بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

شهريور   1387 ـ   سپتامبر  2008  

 

نکته هائی دربارهء مقالهء

مغز متفکر اعدام های تابستان 67 کیست؟ نوشتهء علی اشرف فتحی>>>

دو نامه از: محمد علیجانی، طلبهء حوزهء علمیهء قم

 

با سلام و خسته نباشید خدمت مدیریت سایت سکولاریزم نو،

           پیرامون اين مطلب چند نکته هست که به نقد و پیشنهاد مطرح می کنم:

ابتدا راجع به مقدمه ای که بالای مطلب آقای فتحی نوشته‌ اید که "نویسنده این مطلب بیرون از حاکمیت نایستاده" باید بگویم که این سخن مبهم است. صرفاً کسی که طلبه حوزهء علمیه قم است از طبقهء حاکم نیست. این را بدان جهت می گویم که ممکن است اطلاع نادرستی باشد که به مخاطب می ‌دهید و نیز ممکن است ذهن مخاطب سمت و سویی منحرف شود. این نقد اولم از آن جهت بود که دوست دارم تمامی شرایط "آزادی" رعایت شود. همیشه. حتی در این سایت نیکو.

حرف دومم اما این است که چه لزومی دارد که نوشته‌ء یک جوانی که ذهنش پر از اطلاعات مغشوش و نادرست و از نوشته‌اش مشخص است میان یک پارادوکس در مانده است، کنار نوشته‌جات بزرگانی چون دکتر نوری علا و دیگران قرار گیرد؟ بلی. باید دیدگاه ‌های اشخاص مختلف از جنبه ‌های متفاوت یک مقوله، مطرح شود. چه آن‌ که پیش‌ تر هم این مساله در سایت وزین شما صورت گرفت. اما آیا این مجال، برای یک قلم بسیار خرد و پر اشتباه مناسب است؟

البته بنده نقد خود را به این نوشته در وبلاگ نویسنده نوشتم ولی باز می گویم این نوشته می‌خواهد مسئله‌ء پر واضح اعدام‌ های وحشیانهء تابستان سال 67 را در پس پرده‌ء ابهام بکشاند و تیغ تیز خود را ابتدا متوجه کسانی کند که خود ساز مخالفت با آن جنایات را به صدا درآوردند. از جمله آقای منتظری. و بی هیچ اطلاع درستی به کسانی چون مهدی هاشمی تهمت روا دارد و آقای خمینی را با این جمله که "اعدام ها بالا بوده و امام هم یقیناً از رقم بالای این قضیه بی اطلاع بوده است" از این اتهام مبرا سازد.

در پاسخ به این سخن ناسنجیده‌ی ایشان باید ابتدا بگویم که این ترکیب "منبع موثق" دیگر کمتر مخاطبانی را ارضاء می‌کند. از این منابع موثق هر کسی برای روز مبادا در چنته‌ء خویش نگاه داشته است. و بعد استناد می‌کنم به جمله‌ ای از خود آقای خمینی که در پاسخ به کسانی گفت که محمدرضا شاه مرحوم را از بسیار جنایات مبرا می‌دانستند و بر این بودند که شاه خوب است و فقط اطرافیان او بد و جنایتکارند. آقای خمینی گفت: «اگر شاه بی‌اطلاع [از جنایت و مشکلات] است که شاه نیست و اگر اطلاع دارد که شریک در جنایت است». حالا خود این آقای نویسنده متوجه نیست که با این حرفش که آقای خمینی حتماً بی‌اطلاع بوده، ایشان را به دلیل نا‌آگاهی در اموری که به عنوان بالاترین مسئول رژیم جمهوری اسلامی بر عهده ‌اش بوده زیر سوال برده است. در ثانی، اگر آقای خمینی بی‌اطلاع بوده که اساساً رهبری ‌اش زیر سوال می‌رود و اگر اطلاع داشته که شریک در جنایت است.

کاش مجالی بود تا این چند خط را ذیل مطلب مذکور، در سایت می‌نوشتم

شاد و موفق باشید

تا آزادی ایران و ایرانی

 

******

با سلام و خسته نباشید خدمت مدیریت محترم سایت سکولاریزم نو

دیدم چند خط نوشته‌ی بنده را در سایت منتشر کردید. گفتم شاید بد نباشد نقدی که برای نویسنده ارسال کردم را نیز برای شما ارسال کنم. تا اگر لازم دیدید در ادامه و یا در عوض آن چند سطر اضافه کنید:

 

اقای فتحی سلام

ابتدا باید بگویم این مطلب شما روزهای گذشته منتشر شده است و پنداشتم اگر در کامنت‌ها بنویسم از نظرتان دور بماند. نیز چون به مطلب اخیر مرتبط نبود از پست الکترونیکی استفاده کردم

و بعد

ـ بنده بر آن نیستم تا شما را به همراهی با جناحی متهم کنم. چه آن‌که مخاطب وبلاگ شما نیستم  و این مطب تنها مطلبی است که کامل خواندم. البته به طور بسیار پراکنده و گذرا نگاهی به چند نوشته‌ی پیشین شما داشتم. پس نمی‌دانم و اساسا مهم نیست که شما با چه جناحی همراه هستید یا نیستید. سخن من متوجه همین سخن شماست. وابستگی نظری یا عملی شما به شخص یا حزب و طیف خاصی برایم مشخص نیست و آن‌چه به طور حداقل برایم محرز است این است که شخص شما حداقل از سر ناآگاهی زوایای فاجعه‌ی اعدام‌های وحشیانه تابستان سال 67 را چرخانده و مطالبی را به نادرستی مطرح کرده اید که در ادامه به آن‌ها می‌پردازم

ـ  از نوشته‌تان مشخصا بر می‌آید که انگشت اتهام به طور قطع سمت سران اصلاح طلبان (به گفته خودتان آن‌جا که گفته‌اید "رهبری دستگاه قضایی و اطلاعاتی کشور در اختیار سران شاخص اصلاح طلب بوده است" ) می‌باشد. سپس تیغ قضاوتتان را سمت آیت الله منتظری می‌کنید و ایشان را متهم می‌کنید که وقتی "تیغ تیز این اعدام ها به گلوی نزدیکانشان رسید" به صدا درآمده و اعتراض کردند. جالب است. این دو مطلب را به طور یقین مطرح می‌کنید ولی از تقصیر اقای خمینی با این جمله از منبع موثقتان که گفته "امام هم یقیناً از رقم بالای این قضیه بی اطلاع بوده است" می‌گذرید. بگذارید اشاره کنم، یکُم، به آن‌ که آقای منتظری شواهد و مدارک خود را در کتاب خاطرات به طر مفصل ارائه کرده است و چون بنده مجال تکرار مکررات ندارم خود می‌توانید مراجعه کنید.  دو دیگر آن ‌که این منبع "بسیار موثق" شما حتی اگر "بسیار بسیار بسیار و هکذا موثق" بود هم هیچ اطمینانی به من مخاطب نمی‌تواند بدهد. با این استناد خویش مرا یاد اخبار 20:30 انداختید که بیش ‌تر استنادهایش به منبعی شبیه منبع شما (منبع بسیار موثق) است و نیز یاد بعضی از اخبار همان سایت پیک نت که به این منبع مشترک بعضا اشاره می‌کند. این روزها هر کسی این "منبع موثق" را به هنگام مبادا در چنته خود دارد. ولی باز هم من مخاطب را ارضا نمی‌کند و اندکی اطمینان نمی‌بخشد. در پاره‌ی  سیم هم به طور تسلیمی می‌گویم سلمنا که منبع شما را مطمئن شدیم و به وثوقش اندکی تردید در جانمان رسوخ نکرد، اما چگونه شما که خود معتقدید عوام و خواص دچار نقصان دو عنصر "انصاف" و "عقل" هستند و نیز خود بی‌توجه به شخص و حزب خاصی در پی نقد و بیان نامناسبات هستید، با استناد به این حرف منبع موثقتان آقای خمینی را از اتهام شراکت در این فاجعه‌ی انسانی (حداقل) مبرا می‌دانید؟ وانگهی متوجه نیستید که با این استنادتان، بی‌کفایتی ایشان را ثابت می‌کنید. بگذارید بگویم که زمانی (فکر می‌کنم پس از فاجعه‌ی مدرسه در سال  1342  بود) عده‌ای از ساده ‌اندیشان به آقای خمینی گفتنند که «محمدرضا شاه در این جنایات و مشکلات دخیل نیست. اطرافیان او فقط بد و جنایتکارند و او خود انسان خوبی است». و آقای خمینی پاسخ درست و دقیقی را به ایشان گفتند که: «اگر شاه بی‌اطلاع [از جنایت و مشکلات] است که شاه نیست و اگر اطلاع دارد که شریک در جنایت است». با استناد به همین سخن ایشان، به طور حداقل می‌توان دانست که ایشان اصلا رهبر نبوده‌اند. ایشان چگونه رهبری بوده‌اند که از فاجعه‌ی چنین دهشتناکی که ـ بر فرض ـ به دست مسئولان دیگر انجام می‌شده بی‌خبر بوده‌اند؟ وانگهی گویا شما فایل صوتی سخنان ایشان را در پاسخ به کسانی که می‌گفتند بسیاری از آن افراد نباید اعدام شوند نشنیده‌اید و دست‌خط مبارک‌شان را در پی صدور فتوای قتل آن گمراهان!!!  ـ همان کشته‌شدگان آن فاجعه ـ ندیده‌اید.

آقای فتحی! بنده مجال بسیار برای خواندن و پاسخ دادن به این قسم نوشته‌های خرد و پر غلط ندارم. ولی چون این فاجعه‌ی وحشیانه را همیشه به مخالفت برخواسته‌ام لازم دانستم این چند خط را برای شما ارسال کنم. دلیل انتخاب این راه برای ارسال این نقد را هم که در ابتدای مطلب آوردم.

در پایان با توجه به اشارت شما به بیست و ششمین سال‌گرد شهادت پدر گرامی‌تان، یاد ایشان را گرامی می‌دارم و از صمیم جان رحمت و رحمانیت الهی را برای آن بزرگوار از خداوند پاک درخواست می‌کنم. روحشان شاد 

پیرو حق باشید

محمد عليجانی

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630