بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

خرداد 1387 ـ   ژوئن  2008

 

جزاير، خليج فارس يا کارگران هفت تپه؟

مسئله بر سر انتخاب است؛ کدام یک؟

سعيد ولد بيگی (نشریه جوانان کمونیست )

مدتي است كه جريانات ناسيوناليستي و پان ايرانيست دستمايه جديدي پيدا كرده اند تا با سر و صدا حول آن تلاش كنند و كالائي به مردم بفروشند كه خريداري ندارد. اين روزها كه فرياد گراني و گرسنگي، شلاق و شكنجه، اذيت و آزار و تعرض به حريم خصوصي مردم توي كوچه پس كوچه ها شنيده ميشه،عده اي ميخوان نشون بدن كه الان بايد حول حفظ جزاير اعتراض كرد. براي برخي اين سوال هست كه چرا شما با اينها كه از وطن و  ايران و ميهن دفاع ميكنند متحد نمي شويد تا خليج فارس را خليج عربي نكنند؟ جواب من به اين دوستان اين است كه مردم ايران امروز بر سر اينكه جمهوري اسلامي بايد سرنگون بشه متفق القول هستند و دارند به مرحله اي ميرسند كه آلترناتيوشان را انتخاب كنند. امروز مردم شكي ندارند كه بايد ماهواره داشته باشند و صدا و تصوير مخالف رژيم رو بشنوند ،بحثي كه امروز هست بحث انتخاب كانال هاي تلويزيوني است.جان مردم به لبشان رسيده و ديگه تحمل ندارند، اما فرق هست بين تحليل هاي احساسي مردم و ديناميسم تغيير و تحول سياسي.

در داخل و خارج ايران تعداد زيادي هستند كه با خواسته هاي خود خواهان سرنگوني رژيم باشند اما بايد ديد همه آنها به سكولاريسم، به آزادي بي قيد و شرط بيان، به برابري اقتصادي و جنسي انسان ها اعتقاد دارند يا خير؟ بايد ديد سرنگوني خواهي اينان از كجا سرچشمه مي گيرد؟ دردشان از كجاست كه جمهوري اسلامي را نمي خواهند؟

چنين جنبش هائي قبل از انقلاب 57 هم بوده اند و بعد از سرنگوني رژيم هم خواهند بود. جنگ بر سر آلترناتيوهاست. هر كسي دوست دارد آنچه مي خواهد و آنچه به نظرش بهتر است را برقرار كند. در اين ميان و در اين روزها براي ناسيوناليست ها، و حتي بخشي از حاكميت مثل رفسنجاني و ... به صلاح است كه از خليج فارس گفته شود، بهتر است از جزاير سه گانه و ميهن پرستي گفته شود.

اما براي ما اينطور نيست. سرنگوني طلبي ما بر  مبناي ميهن پرستي و وطن نيست بلكه بر عكس حول انسان دوستي، آزادي و برابري است. مبناي سرنگوني خواهي ما، انسان ها و يك دنياي بهتر است، چرا كه اعتقاد داريم مبناي حاكميت، مبناي طرح قانون و قراردادها تنها بايد انسان و خواست هاي انساني باشد. مبناي سرنگوني طلبي ما سكولاريسم و بازگرداندن اختيار به انسان هاست. مردم بايد با تحليل طبقاتي خودشان ببينند كه احزاب، سازمانها و گروه ها پاي چه مسائلي ميروند و چه خواسته هائي را نمايندگي مي كنند. جامعه بايد انتخاب كند كه پشت چه كسي بايستد؟ با آزادي و برابري؟ با سوسياليسم يا بربريت؟ يا با خليج فارس و ميهن پرستي؟

در شرايطي كه كانال جديد و حزب كمونيست كارگري با تمام توان خود براي سازماندهي اعتراضات جوانان ،كارگران و زنان تلاش ميكند، جريانات ناسيوناليست و پان ايرانيست در كنار جمهوري اسلامي ايستاده اند تا توجه مردم را به خليج فارس و خاك و آب جلب كنند. سوال اينجاست كه از بين رفتن انسان ها، دسته دسته زنداني شدن و اعدام جوانان به نام امنيت اجتماعي، تعرض هر روزه به زنان و شكستن حرمت زندگي و معيشت انسان ها ،گراني و تبه كاري حاكمان سرمايه داري اسلامي اهميتي براي مردم ندارد و الان اين مهم است كه خليج فارس دارد از دست مي رود؟ در تمامي دوران ها كه اين خليج به نام فارس بوده چه سودي براي معيشت،حرمت و رفاه مردم داشته كه حال قرار است بريده شود؟

ما براي سرنگوني رژيم با تمام توان تلاش ميكنيم اما اين به اين معنا نيست كه همه احزاب و گروه هاي سياسي با هم و دست در دست بايد اين كار بكنيم. كافيست كمي اتفاقات را پيگيري كنيم تا متوجه شويم برخي از اين جريانات به اسم سرنگوني طلبي به دنبال چيزي بيشتر از جمهوري اسلامي نيستند. جراناتي مانند حزب مشروطه، توده، راه كارگر و ... با جدي تر شدن خطر جنگ اعلام كردند كه در اين جنگ با جمهوري اسلامي هستند. اين چنين است كه سرنگوني طلبي برخي ازين جريانات، تقلبي و براي كسب هژموني در جامعه است.

از همهء اينها گذشته، اپوزيسيون شاهد يك چپ بدبخت و عقب مانده است كه اعتقاد دارد سرنگوني طلبي امروز دست بالا ندارد و جمهوري اسلامي و راست و هرچه غير چپ است قدرت دارد و به هر بهانه اي ميخواهد سوسياليسم را به وقت گل ني موكول كند. مشخص است كه با اينها نمي شود پاي مبارزه براي سرنگوني رفت.

(ما) تحت هيچ شرايطي آزادي، برابري و سوسياليسم همين امروز را به ميهن و خليج فارس و حتي فردا هم نمي فروشيم. ما براي برقراري جامعه اي آزاد، برابر و سوسياليستي تلاش مي كنيم كه اين امر با سازش و اتحاد با اسلام خاتمي و منتظري؛ با ميهن پرستان و طرفدارن بازار آزاد و شاه و سلطنت امكان پذير نميشود...

هرگونه ائتلاف و اتحاد در حال حاضر تنها شركت در يك بازي با قواعدي است كه مردم در آنها هيچ دخالتي ندارند و هيچ ربطي هم به آنها ندارد. اين به معناي كج خلقي سياسي و انزوا طلبي نيست بلكه تلاشي است براي تفهيم و ترويج مبارزه در قالب و اشكال صحيح كه در آن انسان ها با عشق و علاقه نسبت به آينده و سرنوشتشان در امور سياسي دخالت كنند. از اينرو ما همه را به حزب كمونيست كارگري و يك دنياي بهتر دعوت ميكنيم.

در مورد اينكه دارند جزاير را و نام خليج را مي برند و ما بايد كاري كنيم هم بايد بگويم اين تلاش نه مال امروز بلكه از صدها سال پيش در جريان است. همين ناسيوناليست ها و سلطنت طلباني كه زير علم آب و خاك ايراني دارند سينه مي زنند تاريخي پشت سر دارند كه در شرايط مشابهي نشان مي دهد داد و بيداد امروزشان معركه اي بيش نيست كه قصدشان خاك پاشيدن به مبارزات مردم و در رأس آن مبارزات طبقهء كارگر عليه نظام سرمايه داري است.

مردم ايران در حفظ چه چيزي احساس اختيار مي كنند كه امروز براي از دست دادنش به ميدان بيايند؟ آنچه واضح و مشخص است اينكه كارگران چيزي براي از دست دادن ندارند و يك دنيا براي به دست آوردن مقابلشان هست. اگر قرار باشد جائي براي زندگي من تعريف شود ترجيح ميدهم تعريفي نامحدود داشته باشم چون آب خليج فارس با آب اقيانوس هند و آرام فرقي ندارد.خاك ايران هم زرين تر از خاك امارات، آمريكا و يا اروپا نيست.

فكر ميكنم امر امروز دفاع از معيشت و منزلت كارگران سراسر ايران باشد، دفاع از آزادي زندانيان سياسي، و تلاش براي لغو احكام اعدام باشد تا تغيير نام خليج فارس. پاسخ به اين سوال مي تواند جايگاه طبقاتي و انتخاب را مشخص كند: هفت تپه يا خليج فارس؟

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630