آرشيو  |  خانه  |   فهرست همهء مطالب به ترتيب نام نويسنده يا موضوع   |   پيوند به تقويم 1387  |   تماس    جستجو در سايت   |   English Section

فهرست موضوعی مطالب

برخی از نامه های خوانندگان

-----------------------------------

آرشيو «کوتاه و گويا»

-----------------------------------

آرشيو «می ترسانند

چون می ترسند»

-----------------------------------

گلچين باغ های مجازی

-----------------------------------

مطالب در رد سکولاريسم

مطالب در رد سکولاريسم نو

-----------------------------------

اعلاميۀ حقوق بشر

-----------------------------------

 

=======================================================

سال دوم ـ شماره 434 ـ جمعه 25 بهمن 1387 ـ  13 فوريه 2009

=======================================================

مورد استفادهء پرچم اسلامی و تقسيم کالای مجانی در مسير راهپيمائی 22 بهمن امسال>>>>>

=====================  جمعه گردی ها  =====================

چهار سوار خاطره

اسماعيل نوری علا

آيا براستی کاری که ما در زمينهء واگوئی گذشته و شخصيت های آن انجام می دهيم همانی است که در سراسر جهان متمدن «تاريخ نويسی» نام دارد و اصول اجرائی و روش های انظباطی آن را در دپارتمان های تاريخ دانشگاه ها آموزش می دهند؟ آيا بر پايهء اينگونه معيارهای رايج و جا افتاده ما اصلاً چند نفر از نويسندگان مان را می توانيم با عنوان درست «تاريخ نويس» بخوانيم و نام ببريم؟ اگرچه فکر کرده ام که بد نيست سخن اين هفته را با پرسش هائی که آمدند آغاز کنم اما، در اين مقاله، قصدم يافتن پاسخ های مستقيمی برای اين پرسش ها نيست. بلکه بيشتر دوست دارم که مقدمتاً برايتان چند کلامی دربارهء چند و چون آن روند «شبه تاريخ نويسی» بگويم که بنظرم می رسد، در جهت خلاف هر اصل ثابت شدهء علمی، سخت دست آموز و رام ما شده است،

=======================================================

حُکم شرافت و شرم دوران

کیخسرو آرش گرگین

من فکر می کنم انتخاب خاتمی، در صورت چنین رخدادی، اگر چه خوراک چند ماه ِ بهترین طنزنویسان را فراهم خواهد کرد، اما در عین حال ضربه ی بزرگی خواهد بود بر اعتماد به نفس، شرافت و خرد ملی ما. بازگشت مردی که در حوزه ی نظر جامعه ی مدنی امثال آنتونیو گرامشی را از جامعه النبی عمر ها و بوبکر ها بازنمی شناسد و در بستر عمل نیز به قول خود اش در طی هشت سال حضور اش در بالاترین نهادهای سیاسی تدارکات چی ای گوش به فرمان بیش نبوده است، و همزمان اما کارنامه ای داشته است انباشته از قتل های به هم دوخته شده، تکه تکه کردن فروهرها و لاپوشانی سیستماتیک در فعالیت های هسته ای، و در آخر نیز بزرگ ترین افتخار اش این است که کشور داریوش و کوروش امروز مزین به تحفه ی نادره ای چون ولایت فقیه است...

=======================================================

به مناسبت سی امین  سالروز انقلاب  

شهلا عبقری

اين روزها به این مساله بسیار می اندیشم که چگونه من لاییک، که به هیچ وجه دخالت دین را در حکومت قبول نداشتم ، خطر به قدرت رسیدن خمینی را آنطور که باید نمی دیدم و  ته دلم  باور نداشتم که خمینی  بتواند روزی بر جامعه ایران حکومت کند؟ آنچه که اندیشیدن در این مورد برایم روشن ساخته این است که من و من نوعی در بطن جامعه ای مذهبی پرورش یافته ایم و مذهب در زوایای وجودمان ریشه دارد.

======================================================

نبوی "راست" می گويد، نوری علا "درست"!ه

الف. ع. خ

موضوع انتشار بخش هايی از مقالهً دکتر اسماعيل نوری علا در سال ۵۷ توسط آقای سيد ابراهيم نبوی، مثال خوبی برای مباحث مطرح شده در آن مقالات است. وقتی مطلب گلايه آميز آقای نوری علا را می خوانيم به نظر می رسد که او انتقاد «درست» و بجايی را مطرح کرده است و با او احساس همدلی می کنيم، اما وقتی مطلب آقای نبوی را که در پاسخ به نوری علا نوشته شده، می خوانيم، مشاهده می کنيم که نبوی «راست» می گويد! چون فقط نوشتهً نوری علا را نقل قول کرده است! آيا ما نسبت به اين موضوع، نظراتی سرگردان و «دم دمی» داريم؟

===================== کوتاه و گويا  ====================

من اپوزيسيون نظام نيستم

محمد خاتمی

به گزارش "ايلنا"، به نقل از روابط عمومی دفتر سيد محمد خاتمی، وی در ديدار با اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، با اشاره به برخی حساسيت‌‏های ايجاد شده در خصوص اصلاح طلبان ‌‏گفت: ما بارها گفته‌ايم که در مجموعهء نظام مشغول فعاليت هستيم و قانون اساسی و رهبری را قبول داريم و خيانت به انقلاب و خون شهيدان می‌دانيم که تصور شود اپوزيسيون نظام هستيم و بنده اينطور نبوده و نخواهم بود... مطمئنا مسائل امروز با مسائل آن روز متفاوت شده است و بايد ببنيم چه کار کنيم که هويت ما تحريف نشود و يا مردم و تاريخ نپندارند که ما دچار استحاله شده‌‏ ايم. در عين حال کسانی که در حاکميت هستند و همچنين بخش ‌‏های جامعه که به هر حال نظر و سليقه‌ای ديگر دارند اما صادق و خيرخواهند، از آمدن اين تفکر احساس خطر نکنند... ما همچنان خواستار آزادی در چارچوب قانون و هنجارهای جامعه هستيم و اصلا به خاطر امنيت‌‏ می‌‏گوييم بايد به مردم آزادی داد، نه آنکه‌‏ آزادی در مقابل امنيت است، زيرا پايه امنيت رضايت مردم است، تا آنها احساس آزادی و حرمت در جامعه داشته باشند آن زمان است که رابطه بين نظام و مردم تقويت می‌شود.   (آرشيو)

 

فهرست نام نويسندگان>>

© 2008 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630