر اندیشان سیاسی قبل و بعد از زال زاده در ایران پای می فشاریم. این کشتاری سازمان یافته بوده است و مسئولین اصلی و قاتلان آن تا کنون رسمآ اعلام نشده اند. این جنایات سیاسی زخمی بزرگ بر پیکر جامعه ایران است که مرهم پذیر نیست و هیچ انسان آزاده و پیشرو نمی تواند بی تفاوت از کنار  آن بگذرد . ما هرگز از دادخواهی دست نخواهیم کشید و خواستار رسیدگی به این جنایت هولناک هستیم و از تمامی انسان های آگاه و برابری طلب تقاضا می کنیم که ما را در این راه یاری کنند و هم صدا با ما خواهان مجازات آمرین و عاملین آن شوند.    (آرشيو)

 
 

© 2008 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630