بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

آذر   1387 ـ دسامبر 2008  ـ

ديگر آثار نويسنده در سکولاريسم نو

زمان برای سیاست نوین ایران

رضا پهلوی

پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، جو انتظارات چشمگیری را برای مردم در سراسر جهان و از جمله مردم میهن ما، برانگیخته است. آنها پیروزی او را فرصت فراگیر جهانی در روند نوین و پرقدرتی برای تحول صلح آمیز، جهت به دست آوردن آزادی و عدالت می بینند و امیدوارهستند، از او حساسیت بیشتری دربارۀ مشکلات و موانعی که بازدارندۀ آنان بوده و سازش کاری هایی که غرور و احترامات انسانی اشان را به مصالحه گذارده است، ببینند.

ولی آیـا چنین انتظـاراتی حقیقی است و یا فشــارهای اقتصادی یکبار دیگـر «مغلوب کننـدۀ» تعمق و مسئولیت بـرای رواج ارزش های دموکراتیک و حقوق بشری خواهد بود؟

لجاجت ایران در بی اعتنایی به چندین قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل و چندین اخطار بین المللی در زمینۀ جاه طلبی های اتمی اش شرایطی را بوجود آورده است که کشور بصورت فزاینده ای منزوی شده و به آهستگی به پرتگاه یک درگیری نظامی ناخواسته، می غلطد.

تا کنون کاملا مشهود می باشد که سیاست کشورهای «۱+۵» برای رسیدن به هدف توقف برنامۀ غنی سازی ایران ناموفق بوده است. بدان سبب است که نه قول تشویق و نه تهدید به تنبیه کافی بوده، تا حاکمان فعلی در ایران را متقاعد و مجبور به تغییر روش سازد. همچنین، به نظر میرسد، بی توجهی جمهوری اسلامی به آخرین پیشنهادات و مشوقات اقتصادی گروه «۱+۵»، در شرایطی که نمایندگان دائم شورای امنیت و آلمان قادر به رسیدن به توافقات لازمه برای تصویب یک سلسله تحریم های جدید و کارساز علیه رژیم ایران نمی باشند، یک بار دیگر به مقولۀ «تلاش جهت همکاری با جمهوری اسلامی» به خاطر جلوگیری و گریز از گزینۀ «درگیری» روی آورده اند.

با توجه به این واقعیت که بیش از ۵ سال تحمل و تمایل غرب به مذاکره در مورد مسائل اتمی به این نتیجه نرسیده تا رژیم ایران را وادار به رعایت «خط قرمز» های خود نماید، آیا غرب می تواند به یک روند کاری قابل پذیرش با ایران برسد؟

تردیدی نیست که اگر کشورهای «۱+۵» برخلاف تمام اظهارات قبلی شان، اینک با پذیرش جمهوری اسلامی اتمی مخالفتی نداشتــه باشنـد که بی شک باعث شتـــاب و فراگیــرشدن پــروژه های عظیــم اتمی در تمامی منطقۀ خاورمیانــه و بویــژه در میان همسایگان ایـران خواهد بود و در نهایت منطقـه را با خطرات بالقـوۀ بزرگتــری از آنچـه، هم اکنون هست مبـدل خواهــد ساخت. بـدیهـی است کــه در صـورت چنیــن تغییــری در مواضـع اعـلام شــدۀ قبـلی، می شـود بحــران کنــونی را در چهـارچــوب «همکــاری» حـل نمــود. بتـــازگـی در بـررسـی کـه تـوســط «موسســۀ بــررسی هــای امنیتــی اتحــادیــۀ اروپــا»(*) انجام شده، توصیۀ خاصی در این زمینه ارائه شده است. ولی این فرمولی نیست که من پیشنهاد می کنم.

امروز بنظر می آید که سخن رایج در میان دیپلمات های غربی «مذاکرۀ مستقیم» (Engagement) باشد. مفهوم روشن استنباط شده از این عنوان آن است که آمریکا، نباید بطورخاص، پافشاری بر مذاکرات مشروط را ادامه دهد و می بایست برای مذاکرات مستقیم با ایران آمادگی داشته باشد.

طرفداران این خط فکری جدید تصور از دورنمایی دارند که وقتی مذاکرۀ مستقیم برقرارشود، تمامی موارد اختلاف که منجر به تیرگی و قطع روابط میان ایران و آمریکا بمدت ۳۰ سال گذشته بوده است که در عمل بطور غیر مستقیم بر روابط ایران و اتحادیۀ اروپا نیز تاثیرگذاشته است، در طی زمان بطور مناسب حل خواهد شد.

در این زمینه، صرف نظر از اولویت های ابتدایی ایرانیان که قبل از هرچیز خواستار زندگی در جامعه ای آزاد و انسانی، با تمامی ملحقات لازمۀ آن هستند، قابل انتظاراست که رژیم ایران رفتار خود را در مورد مسائلی از قبیل: جاه طلبی های اتمی، تروریسم و نهایتا، فعالیت های تهدید کننده و بی ثبات کننده در کشورهایی مانند لبنان، فلسطین، عراق، افغانستان و منطقۀ خلیج فارس تعدیل نماید.

ولی با شناخت طبیعت جمهوری اسلامی و این حقیقت که، در سه دهۀ گذشته، «آمریکا ستیزی» پایه و بنیاد اصلی سیاست خارجی رژیم بوده است، آیا این یک انتظار حقیقی است؟ عمیقا امیدوارم که دولت بعدی آمریکا در حالی که به بررسی کاملی از این واقعیت ها می پردازد، هم چنین تلاش تازه ای را آغاز نماید تا واقعیات و مشکلات موجود را صرفا از دیدگاه مسائل دلخواه و اولویت های خود ارزیابی نکند و روحیه و طرز برخورد حاکمیت اسلامی را در برخورد با مسائل خاص ایرانیان نیز مد نظر و مورد محاسبه قرار دهد.

از دیدگاه من که مصرا برعلیه هرگونه عملیات نظامی برعلیه کشورم میباشم، برای آنکه دیپلوماسی موفق شود، باید برای دستیابی به هر هدفی تمامی نکات بهمراه موانع، محتاطانه و بالاتر از همه درک کامل مورد ارزیابی دقیق واقع شوند. علاوه بر اینها، بدور از احتیاط و منطق است، اگر غرب مدام خود را در شرایطی قرار دهد، تا مجبور به تکرار و تعویض خطوط قرمز خود باشد.

همچنین، باید قویا به این واقعیت مطلق که حساب این رژیم از ملت ایران جدا می باشد، نیز بطور اساسی و با بیشترین درجۀ اهمیت، بدان پرداخت. چون بزرگترین نقطه ضعف جمهوری اسلامی عمیق تر شدن دائمی شکاف میان حکومت و مردم می باشد که روزانه تاثیر خود را بر بدنۀ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعۀ کشورمان می گذارد.

براساس این واقعیات، بدون خلاقیت یک سیاست موثر جدید با پشتیبانی تلاش های دیپلماتیک جدی و محکم که در برگیرندۀ قوی ترین نقش برای اکثریت قاطع ایرانیانی که مخالف با دیدگاه ها و ارزش های حاکمین کنونی هستند، هیچ چیز تغییر نخواهد یافت. در شرایطی که تجویز یک سیاست «همکاری» که در اصل «همپایه با تسلیم» از نظر رژیم معنی خواهد شد، باید این واقعیت را نیز همواره مد نظر داشت که هزینۀ هرنوع درگیری نیز نهایتا در دراز مدت افزایش خواهد یافت. تنها سیاست معنی دار و متناسب آن خواهد بود که ملت ایران را متعهد به نجات ایران و دعوت به عهده داری نقش موثر و تعیین کننده در این سیاست جدید که تضمین کنندۀ حفظ تمامیت ارضی، آزادی انتخاب و تجلی دموکراسی باضافۀ احترام به حقوق فردی است، نمود.

 

منتشره در کیهان لندن ـ جمعه 8 آذر 1387

(*) Institute for Security Studies of the European Union

برگرفته از سايت نويسنده:
http://www.rezapahlavi.org/articles/?persian&id=332#332

 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630