بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

10 اسفند 1386 ـ  29 فوريه 2008

 

نهضت حسینی و نهضت خمینی در نگاهی متفاوت (*)

س. الف. احمدپور (قم)

 

واقعه کربلا و نهضت حسینی بواسطه اندیشه های متفاوت و با قرائتهای مختلف فراوان تحلیل و بررسی و یا «واقعه نگاری» شده است هر چند هنوز تحلیلهای جدیدی را میطلبد تا «هویت نزدیک به مطلوب» بدست آید  اما پردازش تحلیلی جدید از حیطه این یادداشت خارج است. نگارنده سعی دارد تا از زاویه ای دیگر و شاید نگاهی متفاوت «وجوهی متفاوت» در برداشتِ خویش از دو «نهضت حسینی» و «نهضت خمینی» را گوشزد نماید تا «بابی جدید» در «پردازش های جدید» احتمالی گشوده شود هر چند بر وجدانهای بیدار چیزی مخفی نیست.

اگر با دقت بنگیریم می بینیم، نه شرایط زمانی و مقدمات نهضت خمینی همان شرایط و مقدمات نهضت حسینی است و نه نوع موانع و دشمنیهای شاهانه محمدرضا همان موانع و دشمنی های خلیفانه معاویه ها و یزیدیهاست و نه عوامل پیروزی و یا احیانا شکست آندو قیام تاریخی عین هم هستند.

موانع نهضت حسینی خدعه و نیرنگ حاکمان و مظلومیت حسین و اهدافش بود در حالیکه موانع نهضت خمینی از سوی قدرتی یکه تاز و بی تدبیر بود که نه از زیرکی معاویه و یزید در خدعه و نیرنگکاری در بین ملت بهره ای داشت و نه جهل زمانه و ملت ایران در وسعت جهالت مردمان عرب و زمانه یزید بود.

خدعه و نیرنگ یزیدیان بر مردم زمان به لحاظ جهالت بالای مردم و نبود امکان اطلاع رسانی کافی، کاری و اثر گذار بود، افکارعمومی و جمعیت فراوان، بشدت تحت تاثیر خدعه ها و نیرنگها فریب خورده و در مسیر ستمگران بودند و در زمان حیات حسین بن علی ع  پشتبان نهضت حسینی نبودند. در حالیکه جمعیت انبوه بی شمار در پس اراده خمینی نهضت را یاری میکردند و اتفاقا این حاکمان زمان بودند که ازعدم پشتیبانی مردمی و عدم مشروعیت در رنج و عذاب بسر میبرند. هرچه بود پیروزی حداقلی و خون بر شمشیر و پیروزی آه مظلوم بر ظالم بود که خیل عظیم جمعیتها را بسوی «نهضت حسینی» کشاند و قیام حسینی را جاودانه ساخت. و آنچه بود پیروزی حداکثری ملّتی بزرگ و خروشان در پشت سر سرداری بزرگ و سنت شکنی سترگ چون خمینی بود که با الهام و تاسی از قیام حداقلی حسینی بر تارک طاغوتیان و از مردم بیخبران فرود آمد.

پس از قیام حسینی این یاران و رهروان راستینش بودند که با تعدادی اندک، کاری کردند و زمینه ای ساختند که پس از قرنها  یارانی استوار یکی پس از دیگری ظهور میکردند و با کمترین امکانات برترین نفوذها را بر دلها داشتند بطوریکه هنوز سیر معنوی راه حسین و نهضت حسین در قلوب پاکان میتابد و از گرما و نفوذش اندکی کاسته نگردیده.

بعد از قتل عام حسین و اصحاب و انصار اندکش هیچگاه کین ستمگر نتوانست نزدیکان حسین را از مسیر راهش ریزش دهد چرا که یاران و رهروان حسین در دایره ای پولادین و جدای از دایره حاکمان غاصب و ستمگر بودند.

تفاوت دایره ها نکته بر جسته و شاید فراموش شده نهضت خمینی با نهضت حسینی است که با زاویه نگاهی دیگر میتوان یافت و درسهایش را جستجو کرد.

اگر ستمگران در دایره ای دیگر جدا و مستقل، سعی بر فروکش کردن تداوم نهضت حسینی داشتند در تداوم نهضت خمینی چنین نبود. ریزش یاران نه از دایره ای دیگر که در دایره ای آشنا آغاز گردید.

اگر حاکمانی بیگانه از راه حسین، راه را بر حسین و بر نفوذ اندیشه «قیام حسینی» بستند، در تداوم نهضت خمینی چنین نبود و ریزش دهندگان در درون دایرهءء یاران قرار دارند و اندیشه این بزرگ مرد تاریخ اخیر را ناکار آمد می خوانند! همانها که روزی در جرگه یاران وی محسوب نمی شدند!

بر خلاف تاریخ پس از واقعه کربلا، که دایره ها از هم جدا بودند، پس از پیروزی نهضت خمینی اتفاقا تنها در یک دایره است که تاریخ شاهد ریزش و فدایی شدن یاران سردار قیام کننده نهضت است و نه از دایره ای بیگانه!

تجربه و سابقه بسیاری از انقلابات این اعتقاد را بر جسته کرده که: انقلاب در ذات خود صاحبان و فرزندان خویش را سر می برد. اما فراموش نکنیم که در نهضت حسینی چنین نشد و پس از واقعه دل خراش و جانسوز کربلا نه تنها تداوم مسیر ریزش نداشت که پس از قرن ها دایره جمعیت هفت ده تایی را به دایره ای ده ها میلیون نفری گسترش داد و صدها میلیون نفر از ملل مختلف، آزاد مردی و آزادیخواهی  حسین را میستایند.

اما پس از پیروزی و استحکام نهضت خمینی این یاران، اطرافیان و حتی خانواده خمینی (رهبر و سردار قیام) بودند که یکی پس از دیگری از دایره قدرت و حاکمیت نهضت ریزش پیدا می کنند!!

اگر این ریزش ها را پس از پیروزی نهضت خمینی بررسی کنیم باید به دو دوره تقسیم کنیم:

 

۱- ریزش در دوره زندگانی  و حاکمیت خمینی

بدون آنکه به علل پرداخته شود دوره اول ریزش را که در سطح گسترده ای نیز بود میتوان به سه دسته تقسیم کرد:

الف) ریزش از سوی نهضت که به یک نظام تبدیل شده است: بدلایلی که مشخص است سازمانهای مبارز و دارای ایدئولوژی مشخص و با تجربه چون سازمانهای مذهبی مثل مجاهدین خلق و یا غیر مذهبی و غیر دینی چون سازمانهای کمونیستی و سوسیالیستی. این طیف از همان ابتدای حاکمیت نهضت خمینی  ریزش پیدا کردند و از دایره نهضت و انقلاب خارج گردیدند.البته در این بین شخصیتهایی چون بنی صدر با اینکه با حمایت امام خمینی بقدرت رسیدند اما از گردونه و دایره انقلاب خارج گشته و از کشور خارج شدند.اما نیروهایی چون نهضت آزادیها و ملی مذهبی ها چون مرحوم بازرگان و سحابیها و پیمانها اگرچه از دایره «یاران خط امامی» ریزش پیدا کردند اما هیچگاه خود را از دایره انقلاب خارج ندانستند و همچنان سعی بر کمک و ایفای نقش در حاکمیت و تحکیم انقلاب داشته اند.

ب)خارج کردن یاران خمینی از دایره قدرت و حاکمیت  بوسیله ترور و خشونت توسط کسانیکه از گردونه دایره قدرت انقلاب ترد شده بودند: کسانی چون بهشتی و هم حزبیانش، رجایی و باهنر، ائمه جمعه چون آیات: اشرفی اصهانی، مدنی،دستغیب و …قربانیان خشونت ترد شدگان نظام بودند.

ج) یکی از کسانیکه در روزهای عمر و زندگانی خمینی ره  از دایره حاکمیت انقلاب خارج کردند آیت ا… منتظری بود شخصیتی که آقای خمینی وی را فقیه عالیقدر نامید و خویش را نه یکبار و دوبار که چندین بار در او خلاصه میدید و در آخرین نامه به ایشان خواست تا حوزه های علمیه از وجود علمی و معنوی ایشان استفاده کنند.میشود گفت این شخصیت، بزرگترین قربانی انقلاب بود که در پیروزی و تحکیم پایه های نظام و ولایت فقیه نقش بسزا، تعیین کننده و منحصر بفردی داشت.

 

۲- ریزش دوره پس از مرگ خمینی

در این دوره در بازیهای سیاسی کسانی از گردونه دایره قدرت خارج شدند که همچنان در زمره یاران و مدافعان پر و پا قرص انقلاب و اندیشه های امام خمینی باقی مانده اند و با شیوه های مختلف یا تخریب شخصیتی شدند و یا در شرایطی قرار گرفتند که مجبور به کناره گیری و استعفا از مناصب شدند چنانچه امروزه کمتر کسی را میشناسیم که بجد مروج اندیشه و مرام خمینی باشد و هنوز در دایره قدرت نقش ایفا کند. البته هاشمی رفسنجانی از جمله شخصیتهای معدودی است که هنوز با قدرت در دایره باقی مانده است هر چند به نظر میرسد با زلزله هایی در درون دایره قدرت  مواجه گشته است.

شخصیت هایی چون آیت ا… طاهری نجف آبادی امام جمعه سابق اصفهان،آیت ا… جمی امام جمعه سابق آبادان، نور مفیدی امام جمعه گرگان، آیت ا… بیات زنجانی نایب رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی… و اخیرا آیت ا…زرندی امام جمعه کرمانشاه از جمله آخرین کسانی هستند که از قطار قدرت داخلی نظام ریزش داده شده اند.و البته هنوز با توان بالایی در جلگه و دایره یاران امام خمینی باقی مانده اند.

البته کار به ریزش خاتمه نیافت و تخریب چهره ها تا جایی پیشرفت که خانواده امام خمینی  در یک سناریوی گسترده مورد هجمه قرار گرفت و این جهش جسارت نامحرمان با تخریب سید حسن خمینی آغاز گشت.

اما از آنجاییکه شخصیت کاریزماتيک امام خمینی و خانواده اش فراتر از همه تخریب کنندگان آشکار و پشت پرده بوده است، تخریب اخیر تاثیر معکوس داشته است و اینبار تخریب کنندگان و ریزش دهنده ها بودند که آسیب دیدند و سر در لاک فرو بردند هر چند که این تخریب یک قربانی بزرگ نیز داشت: مرگ آیت ا… توسلی  رئییس دفتر رهبر انقلاب اسلامی  امام خمینی ره . و اتفاقا مصداق قربانی و فدایی عینی در راه حفظ اندیشه و خط خمینی گشت. چرا که در برابر ریزش کنندگان ایستاد و با اینکه در محدودیت شدید بود اما نتوانست سکوت کند و در حال دفاع از بنیانگذار انقلاب مورد علاقه خویش براثر فشار روحی ای که ریزش کنندگان بر وی و یاراننش آورده بودند قربانی گشت.

اما چرا انقلاب اسلامی ایران یا بعبارتی«نهضت خمینی» بجای زایش یاران جدید،در سطح گسترده ای قربانی و ریزش یار دارد؟ پرسشی که میبایست بجد در جستجوی پاسخش برآمد.

 

تبیین اندیشه

انقلاب ایران که هنوز از پشتیبانه ای بنام «اندیشه و خط امام » بهره میبرد،هنوز با چالش ریزش نیرو مواجه است! براستی چرا؟ آیا علت در فراموشی«اندیشه و مرام خمینی» است؟

به زعم نگارنده علتش میتواند این باشد که هنوز این «اندیشه و خط امام» ،«تبیین» نشده و چارچوب ماهیت و زیربنای  آن بصورت روشن برای عموم بیان و تدوین نگشته است!

اگر اندیشه امام را در زندگانی و گفتار و رفتار ایشان جستجو کنیم روحی الهی میيابیم که متکی بر «انسان تکریمی» است،چیزی که جایش در زمان ما بس خالی و بیگانه گشته، چیزیکه میتواند بجای ریزش شخصیتها و کاهش روح «انسان تکریمی» و «مردم محوری» نظام،سبب زایش اندیشه های نو و گسترش «کرامت انسانی» و جذب «اندیشه های دور» و اقبال عمومی باشد.

با تبیین آکادمیک اندیشه های امام میتوان تا حدود زیادی از ریزش و محو یاران جلوگیری کرد.

متاسفانه برخی اطرافیان امام چون کروبی اگر چه در این مسیر صادق بودند اما جز در فعالیت های سیاسی و گاهی فرهنگی، فعالیت علمی و آکادمیکی در این راستا نداشته اند؛ از اینرو هر از گاهی موجی ایجاد میکنند و می آیند اما زود با موجی دیگر بر میگردند و به ساحل نمی رسند. همانکاری که آیت ا… مصباح یزدی عکس آن کرد، کسیکه میگویند در مسیر شکل گیری انقلاب نقش قابل توجهی نداشته است و تا زمان زندگانی امام خمینی  هم از سوی ایشان ماموریتی بر دوش نداشته است.

بر خلاف بسیاری از بزرگان سیاسی خط امامی ایشان به فعالیت آکادمیک علمی روی آورد تا جاییکه امروزه حدود ۵ الی ۶ هزار نفر شاگرد فارغ التحصیل از موسسه دانشگاهی- حوزوی خویش تحویل حوزه های علمیه و دانشگاه های  داخل و خارج کشور داده است و در حوزه های علمیه از ریشه محکمی بر خوردار است.

______________________________________

(*) توضيح سکولاريسم نو: اين مطلب دارای مقدمه ای نيز هست که چون ارتباط مستقيمی با اصل مطلب ندارد آن را به اينجا منتقل کرده ايم تا نکته ای از افکار نويسندهء مسلمان و مؤمن آن فوت نشده باشد:

« درخصوص دو واقعهء بزرگ تاریخی «نهضت حسینی» و «نهضت خمینی» بسیار گفته اند. تاریخ نگاران و محققین در شرح چگونگی آندو قیام منحصر بفرد، قلم فرسایی بسیار داشته اند. با این وجود نظاره گران تاریخ شاهدند که در سیر تاریخی این وقایع یزرگ انحرافاتی رخ داده که گاه تا زیر سوال بردن اصل ماجرا و واقعه پیش رفته است. ظهور خرافاتی شاخدار از واقعه کربلا که برخی مسلمین را واداشته تا اهداف و حاجات خود را در دل تاریکی چاهی و یا خوابی جستجو کنند! و حتی تا پرستش قیام کننده واقعه جانسوز کربلا پیش رفته اند! و اینکه پس از پیروزی «نهضت خمینی» در قیام ملی ایرانیان در سال ۵۷ هرکسی از راه رسید بنام  خمینی نان میخورد و بر مرام و اندیشه تبیین نشده امام( ره) رسمی نامتناسب می کشید،خود حکایت از عدم صحت و دقت لازم در واقع نگاری و «عدم تبیین» تفکر و اندیشه زیر بنایی در دو قیام بزرگ تاریخی دارد. نگارنده این سطور نه قصد پرداختن به واقع نگاری تاریخی (که در تخصصش نیست) دارد و نه قصد دارد قیام خمینی را به «نهضت حسینی» تشبیه نماید که ابدا اینگونه تشبیهات نمیتواند به واقع نزدیک باشد زیرا اصولا، تاریخ حرکت گذشته و حال ما بسوی آینده است. نمیتوان امروز را به دیروز تشبیه کرد که گذاشتن انگشت در یک نقطه رودخانه برای بار دوم  امکان پذیر نیست. تاریخ چون حرکت رودخانه ای خروشانست که دایم در حرکت است و تکراری ندارد. از اینرو نمیتوان در واقع نگاری و یا تحلیل نگاری حادثه ای در «حال» را به «گذشته» نسبت داد اما تاریخ بهمراه خود همیشه پیامها،درسها و اندرزها دارد که چون چراغی در «شبِ آینده» ما نقش ایفا میکند. «سیر تاریخ خلقت» (اعم از خلقت بشر و سپس برگزیدگان خالق اهداف خاصی را دنبال میکند که تا برگزیده شدن محمد ص،خاتم رسولان تداوم داشته است). در سیر تکاملی این روند، آموزه های فراوان آمده و گاهی اسراری خلق گردیده که بعضا بشر از درکش عاجز مانده (معجزات). البته خاتمیت پیامبران و رسولان به معنی پایان اسرار و پایان هدف نیست  که در سیر تکاملی «حرکت هستی» و زندگانی بشر، روند با کمیت و کیفیتی دیگر و «نرم افزاری» پیشرفته بنام «عقل»همچنان در حال تداوم است. بعد از زندگانی پیامبر اکرم ص «تاریخ ایدئولوژیها» با هزاران رخداد توی در توی مواجه گردیده که جز با «یگانه پیامبر» باقی مانده بر زمین یعنی«عقل و کمال» تشخیص سرّه از ناسرّه ناممکن و بسی دشوار است. حادثه کربلا و نهضت حسینی ع از چنان ماهیتی بر خوردار بود که تا قرنها هنوز زنده و ماندگار مانده است. اما با توجه به حرکت و سیر تاریخ،مشکل بتوان مشابهی عینی را برای «نهضت حسینی» در تاریخ گذشته و حال پیدا کرد».

 

برگرفته از سايت نويسنده، «پژواک خاموش»:

http://pejvak-kh.com/?p=138

بازگشت به خانه

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد:

(توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد)

 

نام شما:

اگر مايل به دريافت پاسخ هستيد آدرس ای - ميل خود را ذکر کنيد:

پيام شما:

بازگشت به خانه

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630