آرشيو  |  خانه  |   فهرست همهء مطالب به ترتيب نام نويسنده يا موضوع   |   پيوند به تقويم 1387  |   تماس    جستجو در سايت   |   English Section

فهرست موضوعی مطالب

برخی از نامه های خوانندگان

-----------------------------------

آرشيو «کوتاه و گويا»

-----------------------------------

آرشيو «می ترسانند

چون می ترسند»

-----------------------------------

گلچين باغ های مجازی

-----------------------------------

مطالب در رد سکولاريسم

مطالب در رد سکولاريسم نو

-----------------------------------

اعلاميۀ حقوق بشر

-----------------------------------

 

=======================================================

سال دوم ـ شماره 401 ـ يک شنبه 22 دی 1387 ـ  11 ژانويه 2008

=======================================================

صحنه های آشنا: مهرورزی حماس با هموطنان فلسطينی اش در نوار غزه>>>

==============  يکشنبه ها: احزاب و گروه های سياسی  ================

نگاه مختصري به موضعگيري جريانات سياسي چپ

در قبال جنگ غزه

محمد آسنگران

سکوت احزاب چپ عملاً آنها را در قبال جمهوري اسلامي خلع سلاح ميکند؛ دولتي که باني صنعت تروريسم است و در تبلغات خود حول اين جنگ رسما از تلويزيونش فراخوان به عمليات انتحاري ميدهد، معلوم نيست اين جريانات بر اساس کدام منفعت در مقابل آن سکوت کرده اند. اين احزاب در مقابل جمهوري اسلامي و نقش تعيين کننده اي که در جنگ دو قطب تروريستي، که خود يک قطب آنرا تشکيل ميدهد، ایفا میکند، چشم خود را می بندند. ظاهرا غلظت "ضد امپرياليست" بودن و "ضد صهيونيست" بودن اين جريانات به حدي رسيده است که نمی توانند نقش مخرب جمهوري اسلامي و حزب الله و حماس را ببینند. بجز سازمان چريک هاي اقليت که دو طرف جنگ را ديده و محکوم کرده است، ديگر جريانات خرد و ريز منسوب به "چپ" اپوزيسيون جمهوري اسلامي مواضعي شبيه به جريانات فوق و يا افراطي تر در دفاع از حماس اتخاذ کرده اند. با تصويري که راه کارگر و حزب کمونيست ايران و "حزب حکمتيست" از نيروهاي درگير در جنگ داده اند، حسن نصرالله و خالد مشعل و رهبران جمهوري اسلامي بايد به خود ببالند که اين چنين بي گناه قلمداد شده اند!؟

=======================================================

چند کلمه در مورد شکل گیری حزب کمونیست کارگری

علی جوادی

موقعیت وجایگاه حزب کمونیست کارگری با مرگ منصور حکمت دستخوش تغییر و تحولاتی شد که در سرنوشت آتی این حزب تعیین کننده هستند؛ کشمکش و جدالی که در این حزب پس از مرگ منصور حکمت شکل گرفت در نهایت منجر به غلبه گرایش چپ رادیکال در رهبری این حزب شد. انشقاقات و تحولات بعدی محصول و تبعات چنین جدال و کشمکشی بودند. خط مشی و سیاست هایی که امروز بر حزب کمونیست کارگری غالب است، سنت و روش هایی که این حزب در جامعه دنبال می کند، تفاوت کاملاً روشنی با سیاست ها و خط مشی کمونیسم کارگری منصور حکمت دارد. ادامه آن نیست. سنت دیگری است.

======================================================

نگاهی به مقالۀ معمای رضا پهلوی

گزارشی از سخنرانی بابک بهزادی

در نشست 48 دفتر پژوهش حزب مشروطه ایران

گروه های سیاسی که بر سر رفراندوم و حقوق بشر نتوانستند با هم کنار بیایند چگونه می توانند در رهبری کنار بیایند؟ اگر امروز فرض کنیم شاهزاده از عنوان خود صرفنظر کرد فردا نام خانواده اش بهانه خواهد شد. اگر آن را هم تغییر بدهد باز خواهند گفت چهره اش ما را به یاد پدر یا پدر بزرگش می اندازد... انکار تاریخ دردی را دوا نمی کند ولی سیاسی کردن تاریخ جو مریض جامعه سیاسی را بدتر می کند. اگر به دوره مصدق نگاه کنیم نیروهای داخلی بر سر اصول توافق نکرده بودند. وزیر امور خارجه سوسیالیست بود. مکی و حائری زاده از طرف بازار بودند و رئیس مجلسش یک آخوند و نخست وزیرش یک مشروطه خواه بودند... ایشان باور دارد که حزب مشروطه ایران بر محور شاهزاده بوجود آمده است حال آنکه این طور نیست. حزب مستقل است و در بعضی موارد نقطه نظرات متفاوت است.

======================================================

جنبش های اجتماعی در ایران
ضرورت اتحاد نیروهای اپوزسیون

دریادل توانا

در این شرایط و وضعیت، انتظار اتحاد عمل از نخبگان سیاسی، شخصیت ها، گروه ها و جریانات مدافع دموکراسی ضرورتی انکارناپذیر دارد. تجارب گرانسنگ تائید می کند که نخبگان بجای اصرار بر ادامه حرکات پراکنده و بی ثمر یا حتی امید واهی به اقدام کشورهای قدرتمند، باید بیش از همیشه گام در راه تفاهم و وحدت بگذارند. وحدتی که رمز موفقیت گذر از استبداد سیاسی و مذهبی حاکم و تحقق ارزش های دموکراتیک و آزادی های انسانی است؛ وحدتی بر بنیان خرد جمعی که مانع از تباهی و هرز رفتن تلاش های وسیع مبارزان راه آزادی و عدالت است. وحدتی که با جلب توجه افکار عمومی جامعه، حمایت نهادهای بین المللی را با خود و مبارزات گسترده جامعه همراه می سازد، هژمونی ملی را محقق می کند، نگرانی و دلواپسی های عاشقان آزادی و عدالت را برطرف می کند.

======================================================

سخنرانی شکوه ميرزادگی و اسماعيل نوری علا

در هوستون ـ تکزاس ـ  امروز يکشنبه بعد از ظهر>>>

===================== کوتاه و گويا  ====================

نامه سرگشاده به شیرین عبادی

دکتر محمد ملکی

با سلام. اطلاع یافتیم پس از یورش بردن و مهر و موم کردن دفتر مدافعان حقوق بشر، دیروز به خانه شخصی شما که دفتر وکالتتان هم در آنجاست مامورین حکومتی هجوم آورده و تعدادی از پرونده های مردم که شما وکالت آنها را بعهده داشته اید همراه با کامپیوتر و سیدی و را بیغما برده اند. بخاطرتان هست فردای روزی که درب دفتر مدافعان حقوق بشر را به روی شما و مردم بستند تلفنی از سرکارعالی پرسیدم چه می خواهید بکنید؟ اگر کار مامورین قانونی بوده که حق اعتراضی برای شما نمیماند، ولی اگر همانگونه که خود معتقدید قانونی نبوده، آیا نباید در مقابل این کار غیر قانونی عکسالعمل جدی نشان داد؟ و در همان حال پیشنهاد کردم از اعضای شورای ملی صلح که در آنجا تاسیس شده بخواهید با مراجعه به د فتر و تجمع و شکستن مهر ومومِ غیر قانونی وارد آنجا شوند و جز با اخراج یا دستگیری و ضرب و شتم از آنجا خارج نشوند تا دنیا بهتر بداند در کشور ما نقض حقوق انسانها تا کجاست. شما و دوستانتان این کار را نپذیرفتید و پنداشتید با تعامل و گفتگو موضوع حل خواهد شد، در حالیکه گفته بودم اگر در برابر چنین اعمالی نایستید، مهاجمین تشویق خواهند شد و حتی به خانه شما و دیگران هجوم خواهند برد و اینکار یک رویه معمولی خواهد گردید و متاسفانه چنین شد. تا کی باید مردم ناظر ضعف و عدم مقاومت فعالان حقوق بشر بوده و فقط شاهد صدور بیانیه در محکومیت این اعمال باشند؟ چرا برای دفاع از حقوق خود و دیگران مقاومت صلح جویانه نمی کنید؟ اگر تشکل هایی مانند مدافعان حقوق بشر و شورای ملی صلح نمی توانند در برابر جنگی که حاکمیت علیه حقوق بشر ایجاد کرده است بایستند، پس این تشکلها برای چیست؟ با احترام ـ دکتر محمد ملکی   ـ  ۱۱/۱۰/۱۳۸۷          (آرشيو)

======================================================

فهرست نام نويسندگان>>

© 2008 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630