بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

تير 1387 ـ   ژوئيه  2008

 

چگونه دولت های اروپائی مسلمانان را اسلامیست قلمداد می کنند

دی ولت  ـ 25 مای 2008

برگردان: زری طبائی

فیلیپ جینکیز موٌرخ و استاد دانشگاه پنسیلوانیا است. کتاب اخیرا او بنام « قارهء خدا؟ مسائلی راجع به  بحران مذهبی و نبرد بین اسلام و مسیحیت در اروپا» نام دارد.

دولت های اروپائی هرکسی که در اروپا زندگی می کند و از خانواده ای مسلمان آمده است «اسلامیست» قلمداد می کنند. « مسلمانان » افرادی هستند که مشکل ایجاد می کنند. امٌا خیلی از مهاجران خودشان را با هویت مذهبی خانوادگی خود تعریف  نمی کنند. این سیاست پیامدهای ناگواری در پیش دارد.

برای اغلب اروپائی ها کاملاً مشخص است که مهاجران چهرهء کشور آنان را عوض کرده اند. امٌا بر سر این که این تغییرات تا چه حد افراطی است توافق ندارند.  یکی از این موضع گیری های افراطی، جدیدترین حرف های اسقف اعظم کانتبری، روان ویلیامز، است که می گوید وارد کردن بعضی از موٌاد حقوق فقهی اسلام یعنی شریعت را در موٌاد قانونی بریتانیای کبیر بعنوان « قوانین موازی» امری  اجتناب ناپذیر می بیند.  واقعاً بنظر می رسد که مسائلی در حال اتفاق اقتادن است. آیا کشورهای اروپائی  سعی نمی کنند که با «مسئلهء اسلام» چنان برخورد کنند که عاقبت مجبور شوند نه فقط گروه ها و انجمن هائی کوچک بلکه تمام مسلمانان  ساکن کشور خود را اسلامیست معرفی کنند؟

واقعيت آن است که جمعیت زیادی از مهاجران کشور های اروپائی از کشور هائی آمده اند که مسلمان مذهب هستند. جمعیتی در حدود 24 میلیون که 4.6 در صد جمعیٌت اروپا را تشکیل می دهند. چقدر از این جمعیٌت در مرحلهً اوٌل خودش را مسلمان و یا مذهبی اعلام می کند ما نمی دانیم. در هر جامعه ای انسان ها می توانند هویت های متعدد ویا مختلقی داشته با شند و خود را با یکی از این تعلقات مانند طبقاتی، فرهنگی، ملیٌت، منطقه، نژاد، جنسیت، تعلقات جنسی، و نسلی،  بیشتر هم هوٌیت ببیند تا تعلق مذهبی.  فقط چون آلمانی ها مسیحی هستند باین معنی نیست که آن ها ملت مسیحی هستند و هویت دیگرشان تحت الشعاع هویت دینی آنان قرار می گیرد. این قانون هم برای مسلمانان صدق می کند.

در رسانه های  مهم  اروپائی از سال های دهه هفتاد دائماً گزارش های مختلفی می خوانیم که  در بارهء مهاجرانی است که از کشورهای مسلمان آمده اند و از مسائلی که با آمدن خود در کشور میزبان ایجاد کرده اند. در رابطه با فقر و فلاکت آنان ونقش آنان دردزدی ها، قتل ها و جنایت . ولی ما نباید این مسائل را با مذهب  آنان وفق دهیم. در ضمن در این میان معنی دقیق این کلمه، یعنی مسلمان، این است که این مهاجران عمدتآ از کشور هائی  از قارهٌ افریقا و آسیا می آیند که در آن ها مذهب  اکثریت عظیمی از اهالی آنجا اسلام است  .

این که تعداد زیادی از آنان یعنی این مسلمانان اغلب بیکار می شوند و یا درخانه ها و مناطق مسکونی فقیر نشین و کثیف زندگی می کنند و یا نسبت به پلیس احساس تنفر دارند زیرا با آنان بسیار بد رقتار کرده است را نمی توان ربطی به اعتقادات مذهبی شان داد. در انگلستان در مناطقی که پاکستانی ها اکثریت قریب به اتفاق جمعیٌت را تشکیل  می دهند؛ آن ها خودشان را از مسیحی ها و یا کسانی که اعتقاد مذهبی ندارند جدا نمی دانند بلکه فقط با سفید پوستان مرز بندی می کنند. خیلی از فرانسوی های مسلمان هم در درجهء اوٌل خودشان را سیاه پوست به حساب می آورند.

 

رسانه های گروهی زبان انتفاضه را یاد می گیرند.

شاید یادآوری این مسئله ساده نباشد، ولی بسياری از مردم کشورهای اروپائی تازه از هفت سال پیش شروع کرده اند که مشکلات اجتماعی و اقتصادی مهاجران، ناآرامی  و شورش ها را در شهرهای بزرگ و حومه های آن ها با مسئله اسلام و دین ازتباط بدهند. در دههء هشتاد شهرهای فرانسه و انگلستان مرتب صحنهء شورش ها و ناآرامی های بزرگی بود. درگیری های سخت و خسارت های فراوانی اتفٌاق افتاد که در اغلب آنان کسانی شرکت فعٌالانه داشتند که بیشتر از خانواده های مسلمان مهاجر بودند. در تمام گزارش های رسانه های گروهی فقط از« مهاجران» نام برده می شد و نه از«مسلمانان». و هیچ مرجعی این ناآرامی ها را به مذهب آنان ربط نمی داد. در تابستان 2001  شورش بزرگی در شهرهای انگلستان اتفاق افتاد که اغلب این افراد پاکستانی و یا بنگلادشی بودند که با پلیس و سایر نیروی های  امنیتی درگیری شدیدی شد و یکی از مسائل عمدهء درگیری اختلافات گروه های مختلف مردمی با هم بود امٌا هنوز سخنی از نقش مذهب نبود.گزارش رسمی چنین بود: یکی از بزرگترین ناآرامی در بریتانیای کبیر که در طول پانزده سال گذشته  درگیری بین اقوام مختلف .

چند سال بعد مأموران دولت فرانسه در رابطه با درگیری های شهر پاریس و سایر شهرها  از شورش  و قیام مسلمانان در فرانسه گزارش دادند. تفاوت اصلی بین گزارش فرانسوی ها در سال 2005 و انگلستان این بود که در این فاصله 11 سپتامبر 2001 اتفاق افتاده بود که تمام توجهات را به مسئلهء جنگ مذاهب و فرهنگ ها منعطف کرده بود.  رسانه های گروهی زبان انتفاضه را یاد گرفتند و سعی کردند که از این فرصت استفاده کرده و در اروپا هم از آن بهره گیری کنند. از این ببعد مسائل و مشکلات مهاجران در اروپا فقط به مذهب آنان تنزٌل پیداکرد. 

در رابطه با پیدا کردن راه حلٌی برای جلوگیری از این درگیری ها و جدائی بین اقوام مختلف دولت های اروپائی تلاش کردند که کاری انجام دهند. آنان شروع به ایجاد رابطه با انجمن ها و موسسه های این اقوام  کردند تا بتوانند از این طریق با مسلمانان کشور خود سخن گویند. ولی معمولآ این گروه ها و انجمن ها خیلی ارتجاعی، بسته  و یا حتی افراطی تر از مردمی هستند که از طرف آنان سخن می گویند و در مسائل قومی، مذهبی و جنسيتی (مسئله زنان) خیلی سخت گیر تر و یا متعصب تر هستند.  از طرف دیگر وقتی که دولت ها این گروه و انجمن ها را طرف رابطه و گفتگوی خود قرار می دهند، خود بخود شهروند مسلمان خود را با این  گروه های مذهبی یکی دانسته و آنها تا ردهء عضو یکی از سازمان ها پائین آورده و حق استقلال فردی و شهروندی او را از آنان کسب می کنند.

 

اختلاف طبقاتی و یا نژادی را به جنگی مذهبی تبدیل  کرده اند

در این رابطه انسان هائی که از خانوادهء مسلمان هستند فقط بعنوان اسلامیست شمرده شده و به آنان نسبت داده می شود که فقط سخنان و کلام رهبرانشان که آنان را تحریک کرده و بر علیه غرب برانگیخته اند تکرار می کنند و خواست رهبران خودرا می طلبند.  اگر چه این اتهام هنوز اثبات نشده است ولی می تواند بمرور تأثیرخود را نشان دهد. رسانه های گروهی اتفاقات و جریان هائی را گزارش می دهند که یا مستقیماً  از زندگی و چگونگی  تفٌکر رهبران است و یا بنوعی آنان در این جریانات حضور غیر مستقیم دارند و می خواهند ثابت کنند که همه مهاجران و مسلمان یکدست عمل می کنند و زندگی روزمرهء آنان  مشکلات طبقاتی، نژادی و اقتصادی تأثیر گرفته از تحریکات رهبران آنان است. و تمام اقلیٌت های قومی و یا مذهبی ظاهرآ تلاش می کنند که مشکلات خود را بعنوان مشکلات مذهبی و در غالب آن ابراز کنند.

در مقابل حرفی از اختلافات طبقاتی واجتماعی آنان نیست و تازه نشان داده نمی شود که اصولآ در اروپا اقلیٌت های مختلفی حتی در میان مسلمانان وجود دارد. بر اساس گزارش آنان همه مسلمان، افراطی های دو آتشه و مومنی هستند که فقط یک چیز در سر دارند آن هم اسلام ناب و خالص بدور از هر گونه تعلقات قومی ، فرهنگی، نژادی، ملیٌت، تاریخی و زبانی. که واقعا هم در این برهه به این سخنگویان افراطی کمک می کند تا بیشتر برای خود نیرتدارک دیده، بهتر و آسان تر بتوانند بنیادگرایان را دور خود جمع کرده و در این میان برای خود از این عبای کهنه و فرسوده ردائی نو بدوزند.

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

و يا مستقيماً در اينجا:

ای - ميل شما (در صورت تمايل به دريافت پاسخ لازم است!)

 

 

لطفاً از افزودن تصوير در اين ای  ميل خودداری کنيد چرا که انتقال آن بدين وسيله ممکن نيست.

Your message:             : پيام شما

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630