بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

تير 1387 ـ   ژوئيه  2008

 

سخن ها و سوال هایی با جبهه ملی ایران

مجنون ايرانی

 

1.               نیایید، خود می رویم

مقالاتی که این روزها در باب جبهه ملی در آمده خواندم. مثلن این و این. ولی واقعیتش نفهمیدم که چرا می گویند جمهوری خواه هستند. البته می گویند با مشروطه کنار نمی آیند چون در زمان شاه چنین شد و چنان. بخوانيد:

«اگر در یک طرف متحدان این جبهه 50 سال علیه دمکراسی کار کرده است هزاران نفر را به زنجیر کشیده است و بهترین فرزندان ایران زمین را به جوخه آتش سپرده است با طرف دیگر این جبهه که همواره طرفدار آزادی و حقوق مردم بوده است و طرفدارانش قربانی آن استبداد بوده اند، چگونه می توانند با هم همکاری داشته باشند؟ این جبهه ای که ما در آن هستیم رهبرش را با کودتا به زندان انداختند و وزیر خارجه اش را اعدام کردند و نهضت ملی ایران را برای زمانی خاموش کردند و دیکتاتوری را تا انقلاب دوباره ادامه دادند، حالا چگونه می توان با گروه هائی که هنوز از آن رژیم با آنهمه فجایع حقوق بشری دفاع می کنند، همراه و هم آواز شد؟ این «مشروطه طلبان» تازه به دوران رسیده که ولی نعمت شان پنجاه سال علیه مشروطیت مبارزه کرد، حاضر نشده اند گذشته خود را به نقد بکشند و دشمنی خود را با نهضت ملی و دکتر مصدق تمام کنند. این معنی آشتی ملی را دارد نه سر حرف خود استادن و از تجاوزات حقوق بشری آن دوران مستقیم یا غیر مستقیم دفاع کردن . این درست نیست که چون هر دوی ما مخالف جمهوری اسلامی هستیم، لذا ما می توانیم که برای نهادینه شدن دمکراسی در ایران با یکدیگر فعالیت مشترک نمائیم ؟ نه چنین نیست. جبهه بر مبنای مخالفت تشکیل نمی شود بلکه بر روی آرمان ها و پرنسیب ها تشکیل می شود!»

و:

«جبهه ملی به اصول اعتقادی هفت گانه خود پایبند است که در اصل اول برقراری حاکمیت ملی در نظام جمهوری مورد تاکید قرار گرفته است بنابراین ما با طرفداران سلطنت نمی توانیم همگامی داشته باشیم ضمنا باید تاکید کنم که اکثریت غالب فرهیختگان و آگاهان جامعه ایران این سیاه روزیﻫﺎ و نابسامانیﻫﺎئی را که امروزه ملت ایران به آنها گرفتار است نتیجه عملکرد ناصحیح و عدم رعایت حقوق بشر و حقوق قانونی ملت از طرف رژیم سابق می دانند زیرا که رویدادهای اجتماعی مثل حلقهﻫﺎی یک زنجیر به هم ارتباط دارند و غیر از آن عملکردها و فسادها چه چیز می توانست زمینه ساز انقلاب 57 باشد؟»

خوب مگر حکومت مشروطه، معادل حکومت محمدرضا شاه است؟ که اگر مشروطه خواه شدید یعنی طرفدار حکومت محمد رضا شاه هستید. آقایان سن بالاهای جبهه ملی، محمد رضاه شاه مرد. ۳۰ سال پیش مرد. درست است که ج.ا محصول استبداد گذشته بوده است. ولی سوال این است که محصول مشروطه بوده است یا محصول استبداد محمد رضا شاهی؟ آنچه که می گویید در مورد محمد رضا شاه است نه مشروطه. بله استبداد محمد رضا شاه زمینه ج.ا را فراهم کرد اما چه ربطی به مشروطه دارد؟از طرفی دیگر مگر خود شما در برپایی این استبداد نقش نداشتید که اکنون همه اش را انداختید گردن استبداد رژیم سابق.بچه مدرسه ای هم می داند که مشروطه را پهلوی نساخت، بلکه ملت ایران ساخت.

 

اینکه در زمان شاه شما یا دیگران رفتید زندان که درد جوان امروز نیست. انتقام گیری از آن وقایع کع خواست ملت و جوانان ایران نیست. مساله ای است بین شما و محمد رضا شاه پهلوی. بروید با خود ایشان مساله را حل کنید. چرا اسم خود را می گذارید ملی و این خواست را یک خواست ملی جلوه می دهید. کجای این قضیه با منافع ملی ایران سر کار دارد.

اگر مشروطه خواهان طرفدار پهلوی کودتای ۲۸ مرداد را انکار می کنند یا جنایت های گذشته را تایید نمی کنند، می توانید بروید بنشینید و بخواهید که چنین کنید. اگر شما از پس اینان و چنین خواستی بر نمی آیید ، چطور می خواهید در داخل مثلن از عهده جبهه مشارکت بر آیید و سکولاریسم را حفظ کنید.

مگر شما دموکرات نیستید؟ مگر آدم دموکرات در تصمیم گیری اجتماعی خرد جمعی و تصمیم جمعی را مقدم نمی داند؟ برنامه شما برای یافتن تصمیمات این خرد جمعی چیست؟ حق تصمیم گیری در مورد شکل و ماهیت نظام آینده ایران بر عهده کیست؟ بر عهده شما یا ملت ایران؟ اگر بر عهده شماست پس کجاست حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خودش؟ خواست ملت ایران هرچه که باشد خواست ملی استَ چرا شما پیش دستی کردید و جمهوری خواهی را به عنوان خواست ملی جا زده اید.مگر اینکه بگویید ما عقل کلیم می فهمیم و ملت نمی فهمد. که این باز می شود همان داستان گوسفند و چوپان استبداد.

برای من جوان ایرانی لیبرالیسم مهم است چون می خواهم آزادی فردی ام را داشته باشم  و دموکراسی برای آزادی اجتماعی و لاییسیته . اگر هم قرار باشد که امکان باز تولید استبداد را در نظر بگیرم و بر اساس آن شکل نظام آینده را تعیین کنم. دو انتخاب دارم یکی جمهوری که پشت سر آن بازماندگان ج.ا قرار دارد. نوگرایی دینی قرار که می خواهد حکومت دینی را باز تولید کند.نیرو و امکانات باز مانده از ج.ا است که طبیعتن به دنبال باز تولید قدرت و مافیا و نظام خود خواهند بود و از آن طرف مشروطه خواهان که سرانش یا اعدام شدند یا پیر و فرتوت و حداقل در قدم اول سکولار است.

حال برای یک بار هم که شده بگویید چرا جمهوری خواهید؟ چرا تصور کردید که جمهوری خواهی خواست ملی است که آنرا در اساسنامه ذکر کرده اید؟

نهایت اینکه اگر خود را با خواست نسل جوان هماهنگ نکنید، جبهه ملی را به نیستی خواهید برد. جوانان هم چنان بر طبق درک خود از ملی گرایی بر محور مصدق ـ بختیار جبهه ملی نویی خواهند ساخت و کینه های شما را با رژیم گذشته را هم به خودتان واگذار خواهند کرد. شما می توانید به اقتضای پیری در گذشته هایتان غرق شوید و با آنها زندگی کنید. ما جوانیم و رو به آینده داریم. نیایید، خود می رویم.

انسان دموکرات، متعصب نیست و به اشتباه خود قرار می کند. به اشتباه خود در مورد کاری که با بختیار کردید بهتر است معترف باشید تا همچنان دفاع کنید.

 

2.    پیرامون استفتاء جبههء ملی ایران از آقای منتظری

بعد از نوشتن مطلب مربوط به جبهه ملی (مطلب بالا) واکنش ها متفاوت بود. ایمیلی از آقای رضا عزیزی نژاد دریافت کردم با مضمون جهت اطلاع و یک پیوست که در آن جوابیه آقای منتظری به استفتا در مورد حکم آقای خمینی در باب جبهه ملی درج شده بود. در سایت سکولاریسم نو می توانید تصوير آنرا ببینید اینجا .

البته من نمی فهمم که چرا یک حزبی که خود را سکولار می داند (البته اگر بداند) به دامن آخوند متوسل شده که او بگوید که از نظر دین اسلام اینان می توانند فعالیت بکنند یا نه.  اینکه جبهه ملی رفته جلوی آقای منتظری زانو زده، مشروعیت دادن به نهاد دین و خود دین بوده یا نبوده؟ مگر جبهه ملی، نمی خواهد ملی باشد و قدرت سیاسی اش را از ملت بگیرد؟ چطور شده است که جبهه ملی هم داستان شده است با بقیه توصیه های جبهه مشارکت؟

البته گذشته از این که این کار با چه دلیل و چه انگیزه ای صورت گرفته, در بسیاری از مصاحبه ها خوانده ام که جبهه ملی پای مرتد اعلام شدن خود را وسط کشیده است و اینکه چه فشار هایی به آنها وارد شده و شاید این نامه هم با همین دیدگاه منتشر شده است.

بنده مطلع هستم که چه فشار هایی بر جبهه ملی وارد شده است. محض اطلاع بگویم گه اولین تابوت فروهر ها (نمی دانم داریوش فروهر بود یا همسرش) را بنده از داخل آمبولانس در آوردم تا روی دست مردم قرار گیرد. محض اطلاع آقایون جبهه ملی بگویم که بنده زیر تابوت فروهر ها را گرفتم. پس می دانم که چه فشاری بر آنان وارد شده.

مگر جبهه ملی ایران که خود را رهرو را مصدق می داند با مظلوم نمایی می خواهد برای خود مشروعیت و پشتیبانی بخرد؟ تنها کسانی چنین می کنند که از محتوا تهی شده باشند و به علت از دست دادن نبض خواست عمومی جامعه، اقبال عمومی ندارند. ببینید رفسنجانی چه ناله هایی می کند در باب دموکراسی. گیرم که با مظلوم نمایی قدرت را گرفتید می خواهید با کدام حقانیت و مشروعیتی امور را بگردانید؟ در این مملکت آخوندی به که جفا نشده که شما دومینش باشید؟ مگر ملاک تقسیم قدرت مقدار ظلم و جوری است که روا داشته شده؟

مصدق در کتاب خاطرات و تالماتش جمله ای از مادرش نقل می کند که ارزش انسان به میزان شدایدی است که برای مردم تحمل می کند. شما درد مردم ندارید درد آرمان خود را دارید . درد جمهوری دارید.

می گویید طرفدار دموکراسی و برقراری حاکمیت ملی هستید. علاوه بر سوال هایی که در نوشته قبلی مطرح کردم در باب جمهوری خواهی, پرسشم این است که اگر فردا ملت ایران به مشروطه رای دادند و با موضع گیری هایی که شما هم کردید و یک حزب بیشتر برای مشروطه خواهی باقی نگذاشتید ایران را دوباره به یک نظام تک حزبی سوق داده اید, آیا دوباره زمینه استبداد را فرا هم نکرده اید؟ مگر دموکراسی از تعادل قوای نیرو ها حاصل نمی شود؟

باز هم می پرسم شما از کجا به این نتیجه رسیدید که جمهوری خواست ملت ایران است؟ جمهوری چه نسبتی با ملی گرایی دارد؟ چه عنصری در آن می باشد که در مشروطه نمی تواند باشد؟ چطور است که  این قدر جمهوری برایتان اهمیت داشته که عمر سیاسی جبهه ملی را پشتوانه ان کرده اید؟

در پایان هم نظر من اینست که هر چه زودتر از چنین رهبرانی و چنین سخنانی برائت بجویید تا اینکه بخواهید  بگویید جبهه ملی مگر چه اشتباهی کرده است.

نظریات کريم سنجابي رهبر جبهه ملي در مورد خميني:

” ما با نظریات آیت‌الئه خمینی که در واقع منعکس کننده آمال و آرزوهای ملت ایران است کاملآ موافق هستیم. آیت اله خمینی شخصیتی است که شاید صدها سال لازم باشد که تا یک مردی به عظمت و بزرگی ایشان در یک جامعه ای ظاهر بشود. “

باید خط فاصله مشخص و برجسته ای با جمهوری اسلامی داشته باشید که دیگران مطمین شوند از درون شما دوباره ج.ا زاده نمی شود. حداکثر نشانه و مطلبی که ارتداد می تواند بازتاب دهد این است که آنان دست رد بر سینه شما زدند و این به این معنی نیست که شما هم چنین کردید یا خواهید کرد.آقایان کاری نکنید که کسی نباشد که زیر تابوت جبهه ملی را بگیرد.

ارسال شده از وبلاگ « کلبه درویشی یک مجنون»

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

و يا مستقيماً در اينجا:

ای - ميل شما (در صورت تمايل به دريافت پاسخ لازم است!)

 

 

لطفاً از افزودن تصوير در اين ای  ميل خودداری کنيد چرا که انتقال آن بدين وسيله ممکن نيست.

Your message:             : پيام شما

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630