بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

بهمن   1387 ـ فوريه  2009 

پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو

ائتلاف گسترده اپوزسیون سکولار درون مرز

حشمت اله طبرزدی 

خاتمی تنها کسی بود که پس از رایزنی جناح چپ اسلامی با میر حسین موسوی در سال 1357 و عدم پذیرش کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری از سوی او،پا به میدان گذاشت.در آن زمان نیز خاتمی،با تردید و استخاره پا به میدان گذاشت،اما بخت با او یار شد ودر ان روزگار  مردم خسته از حاکمیت و سرخورده از 20 سال جنگ و انقلاب و خشونت،به او روی آوردند و 20 میلیون رای به کیسه اش ریختند.این رای بالا،که به تعبیر درست مهندس سحابی در مجله ی ایران فردا،«نه»بزرگ  به حاکمیت بود،همه را به شگفتی واداشت و جناح چپ و شخص خاتمی را به اشتباه انداخت.می توان ادعا کرد،عامل اصلی این اقبال،نارضایتی عمومی از وضع موجود،وحشت از ناطق نوری،امید به اصلاح به دلیل فقدان آلترناتیو دیگر و لبخند کاندیدایی بود که از حقوق مدنی حرف می زد و حداقل به لحاظ ظاهر و ادبیات سیاسی،برای مردم آرامش دهنده بود.

اما آن سبو بشکست و ان  پیمانه بریخت.برای این که اینک 12 سال از آن روزگار سپری شده است. در این مدت، اتفاقات زیادی افتاده است. خاتمی و طرفدارانش،به مدت 8 سال حاکمیت  بر دو قوه ی اصلی و حتی شوراهای شهر،امتحان خود را داده اند.برای مردم آلترناتیو جدیدتر مثل دموکراسی معطوف به سکولاریزم و گذر از رژیم جمهوری اسلامی و اصلاح طلبان به عنوان یک گزینه ی اصلی مطرح شده و اکثریت انان در چند دوره ی گذشته،تحریم انتخابات را تجربه کرده اند.در بین اصلاح طلبان یا طرفداران قسم خورده ی خاتمی مدل 76 و مدل ،80 اختلافات زیادی بروز کرده و علاوه بر خاتمی،کروبی و عبداله نوری نیز مطرح شده اند.بخش زیادی از اصلاح طلبان که به اصلاح طلبان پیشرو،معروف اند،به جبهه ی تحریم پیوسته و  از جمهوری اسلامی و اصلاح طلبان  گذر کرده اند.از دیگر سو،نظام زیر سایه ی ولایت فقیه نیز به خوبی نشان داده است که هیچ نوع اصلاح ساختاری یا بنیادین و حتی رفتاری را تحمل نمی کند،با این حال، بخشی از اصلاح طلبان حکومتی  بار دیگر به طرف خاتمی رفتند تا آزموده را یک بار و بلکه دو بار دیگر بیازمایند.اصلاح طلبانی که در دوران 8 ساله ی حکوت خود،همواره با اندیشه ی قهرمان سازی و قهرمان پروری مبارزه کرده و در ژست های روشنفکرانه ی خود به جوانان چنین القا می کردند که دوران اندیشه ی پوپولیستی و قهرمان پروری گذشته است! کسانی که به جوانان القا می کردند که برگشت به گذشته و تجلیل از امیر کبیر و مصدق،ناشی از یک بیماری فکری و میل «نوستالژیک»و گذشته پرستی است!آن ها در تحلیل های روشنفکر مآبانه ی خود،از جوانان می خواستند تا منطقی بیندیشند و به جای برگشت به عقب و قهرمان سازی،به تقویت نهاد های مدنی و تقویت حس مسئولیت پذیری در خود بپردازند.از آن ها می خواستند تا به جای پرورش اندیشه های ارتجاعی،نگاه به آینده داشته باشند و با اسطوره گرایی که در فرهنگ مشرق زمین نهادینه شده است به مبارزه برخاسته و خرد جمعی را پرورش بدهند.به جای این که خود در سطح بمانند و به تمجید نخبه ها و قله ها بپردازند،سطح را به بالا صعود داده و فاصله ی بین توده ها و نخبه ها را کم و کم تر نمایند.اگر مطبوعات و کتبی که به لطف جناح اصلاح طلب حکومت در دوران 8 ساله ی حاکمیت آن ها توسط دوستانشان که همگی از روشنفکران دینی و روشنفکران چپ اما تمجیدگر اصلاح طلبان،منتشر گردید را ورق بزنید،خواهید دید که این جماعت،انجیل ها در مدح و ستایش خردگرایی و ذم و نکوهش قهرمان پروری و پوپولیزم نوشته اند.اما دریغ از ذره ای  عمل!

گویا صفحه ی شطرنج در نظام ولایت فقیه به قدری محدود و مهره ها به اندازه ای کم شمارند که مردم ایران محکوم به تماشای این مهره های تکراری و کسالت آور در یک بازی تکراری تر هستند.

انگار مردم ایران تا ابد محکوم اند تا با نام و چهره ی خامنه ای ،رفسنجانی،خاتمی،کروبی،جنتی و ... سروکار داشته باشند.از ان هایی که خود را تعیین کننده ی قاعده ی بازی،داور و همزمان، بازیگر درجه ی اول می دانند و با زور سرنیزه،همواره برنده  ی بازی می باشند ،هیچ انتظاری جز این نیست.ولی بنازم به مدعیان مردم سالاری دینی!آن ها گشتند و گشتند و گشتند و دوباره کسی را به میدان آوردند که 12 سال پیش با تردید و استخاره آمد و 8 سال را با بی کفایتی و به سبک شاه سلطان حسین طی کرد! به راستی خاتمی را برای چه آوردند؟! برداشت من البته این است که نظام اسلامی،آگاهانه طراحی میکند.هرگاه میزان نارضایتی بالا می رود یک مهره ی خندان و به ظاهر مردمی را می آورد و به محض این که به تعبیر خودشان،مردم پر رو می شوند،چهره ی خندان را می برد و فاشیستی  را می آورد.مهره ها را عوض می کند،اما قاعده ی بازی و میدان بازی  را کنترل می کند. البته نمی خواهم ادعا کنم،در این کار،دولت انگلستان نیز نقش مستقیم دارد،اما می توانم  بگویم ،غرب با عملکرد خود،در این بازی نقش ایفا می کند.به رژیم می فهماند که اگر قرار باشد،قاعده ی بازی از دست آن ها خارج نشود،بهتر است مهره ها را جا به جا کنند، سیاست کلینتون آورنده ی خاتمی است،بوش آورنده ی احمدی نژاد و اوباما لابد قرار است آورنده ی مجدد خاتمی یا کسی غیر از احمدی نژاد باشد.نه مستقیم که غیر مستقیم و از طریق اعمال سیاست های خود.

اما پرسش من از اصلاح طلبان و شخص خاتمی است.پرسش من این است که آیا در  بین شما قحط الرجال بود؟ آیا خواستید به مردم دهن کجی کنید؟ خواستید به اپوزسیون تغییر خواه، نشان بدهید که بیهوده به دنبال یک نظام دموکراتیک و سکولار هستید، زیرا اکثریت مردم ایران به قدری ناآگاه و نا پخته اند که حاضرند، بار دیگر به مردی رای بدهند که خودش ادعا کرد که رییس جمهور تدارکات چی بیش نیست؟ به راستی چه چیزی عوض شده است که همان فردی که دوره ی دوم ریاست جمهوری اش یعنی سال 1380 برای کاندیداتوری مجدد تردید داشت و با چشمی گریان آمد،دوباره به میدان برگشت؟آیا سیاست ولی فقیه و نیروهای تحت امر، تغییر کرده است؟ آیا سپاه و شورای نگهبان و قوه ی قضاییه و گروه های فشار و خودسر تغییر کرده اند؟ آیا خاتمی دچار تحول شده است؟ آیا قرار است بقیه ی دگراندیشان و دانشجویان و روزنامه نگاران توسط نیروهای تحت امر،سلاخی و سرکوب شوند تا ماموریت خاتمی تکمیل شود؟ این ناجی اصلاح طلبان کدام ماموریت را طی ۸ سال تمام نکرد که اینک قرار است به اتمام برساند!

گیرم که اصلاح طلبان،دست های پنهان و خاتمی، موفق گردیدند یک بار دیگر بخشی از توده های نا آگاه و خوش باور را  بفریبند و خاتمی رای بیاورد.به راستی به صرف جا به جایی قدرت از احمدی نژاد به خاتمی و دست به دست شدن مجلس به نفع اصلاح طلبان،قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ به صرف این که،این مهره ها عوض شدند، غرب به جمهوری اسلامی اجازه خواهد داد تا برنامه ی غنی سازی را ادامه دهد؟تحریم های شورای امنیت را برخواهند داشت؟ مشکل گرانی،بیکاری و تورم مرتفع خواهد شد؟ آزادی های اساسی تامین خواهد شد؟ زهی خیال خام و باطل! من هرگاه این پرسش های اصولی را در پیش روی برخی اصلاح طلبان طرفدار خاتمی قرار داده ام، تنها پاسخی که به من داده اند، این بوده  است که احمدی نژاد نباشد، هرکس می خواهد باشد! آری اصلاح طلبانی که روزی ادعای نو اندیشی آن ها گوش فلک را کر می کرد به چنان ابتذال سیاسی-اجتماعی فرو افتاده اند که به چنین امری رضایت می دهند.

آن ها اگر ذره ای از خرد سیاسی برخوردار بودند و به تحلیل های روشنفکران خود باور داشتند،خوب بود به جای طرح یک مهره ی تکراری و شکست خورده، دست کم از کروبی حمایت می کردند.حداقل این بود که کروبی بیش از آنچه عمل کرده ادعا نکرده و به حرف های خود پایبند است اگر چه او یک خط امامی است  اما مگر خاتمی ادعای خط امامی بودن ندارد؟.اصلاح طلبان برای چندمین بار نشان داده اند که علی رغم ادعاهای زیاد و طرح شعار های دهان پر کن،به اندازه ی اصول گرایان،از تدبیر سیاسی برخوردار نیستند.برای این که،همین اصلاح طلبان در حالی با چند کاندیدا می آیند که اقتدارگرایان،دست از حمایت کاندیدای واحد خود بر نداشته اند.

باور من این است که اپوزسیون سکولار می بایست با تحلیل درستی وارد کارزار مبارزاتی شود. من بعید می دانم، رژیم و حامیان غربی اش که به نفت و امنیت برای خود می اندیشند، بتوانند اکثریت مردم را در بازی انتخابات و پشت سر مهره های این بازی بسیج کنند. حتی اگر چنین اتفاقی افتاد،می بایست به عنوان یک آزمون جدید به نفع دموکراسی تحلیل شود. زیرا اشتباهات مکرر موجب درس آموزی و پختگی سیاسی خواهد شد.اما نکته ی مهم این است که اپوزسیون سکولار، نمی بایست تن به انتخابات تحقیر آمیز استصوابی بدهد. تا زمانی که نظارت استصوابی وجود دارد، شرکت در انتخابات به مفهوم مشروعیت دادن به استبداد و بی عدالتی است. اپوزسیون می تواند خارج از ارادهء حاکمیت و دو جناح چپ و راست رژیم، کاندیدای مخالف استصوابی اش را به مردم ایران معرفی کند. کاندیدایی که برای مخالفت علیه نظارت استصوابی پا به عرصه می گذارد. این کاندیدا نه تنها تنور انتخاباتی که قرار است احمدی نزاد نان خود را در آن بپزد را داغ نمی کند، بلکه افشاگر انتخابات غیر آزاد و غیر دموکراتیک خواهد بود.

تا آن جا که من آگاهی دارم، اپوزسیون سکولار درون مرز، ائتلاف گسترده ای را تشکیل داده است. فرصت آن رسیده تا هرچه سریع تر این ائتلاف را علنی کند.در غیر این صورت،جناح های حاکمیت از خلا موجود برای فریفتن بخشی از مردم استفاده خواهند کرد. تا آن زمان،تاکید بر تحریم انتخابات غیر آزاد،تنها راه حل ما خواهد بود.

http://mohandestabarzadi.blogfa.com/post-884.aspx

 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630