بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

تير 1387 ـ   ژوئن  2008

 

«تک همدان»، «پاتک زنجان»:

جلوه‌ ای دیگر از ایران پس از سوم تیر

فرهاد جعفری

 

در نتیجه‌ی «رویداد خجسته‌ی سوم تیر» و پی‌آیند «راهبرد عدم مشارکت اکثریت خاموش»؛ رقابت «نظامیان - روحانیان» در ساخت قدرت، شکل و ماهیت تازه ای یافته است. آنان‌ که بیش از همه و در نتیجه‌ی «فقدان پایگاه اجتماعی» احساس خطر می‌کنند (روحانیان) و از آینده‌ی خود بیمناکند، با این امید که بتوانند از «همراهی افکار عمومی» برخوردار شوند، از ابراز این نگرانی، یه آشکارترین شکل ممکن پرهیزی ندارند.

سرمقاله نویس روحانی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی (مسيح مهاجری) ماجرا را اینطور توضيح می دهد:

كاملا مشخص بود كه عده اي با نزديك ساختن خود به «شخصيت هاي روحاني در سطوح بالاي نظام»، درصدد كسب موقعيت براي محكم كردن جاي پاي خود و در نهايت «خارج ساختن روحانيت از صحنه» هستند  / «غفلت بسياري از روحانيون صاحب نام و صاحب نفوذ« در برابر اين جريان مرموز راه را براي پيشبرد هدف خطرناك عناصر پشت پرده هموار كرد / همين مطلب را به «بزرگان روحاني دست اندركار در نظام» نيز گفتم و بارها هشدار دادم كه اين جريان «اگر فعلا» احترامي براي بعضي از شماها قائل است، از روي نقشه و برنامه است و «اينطور نيست كه با شما مشكلي نداشته باشد» / اكنون نيز چنين قلم‌ها و زبان هائي بشدت مشغول «سمپاشي عليه برجسته ترين چهره هاي انقلابي روحانيت» هستند و البته «قيافه اي حق به جانب و متدين كه در هاله اي از تقدس فرو رفته است» نيز براي خود ترسيم مي كنند / طبيعي ترين راه مبارزه با مذهب يا متوليان امور مذهبي، وارد ساختن عناصر مذهبي به صحنه و قرار دادن قلم‌ها و چهره هاي بظاهر مذهبي و دلسوز براي دين، در برابر چهره هاي مذهبي واقعي است / سكوت بعضي از علماي دوران مشروطه در برابر ظلمي كه به هم‌نوعان آنها «همانند شيخ شهيد» شد، راه را براي از ميان برداشته شدن خود آنها و سرانجام «به مسلخ رفتن نهضت مشروطه» فراهم ساخت / چرا به اين شخص (پالیزدار) اجازه داده شد «در حساسترين مراكز نظام» مشغول فعاليت باشد؟ چرا حالا كه «او ضربه خود را زده است» از پرونده فسادهاي او سخن به ميان مي آيد/  آن جريان مرموز در متن و بدنه نظام لانه كرده و با استفاده از امكانات نظام، درحال «ضربه زدن به اركان نظام» است / «بزرگان روحاني ما» نيز بايد هوشيار باشند . «عناصر پيراموني شما» درعين حال كه ممكن است افراد مورد اعتمادي باشند، لكن نمي‌توان مطمئن بود كه همه‌ی كارهاي آنها قابل قبول و براساس عقل و منطق است.

یک روحانی دیگر (محتمشی پور) اینطور:

...  این رابطه امام با مردم است و امام اینگونه انقلاب را به پیروزی رساند. حال آیا امام مانند «شما» اهل دنیا، «متحجران و "مادی‌گرایان" در لباس تقدس» در حال دغل کاری بود که اینگونه امام را معرفی می‌کنید؟ / «امروز» با «خطری بزرگ» مواجهیم و آن «خارج کردن یاران امام از صحنه» است. تا مجموعه ای که ریشه ای در انقلاب، نظام و مردم ندارند بیایند و از موضع مردم و انقلاب صحبت کنند / «عزت امروز» به خاطر «امام»، انقلاب و این مردم است / «امروز» افرادی به دنبال «به حاشیه بردن یاران امام» هستند. امروز افرادی مطرح می‌کنند که باید دیگر «بساط جماران» برچیده شود / وقتی از آن‌ها می‌پرسیم «منظور برچیدن خانه امام است یا حسینیه جماران؟»؛ می‌گویند خیر! منظور این است که «بساط افرادی که از یاران امام» بودند و هر وقت اشکالی می‌بینند، «اشکال تراشی» می‌کنند و «فضای جامعه رابه زمان امام می‌برند» باید «برچیده» شود / می‌گویند «کسانی که امام را درک کرده اند» و اندیشه امام را می‌دانند «باید بساط شان جمع شود» / ولی بدانید ای مقدس‌نماها و ای متحجرین که اگر امروز پایگاه و شخصیت و کرامت ظاهری دارید؛ همه از پر قبای آن پیر عارف است وگرنه در زمان شاه که بودید؟ و چگونه با شما صحبت می‌شد؟ و «امروز اینگونه عزت پیدا کرده اید» و عزت امروز شما به خاطر امام، انقلاب و این مردم است / امیدواریم «تصمیم گیرندگان اصلی به خود بیایند» و همه دلسوزان انقلاب بار دیگر بیایند و به یاری این اسلام و نظام برسند و این انقلاب را از دست «نا اهلان» نجات دهند.

یک روحانی دیگر (حسن روحانی) اینطور:

«... توطئه عظیم» ی «پشت پرده» است که برای اغفال نسل جوان مذهبی و پاک و متدین ماست که آن‌ها را از مسیر منحرف کنند / بعضی‌ها با بازی های سیاسی، سعی در «خارج کردن امام و رهبری از صحنه انقلاب» هستند و با «عوام‌فریبی» درصدد رسیدن به هدف خود هستند / عوام فریبی در جامعه شدت گرفته است در حالی که حضرت امام هیچ وقت عوام فریبی نمی‌کرد و از عوام فریبی و خرافه گرایی پرهیز می‌کرد / اگر «رهبری»، «روحانیت» و «مرجعیت» از صحنه خارج شوند «نمی‌توانیم انقلاب را نگه داریم» / انقلاب آمد تا به مردم بگوید که مسئولین جمهوری اسلامی‌وکیل مردم هستند نه مالک مردم. و همه جا موظفند از مردم اجازه بگیرند و هیچ کاری «بدون اجازه مجلس شواری اسلامی» انجام نمی‌گیرد / قانون باید در همه جا حاکم باشد نه قدرت. و اگر قدرت یافتیم نباید از قدرت‌مان «سوءاستفاده» کنیم / حکومت اسلامی‌غیر از مردم چیزی ندارد. نه ابرقدرتی پشت سر ماست و نه نظام ما تسلیم ابرقدرتی می‌شود و نه ما «روحانی و عالم»ی داریم که «بخواهد در برابر قدرت‌های خارجی تسلیم باشد» / بگذریم از بازیگری ای که در سال‌های اخیر آغاز شده و «یک عده بی‌ریشه» ‌بهترین «یاران امام» را آماج تهمت قرار می‌دهند / آیا فکر نمی‌کنند که «اگر ما روحانیت را از صحنه خارج کردیم» چطور می‌توانیم این انقلاب و کشور را نگاه داریم؟! اگر «رهبری» را تضعیف کردیم، می‌توانیم؟! / یک «عده‌ای شیاد» شروع کرده اند که ما صبحانه را با امام زمان (عج) بودیم و ظهر در فلان‌جا با امام زمان نماز می‌خواندیم و حالا هم برای بعضی امور می‌گویند ‌که آقا فرموده / ما «قبلاً» در این باره با شنیدن کلمه آقا؛ ذهنمان به سوی «رهبری» می‌رفت. ولی «حالا» می‌بینیم که داستان دیگری‌ست و آنها وقتی می‌گویند آقا یعنی امام زمان(عج) فرموده است. و این بازی «برای خارج کردن علما از صحنه» است / ما برای اداره کشور به «همه گروه‌ها» نیاز داریم. اول مردم، دوم کارشناسان و متخصصان و سوم در دین نظر «علما و مقام معظم رهبری» / اگر ما می‌خواهیم این نظام را نگه داریم و در برابر ابرقدرت‌ها بایستیم، به شرط اینکه ارزش‌های امام (ره) را حاکم کنیم، «مقام رهبری» بزرگترین پاسدار این ارزش‌هاست، «مقام معظم رهبری» بر ارزش‌های امام تاکید می‌کند.

و عاقبت، یک روحانی دیگر (علی خمینی) اینطور:

...جمهوری اسلامی‌همراه با امام، مورد وثوق مردم قرا گرفت و جمهوری اسلامی‌منهای امام مشروعیت ندارد / اگر «جمهوری اسلامی‌منهای امام» می‌خواهید، مطرح کنید. ولی «بایستی آن را به رفراندوم بگذارید».

 

احساس خطر روحانیان؛ بیشتر می‌شود وقتی که حتی «نهادهای سنتی تحت نفوذ آنان» نیز یک یه یک، به تصرف رقیب در می‌آید. تغییر هیات مدیره‌ی حوزه‌های علمیه‌ی کاشان و قم (و حتی تغییر سخنگویان جامعه روحانیت مبارز و مجمع مدرسین حوزه‌ی علمیه قم) به نفع «روحانیون سردار»؛ به علاوه‌ی پائین کشیدن «حداد عادل» از ریاست قوه‌ی مقننه تا سطح یک نماینده‌ی عادی و معمول مجلس، از آن جمله است که زنگ خطر را برای روحانیت به صدا در آورده است.

 در این میان؛ سخنان «غریب و نابهنگام»ی که چندی پیش در خصوص «خیانت یا عدم خیانت آقای بنی‌صدر» توسط دو تن از «نظامیان عالیرتبه‌ی نزدیک‌تر به روحانیت» مطرح شد؛ هرگز به منظور دفاع از بنی‌صدر نبود. بلکه «اشتباه» باید چنان تعریف می‌شد تا آنگاه «خیانت» چنان تعریفی پیدا کند که حتی ابوالحسن بنی‌صدر در آن نگنجد، تا چه رسد به «برخی روحانیون» که به باور «کهنه سربازان شوریده علیه فساد» خائن به شمار می‌روند. چنین اقدامی ‌(که البته با واکنش بسیار تند و سخت نواصولگرایان روبرو شد) در حقیقت نوعی «خرید بیمه‌ی امنیت موقت» برای برخی روحانیون بود.

 زمینه و موضوع مشترک «تک نواصولگرایان در همدان» و «پاتک رقبا در زنجان» (که با همکاری و همراهی پاره‌ی موسوم به اصلاح‌طلب صورت گرفت) به خوبی نشاندهنده‌ی آن است که یکی در پاسخ آن دیگری تدارک دیده شده است.

 

هر دو «رسوایی»؛ در «دانشگاه» کلید زده می‌شوند. یکی در دانشگاه همدان و دیگری در دانشگاه زنجان. و موضوع هر دوی این رسوائی‌های کم‌نظیر که افکار عمومی‌ایرانیان را ملتهب نموده است، «سقوط اخلاقی برخی زمامداران» است. اما به نظر؛ امر سومی‌نیز این دو واقعه را از جهتی دیگر، به هم شبیه می‌کند: هر دوی این رسوائی‌ها ترتیب داده شده اند تا «زمینه‌ی ذهنی افکار عمومی‌برای اقداماتی احتمالی در آینده» آماده شود.

بدین ترتیب: «تک همدان»، فساد مالی دامنه‌داری را به حاکمان پیشین و نزدیکان شان نسبت می‌دهد. متقابلاً «تک زنجان»؛ حاکمانِ وقت و منصوبان شان را به فساد اخلاقی متهم می‌کند. تا افکار عمومی، رفته رفته مهیا و پذیرای رویارویی نهایی باشد.

«تکِ همدان» (افشاگری های آقای پالیزدار) نظر به «جراحی بزرگ» دارد که در سخنان پرده‌براندازنه‌ی اخیر روحانیان (ذکر شده در قسمت قبل) آشکارا از چنان تهدیدی سخن به میان آمده است. اما «پاتکِ زنجان» صرفنظر از آنکه پاسخی به حمله‌ی غافلگیرانه‌ی نواصولگرایان است، مقدمه‌ی تمهیداتی‌ست که به انضمام شانتاژهای تبلیغاتی در خصوص ناتوانی دولت در مهار بحران های اقتصادی، و نیز با پیگیری نابهنگامِ رسانه ایِ «طرح عدم کفایت بنی‌صدر» در یکی دو سایت نزدیک به روحانیان، معنادارتر می شود.

 هم «تک همدان» و هم «پاتک زنجان» نشان می‌دهد که در هر دو طرف بازی سیاسی؛ نیاز به «جلب موافقت افکار عمومی» نیازی جدی و واقعی‌ست. به طوری که هر یک از این دو می‌کوشند تا در زمان باقیمانده، پیش و بیش از آن دیگری، همراهی و موافقت افکار عمومی ‌را جلب نمایند.

از این‌رو معتقد نیستم که چنین تک و پاتک‌هایی، نظر به کسب محبوبیت برای انتخابات ریاست جمهوری دهم یا ایجاد پوششی برای بی‌کفایتی در مهار بحران های اقتصادی داشته باشند. بلکه اهدافی به مراتب بزرگ تر و جدی تر را تعقيب می کنند.

صرفنظر از «رقابت بر سر جلب موافقت افکار عمومی»؛ رقابت متوجه یکی از کلیدی‌ترین منابع قدرت یعنی نهاد داوری هم هست که یکی برای «حمله» و دیگری برای «دفاع» به آن نیازمندند.

چرا که «تک همدان» می‌تواند این پرسش را در افکار عمومی‌ پدید آورد که اگر چنان اتهاماتی که آقای پالیزدار به 44 شخصیت روحانی و نزدیک به روحانیان وارد نموده است صحت دارد، پس چرا متهمان با تعقیب قانونی مواجه نمی‌شوند؟ یا چرا برعکس، شخص افشاکننده  و همکارانش که گفته می شود در سطح کشور پراکنده و آماده‌ی افشاگری‌های تازه اند، مورد تعقیب قرار می‌گیرند؟!
با این حال؛ «تک زنجان» چنانچه با واکنش سریع و سخت قانونی و نیز تعقیب و مجازات متهمان (مسئولان منصوب دولت نهم) روبرو شود، می‌تواند اعتبار نسبی این قوه و بی‌طرفی آن را در افکار عمومی، دستِ‌کم در همان سطح پیشین حفظ کند.

 این تحلیلی مبتنی بر «واقعی بودن شکاف نظامیان-روحانیون» است. اما باید این احتمالِ هرچند اندک را هم در نظر داشت که شکاف مزبور می‌تواند «شکافی تصنعی نمایشی» باشد. یک «بازی هوشمندانه و طراحی شده توسط بازی‌سازان نظام سیاسی» تا ناظران (به ویژه ناظران خارجیِ مترصد حمله‌ی نظامی‌ به ایران) را دچار این سردرگمی ‌کند که: «حمله کنیم یا منتظر دو شقه شدن و نهایتاً تضعیف هر چه بیشتر نظام سیاسی ایران بمانیم؟»

اما حتی اگر چنین باشد؛ آنگاه این پرسش رخ می نماید که:چرا بازی ‌سازان حاکم، به منظور تداوم حاکمیت خود ناچارند تا لحظه به لحظه «بازی‌هایی با هزینه و ریسک بسیار بیشتر از قبل» را به اجرا درآورند؟!

پاسخ روشن است:

چون «اکثریت خاموش» از بازی‌های کم هیجان و کم نتیجه، دلزده شده است و «راهبرد عدم مشارکت» که توسط ایشان در هفت سال گذشته برگزیده شده - به رغم پشتک و واروهای بسیار پاره‌ی دوم خردادی-سطح مشارکت عمومی را تا «نازل‌ترین حد ممکن» پائین کشانده است.

اکنون «همه‌ی پاره‌ی موسوم به اصلاح‌طلب» به علاوه‌ی «تقریباً همه‌ی روحانیان» و افزون بر آنان، «اصولگرایان سنتی» در یک طرف صفحه‌ی بازی؛ و «همه‌ی نووصولگرایان» در طرف دیگر ایستاده اند.
          پرسشی که باید به دنبال شواهد و قرائنی برای آن گشت، این است: «کدامیک، زودتر از آن دیگری دست به کار می شود!»

 

 این روزها نویسندگان و تحلیلگرانی؛ همچنان متکی به «پیشفرض‌ها و مسلماتِ معتبر تا پیش از رویداد خجسته‌ی سوم تیر» یک رویداد یا واقعه‌ی سیاسی کشورمان را به تحلیل و ارزیابی می‌نشینند. بدین ترتیب که گویا هنوز و همچنان؛ با ساخت و ساختاری مواجه اند که «روحانیان» به تنهائی و با قاطعیت بر آن حکم می‌رانند و کماکان آنها هستند که چگونگی، کیفیت و شکل مناسبات داخلی و خارجی را تعیین می کنند.

غافل از آنکه این سخن «علی خمینی» که خطاب به عده‌ای در حاکمیت بیان می‌شود، آشکارا، وضع و حال آنان و در نتیجه «وضعیت دقیق صحنه» را به نمایش می‌گذارد: اگر جمهوری اسلامی ‌منهای امام می‌خواهید، مطرح کنید. ولی بایستی آن را به رفراندوم بگذارید!

صحنه، دستخوش تغییرات شدیدی شده است که مستلزم «تجدیدنظر در مسلمات و پیشفرض‌ها»ست وگرنه در تحلیل اوضاع، به خطا خواهیم رفت. در چنین اوضاع و احوالی، بحث درباره‌ی اینکه فلانی بیاید یا نیاید، اگر فلانی بیاید بهتر است، اگر فلانی آمد فلان کنیم اگر فلانی نیامد فلان؛ حکم بنا کردن خانه روی آب را دارد!

این دسته از نویسندگان و تحلیلگران باور کنند که: «ایران پس از سوم تیر، ایران دیگری‌ست».

 

برگرفته از سايت نويسنده:

http://www.goftamgoft.com/note.php?item_id=227&c=1

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

و يا مستقيماً در اينجا:

ای - ميل شما (در صورت تمايل به دريافت پاسخ لازم است!)

 

 

لطفاً از افزودن تصوير در اين ای  ميل خودداری کنيد چرا که انتقال آن بدين وسيله ممکن نيست.

Your message:             : پيام شما

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630