آرشيو  |  خانه  |   فهرست همهء مطالب به ترتيب نام نويسنده يا موضوع   |   پيوند به تقويم 1387  |   تماس    جستجو در سايت   |   English Section

 

=======================================================

سال دوم ـ شماره 448 ـ جمعه 9 اسفند 1387 ـ  27 فوريه 2009

=======================================================

کابينهء ليبرال ها!؟

انقلاب فکری لیبرال و ضرورت آن در ایران

رامین پرهام

چگونه صفت لیبرال در ایران معاصر به ناسزا تبدیل شده است؟ فرهنگ سیاسی ایران معاصر چگونه ملغمه ای است که در آن، و نه فقط در درون مرز که در بسیاری از تحلیل های برون مرز، واژه لیبرالیزم، و در کنار آن صفت مدرن، به کسانی و نحله های فکری – سیاسی اطلاق می شود، که از مصدق گرفته تا مطهری و تبار ملی – مذهبی، کمترین قرابتی با این مکتب فلسفی، اقتصادی و سیاسی نداشته و ندارند؟ چرا، در دوران پسا اصلاحات و در حالی که ایران یکی از بحرانی ترین برحه های تاریخی خود را در انزوایی که هر روز بر شدت آن افزوده می شود می گذراند، چرا در چنین شرایطی گذار فکری از گفتمان مطلق گرای انقلاب 57 به لیبرالیزم از الزامات گذار مسالمت آمیز به حکومت قانون عرف در کشور است؟

«جامعهء مدنی» يا «جامعهء سکولار»؟

اسماعيل نوری علا

اکنون که کشور ما ديگرباره در آستانهء بازگشت احتمالی «اصلاح طلبان خودی» قرار گرفته است، و شک نيست که در صورت حدوث چنين واقعه ای ديگر باره بازار طرح مفهوم «جامعهء مدنی» و ارتباط آن با «دموکراسی اسلامی» يا «مردمسالاری دينی» گرم خواهد شد، پرداختن صادقانه و علمی به اين مفهوم کليدی را در اين مرحله از تاريخ معاصرمان بی فايده نمی بينم.

=======================================================

شاخص هاي دموکراسي

مرتضي کاظميان

از جمله مهم ترين شاخص هاي سنجش ميزان دموکراتيک بودن نظام هاي سياسي، چگونگي برگزاري انتخابات است. هيچ نظام سياسي مايل نيست در چشم و داوري افکار عمومي کشور خود يا جهانيان، اقتدارگرا و غيردموکراتيک ارزيابي شود. اينچنين، حتي نظام توتاليتر صدام و رژيم بعثي حاکم بر عراق نيز به برگزاري انتخابات صوري و فرمايشي رو مي آورد و ژست دموکراتيک را از ياد نمي برد. به بيان ديگر، هرچند برگزاري انتخابات شرطي لازم براي دموکراسي است اما شرط کافي آن محسوب نمي شود. حتي ميزان شرکت کنندگان در انتخابات نيز به معناي سالم بودن آن و نيز به مفهوم تحقق روندي دموکراتيک نيست؛ چنان که به عنوان نمونه ، در آلمان 1933 گسترش بي سابقه مشارکت سياسي، به نابودي دموکراسي و استقرار فاشيسم منتهي شد. از اين منظر، انتخابات بايد از زواياي گوناگون، آزاد، سالم و عادلانه باشد...

=======================================================

راه دموکراسی اکبر گنجی ، راه به ترکستان (4)

به مناسبت انتشار "قرآن محمدی" اکبر گنجی در  سایت رادیو زمانه

حسین میرمبینی

چرا قرآن کلام الله است و کلام انسان نیست؟ چرا با "اسلام محمدی" و "قران کلام الله"می توان به سکولاریسم رسید، اما با "اسلام فیلسوفان" و "اسلام صوفیان" و " اسلام آخوندها" و "قرآن محمدی" آقای گنجی نمی توان؟ چرا است که برساخته های ذهنی "مسلمانان" از فلسفه و هنر زیانبار بوده (است) و باید آنها را جزو نفهمی های مسلمانان به حساب آوردT نه جزو "رشد" و "افتخارات"آنها? چراست که در این شرایط، روشنفکران لاییک می باید از بحث "قرآن کلام الله" حمایت کنند نه از بحث "قرآن محمدی" اکبر گنجی؟

=======================================================

توضيح دربارهء سازمان جديد «جايگزين دموکراتيک برهبری آقای رضا پهلوی»

يا سازمان «خيزش نوين ايران»

چند روز پيش، ما گردانندگان سايت سکولاريسم نو، که با علاقه فعاليت های سياسی احزاب و سازمان های اپوزيسيون را تعقيب می کنيم، گزارش کوتاهی داشتيم از جلسه ای که دو هفته پيش در لندن انجام شد و طی آن آغاز کار اين «جنبش» اعلام گرديد. برخی از همکاران و نويسندگان سکولاريسم نو که بعنوان شخص خود و نه در ارتباط با سکولاريسم نو برای شرکت در آن جلسه دعوت شده بودند، خبر دادند که در بعد از ظهر آن روز آقای رضا پهلوی هم در جمع حاضر شده و در مورد نقش خود برای ساختن يک آلترناتيو دموکراتيک برای حضار سخن گفته اند. ما، برای آشنا کردن بيشتر خوانندگانمان با اين جريان، عين لوگو و اعلاميه ها و متن پتيشنی را که بوسيلهء سايت «خيزش نوين ايران» برای امضاء عموم تهيه شده بود کليشه و منتشر کرديم و اعلام داشتيم که نظرات خود در مورد اين حرکت را در روزهای آينده اعلام خواهيم داشت. امروز به ما اطلاع داده شد که برخی کسان (که ماهيت شان هنوز بر ما معلوم نيست) اين خبر رسانی ما را به معنای حمايت سکولاريسم نو از اين «خيزش» تلقی کرده و با استفاده از لوگوی سايت ما به دعوت ديگران برای امضاء پتيشن دست زده اند. ما بدينوسيله اعلام می کنيم که هيچگونه ارتباطی با اين «سازمان خيزش خواه و جايگزين ساز و سايت آن» نداشته و بهيچ روی اينگونه رفتارهای پنهان کارانه و ناشفاف را (که تاکنون آقای پهلوی هم از آن بيزاری می جسته اند) تأئييد نمی کنيم و اکنون در صدد بر آمده ايم تا گزارش کامل تری از آنچه در جلسهء آن روز گذشته تهيه نموده و پس از پی بردن به کم و کيف ماجرا مراتب را جهت اطلاع خوانندگانمان در سکولاريسم نو منعکس کنيم.

سردبير سکولاريسم نو ـ اسماعيل نوری علا

===================== کوتاه و گويا  ====================

يا مثل ما شويد، يا کشورمان را ترک کنيد!

بخشی از پيام «کوين رود»، نخست وزير استراليا، به مهاجران مسلمان اين کشور

که خواستار برقراری قوانين شرعی اسلامی در مورد خود شده اند

اين مهاجران به کشور ما، و نه ما، هستند که بايد خود را با شرايط استراليا وفق دهند. يا اين امر بپذيريد يا کشور ما را ترک کنيد. من از اينکه مردم ما مرتباً نگران آن باشند که کارهاشان موجب ناراحتی افراد يا فرهنگ های ديگر شود خسته شده ام. بخصوص پس از عمليات تروريستی در «بالی» ما شاهد رشد احساسات ملی در استراليا بوده ايم. فرهنگ ما طی دو قرن و از طريق تلاش ها، آزمون ها و پيروزی های ميليون ها زن و مردی که در جستجوی آزادی برآمده بودن شکل گرفته است. زبان ما انگليسی است، نه اسپانيائی، نه لبنانی، نه عربی، نه چينی، نه ژاپنی، نه روسی و نه هيچ زبان ديگر. بنابراين، اگر کسانی بخواهند عضوی از جامعهء ما باشند بايد زبان ما را بياموزند! اکثريت استراليائی ها به وجود خداوند باور دارند. اين امر فقط به معدودی مسيحی دست راستی و افراطی مربوط نمی شود، بلکه اين کشور را زنان و مردانی مسيحی، بر اساس اصول مسيحيت پايه گزاری کرده اند و در اين مورد به اندازهء کافی سند وجود دارد. در نتيجه، اين امر کاملاً مجار است که مظاهر باورهای مذهبی ما بر ديوار مدارس مان وجود داشته باشند. اگر خدای ما شما را ناراحت می کند، من پيشنهاد می کنم که شما جای ديگری را برای زندگی انتخاب کنيد، چرا که خدای ما بخشی از فرهنگ ما است. ما وجود باورهای شما را می پذيريم و در مورد آنها با شما چون و چرا نمی کنيم. و تنها چيزی که از شما توقع داريم آن است که شما هم وجود باورهای ما را بپذيريد و در کنار ما زندگی خود را بصورتی همآهنگ و صلح آميز ادامه دهيد. اينجا کشورما، سرزمين ما و محل نمود شيوهء زندگی خاص ما است. و ما به شما اجازه می دهيم که از همهء اينها منتفع شويد. اما هرگاه که شما نسبت به پرچم ما، قسم خوردن ما به آن، باورهای مسيحی مان، و نوع زندگی مان شروع به اظهار عدم رضايت کرده، ايراد بگيريد و غر بزنيد، من مؤکداً شما را تشويق می کنم که از يکی ديگر از آزادی های بزرگ استراليا استفاده کنيد که «آزادی ترک سرزمين» نام دارد. اگر در کشور ما احساس خوشحالی نمی کنيد ترکش کنيد. ما شما را به زور به کشورمان نياورده ايم. شما خود خواستار زندگی در اينجا شده ايد. پس کشوری را که شما را پذيرفته همانگونه که هست بپذيريد.>>>>

 (آرشيو)

 
 

© 2008 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630