پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو
حشمت الله طبرزدی که چند هفته است به صورت مکتوب میهمان سایت سکولاریسم نو بوده و خوانندگان آن سایت را با خود در مسیر سیر تحولات فکری اش از یک نوجوان مذهبی موافق انقلاب اسلامی تا پدر معترض سکولار امروز همراه کرده، در وبلاگش خبر داده که بازجویان وزارت اطلاعات به آزار و تهدید (اینبار) همسرش پرداخته اند. او که سخت از این اتفاق به خشم آمده در وبلاگ اش خطاب به رهبر حکومت نوشته است: " این بازی خطرناک را دستگاه امنیتی ولی فقیه شروع کرده و مسئولیت آن نیز با شخص رهبر خواهد بود."
اما چه شده که طبرزدی چنین نامه ی گزنده ای نوشته و احتمالاً خود را در معرض تهدید امنیتی ناشی از اتهام توهین به رهبری نظام قرار داده است؟
"یک نفر ناشناس چند روز پیش زنگ می زند و مدعی است که از دفتر پیگیری وزارت اطلاعات زنگ می زند و می گوید که خانم محبوبهء علی نقیان روز بعد به این دفتر مراجعه کند. همین فرد روز های بعد همین کار را تکرار می کند و حتا حاضر نیست نام و تلفن خود را بگوید."
طبرزدی، که پس از آزادی از زندان به دلیل حکم 10 سال محرومیت اجتماعی "خانه نشین" شده، می گوید در خانهء خود نیز امنیت ندارد: "مگر ما چه گناهی کرده ایم که حتا در خانه ی خود از شر این نیرو های زورگو و اسلحه به دست در امان نیستیم؟ مگر این مملکت متعلق به آقای خامنه ای و یک اقلیت پیرو اوست؟ آیا سرداران سپاه و نیرو های ایثار گر در جبهه و جنگ مرده اند که عده ای این گونه به جان مردم افتاده اند؟ "
پیدا کردن شماره تلفن دیگر دوست مبارزمان، بهزاد مهرانی، که این روزها در تکاپو برای ارتباط با دوستان زندانی و رساندن پیام آنهاست، برای وزارت اطلاعات دشوار نیست و نیاز به سیستم های مانیتورینگ شركت زيمنس ندارد؛ " گزارشات مختلفی از فعالیت های سیاسی شما به دست ما رسیده است. پارسال همکاری با حزب دموکرات و عباس خرسندی و ارتباط با گروهک های دیگر و امسال علاوه بر آن گزارشاتی مبنی بر فساد اخلاقی ِ شما را نیز دریافت کرده ایم که متاسفانه اسناد و مدارک بسیاری داریم" ... " بهتر است که به زندگی ات بچسبی" ...."این را هم به حساب عیدی ما بگذار؛ می توانستیم احظارت کنیم و گوشت را بکشیم!"
البته این بار اول نیست که بهزاد را به بازداشت و بلا آوردن بر سرش تهید می کنند. در جریان پرونده سازی برای احمد باطبی در سال 1385، او که دوست احمد است در خیابان استنطاق شد؛ و نیز دوست دیگرمان دکتر حسام فیروزی، پزشک شماری از زندانیان سیاسی از جمله گنجی و باطبی و محمدی و بروجردی و جهاندار. البته در آن زمان استنطاق از حسام از در خانه اش که به آن یورش برده شده بود به بازداشتگاه 209 کشیده شد و این پزشک مبارز یک شب و یک روز در بازداشت بسر برد. این بار اما او به همان اتهامی که در همان یک و شب و یک روز 209 ساخته و پرداخته شد (پناه دادن و درمان زندانی سياسی!) به زندان اوین روانه گردید، نه برای شبی، بلکه برای 15 ماه شب و روز. این بی رحمی را "آوا" دختر هفت ساله ی حسام در نامه اش با این واژه ها پاسخ می گوید: "مرگ بر شکنجه".
معمولاً در آستانه انتخابات، فضای بحث و نقد اندکی گشوده می شود تا (حتا به صورت تاکتیکی) ناراضیان نفسی بکشند. در جستجو برای یافتن کدهایی که بشود بوسیلهء آن بازداشت دانشجویان و فشار بر فعالین سیاسی مخالف و تهدید ناراضیان سیاسی را در آستانهء انتخابات ارزیابی کرد به سراغ وبلاگ ها و سایت های اینترنتی حامیان کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری می روم. فضا پر است از اظهار نظرهای معنادار دربارهء برنامه هایی که روی میز انتخابات چیده شده. حامیان خاتمی، حامیان موسوی، حامیان کروبی؛ واژه هایی که برای بیان مقصودهایی خاص انتخاب می شود بر نگرانی ها دامن می زند: "حضور میر حسین بازی طراحی شده اصولگرایان برای حذف خاتمی بود"؛ و من همین طور که از این سایت به آن سایت می روم و مطالب حامیان کاندیداها را می خوانم با واژه هایی که به کار برده شده خیال پردازی می کنم؛ حکومت در پی آرامش است و منتقدین را سرکوب می کند! "دیدی رهبر چندان تمایلی به حضور خاتمی نداشت، موسوی را فرستادند تا تعامل برقرار بشود"؛ تیم های عملیاتی ستادهای انتخاباتی فیسبوک را هم تسخیر کرده اند: "رفسنجانی از خاتمی خواسته که به نفع موسوی کنار برود"؛ این پیامی است از سوی یک "مشارکتی" بر روی چت فیس بوک! این پیام ها آدم را به فکر وامی دارد؛ پروژه ای که در پشت پرده دارد مدیریت می شود؟ و من همچنان دارم تیتر ها را کنار هم می گذارم و از واژه هایی که به کار برده شده مفاهیمی تازه تر می سازم. آیا حکومت می خواهد بدون دغدغه و در کمال آرامش و آسایش و "دردسر" انتخابات ریاست جمهوری را مدیریت کند و هر آنکه به گونه ای رفتار کند که به این برنامه لطمه بزند، شماره تلفن اش را می شود خیلی فوری پیدا کرد؟
پیام های تهدید از دوستی به دوست دیگر منتقل می شوند تا دامنهء ارعاب گسترش یابد. این اسامی: عباس حکیم زاده، مهدی مشایخی، نریمان مصطفوی و احمد قصابان، اسماعیل سلمانپور، مجید توکلی، حسین ترکاشوند و کوروش دانشیار هم پیام هایی هستند به دانشجویان که حواسشان جمع باشد شلوغ کاری نکنند و فضای مدیریت شده را آلوده نکنند، که در غیر این صورت: "عفو بین الملل: دانشجویان بازداشت شده در معرض شکنجه و بدرفتاری هستند".
شاید حکومت به این نتیجه رسیده که بازداشت مخالفین و حتا مرگ برخی از آن ها در زندان ها تکانی به افکار عمومی نمی دهد و اعتراض گسترده و دامنه داری را باعث نمی گردد که در سرکوبگری اینگونه بی باکانه تر رفتار می کند!
پس، در چنین فضایی است که مقاومت فعال در برابر اینگونه تهاجمات و تهدیدات ضروریست. نباید گذاشت پروژه سرکوب و بازداشت صداهای مخالفت در تراکم پیام های هدایت شده ی انتخاباتی، توسط محافل امنیتی عملی شود. نشان دادن این مقاومت (که حتا با تهیهء یک طومار میسر است) این پیام را به سرکوبگران می دهد که بازداشت و سرکوبگری برای حکومت هزینه خواهد داشت!
http://ks82.blogspot.com/2009/03/blog-post_3565.html
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |