بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

 19 دی 1386 ـ  9 ژانويه 2008

 

حکومت نوکر ملت است

شاهین فاطمی

گر وطن خانه آسایش مردست و زنست

اینکه ما راست بگوئید، کجایش وطن است؟

 

با همه اهمیتی که برای اتفاقات روزمره سیاسی و اقتصادی قائل هستیم و توجهی که باید نسبت به آنها مبذول شود، گاهی اوقات اصل مطلب را به فراموشی می‌سپاریم. آنقدر به درخت و کم و کیف آن نزدیک می‌شویم که جنگل را نادیده می‌گیریم. البته مهم است که باید راجع به کسر بودجه مجدد دولت نهم و نابود کردن ثروت ملی یعنی درآمد نفت مطلب نوشت. مسلماً نباید فراموش کنیم که روزانه در زندانهای قرون وسطائی نظام چه مظالمی در حق هم‌‌میهنان ما اعمال می‌شود. چگونه می‌توان از کنار خبر محروم کردن صدها دانشجوی مبارز از ادامه تحصیل گذشت و درباره عواقب شوم به هدر دادن نیروهای انسانی کشور اعلام خطر نکرد. آسان نیست که خبر اخراج دانشجویان رشته فیزیک اتمی را از دانشگاههای هلند خواند و نگران سرنوشت آینده کشور نشد. هفته‌ای نبوده است که طی قریب پنج سال گذشته در این ستون از مسائل و مشکلات روز که اکثراً محصول سیاستهای خانمانسوز رژیم است نگفته باشیم و نخوانده باشید. اینها همه همان درختهای جنگل هستند که به تناسب اهمیت خود کم و بیش به آنها پرداخته‌ایم.  باید اندکی به جنگل پرداخت.

شاید اگر کمی عرصه دیدمان را وسیعتر بگیریم بهتر بشود حوادث ظاهراً غیرمرتبط را هم شناسائی کنیم. مثلا اگر قدری در مورد خواص و الزامات حکومت بحث کنیم و ببینیم اصولا در ممالک و جوامع دیگر حکومتها چه می‌کنند و چه وظائفی بر عهده دارند آن وقت شناخت رژیم اسلامی ساده‌تر می‌شود. حتی یک قدم پیشتر برویم و از خودمان سؤال کنیم چرا مردم زیر بار می‌روند و از دسترنج خود مالیات می‌پردازند تا حکومتها بتوانند ادامه حیات دهند؟

مسأله رابطه مردم و حکومت یا دولت و ملت در جوامع و کشورهای گوناگون هر یک تاریخچه‌ای جداگانه دارد. پس از گذار از قرون وسطی و با بسط و گسترش دوران روشنگری، اندک اندک ذهنها باز شد و مردم از حقوق طبیعی خود آگاه شدند. در پاره‌ای از کشورها، همانند انگلستان، مبنای حقوق مردم در برابر حکومت بیش از هشتصد سال سابقه تاریخی دارد در حالی که در سایر کشورهای اروپا، انقلاب فرانسه و سپس جنگهای ناپلئون مبدأ این تحول شد. داستان آمریکا و اعلامیه استقلال آن کشور جداگانه است.

بحث ما در اینجا توضیح و تکرار تاریخ نیست بلکه هدف اصلی مروری است بر گذشته برای درک وظائف دولت و حکومت در برابر ملت. پایه‌گذاران دمکراسی در امریکا وظیفه‌شان ساده‌تر از اروپائی‌ها بود چون آنها در شرایطی دمکراسی خود را پایه‌ریزی کردند که در برابر خود نه با سلطنت استبدادی روبرو بودند و نه با تعصب مذهبی و کلیسای مقتدر. بعد از آنکه آنها توانستند به کمک فرانسوی‌ها در جنگ استقلال خود، بر انگلستان چیره شوند مشکل اساسی دیگری در پیش نداشتند. از نظر منابع و وسعت جغرافیائی هم نیازمند کسی نبودند و با هزاران کیلومتر فاصله از دنیای قدیم و یک اقیانوس عظیم فی‌مابین، دیگر نگرانی حملۀ احتمالی همسایه راهم نداشتند.

در چنین شرایطی، با آموختن از تجربه انقلاب فرانسه از میانه قرن هیجدهم به بعد توانستند شیوه‌ای در مملکتداری برقرار کنند که امروز در اکثر موارد نمونه و مدل کشورهای دیگر شده است. در دیگر کشورهای دنیا هیچکس نه مایل بوده و نه توانسته است حکومتی کاملا مانند آنچه در آمریکا وجود دارد ایجاد کند. اما طی این دویست و سی سال که از آن تاریخ گذشته است در اکثر کشورهای دنیا از ژاپن گرفته تا اروپا و آفریقا همگان سعی کرده‌اند و می‌کنند که اصول اولیه حکومت خود را بر اساس همان ضوابط کلی اقتباس شده از آمریکا استوار سازند و حداقل نیمی از کشورهای جهان در این تلاش به درجات مختلف موفق بوده‌اند.

 

عصاره خواص حکومت:

اصل اول و بنیادی حکومت های مدرن عبودیت آنها نسبت به ملت است. به زبان ساده‌ تر دولت ها خدمتگزار ملت هستند به اراده ملت می‌آیند و به اراده ملت می‌روند. تا زمانی که این اصل به وضوح و روشنی در قانون و در عمل به واقعیت نپیوندد هیچ اصل دیگری در دمکراسی پایدار، مؤثر و مفید نخواهد بود. حکومت هائی که به ملت سرسپردگی ندارند، چه مذهبی باشند چه سلطنتی استبدادی یا دیکتاتوری نظامی در عمل ارباب ملت می‌شوند و در عوض فرمانبرداری از ملت، بر ملت فرماندهی می‌کنند. سابقه تاریخی و فلسفی این اصل یعنی «سروری» یا (Sovereignty) ملت بسیار طولانی‌تر از انقلاب فرانسه و استقلال آمریکاست ولی در عمل این دو حادثه تاریخی به این فکر فلسفی واقعیت تاریخی می‌بخشید.

دومین واقعیتی که دمکراسی آمریکائی ایجاد کرد محدودیت حکومت بود. جفرسون یکی از پایه‌گذاران دمکراسی آمریکا می‌گوید«بهترین نوع دولت آن است که کمتر حکومت کند» به عبارت دیگر حکومت را باید محدود کرد زیرا هرچه بر اختیارات حکومت افزوده ‌شود، از آزادی‌های شهروندان کاسته می‌شود. حکومت باید فقط به آن اموری بپردازد که مردم خود از عهده انجام آن بر نمی‌آیند. مثل دفاع ملی در صورت جنگ، حفاظت از حقوق و اموال مردم در پناه قانون، برقراری نظم عمومی و سیستم قضائی. اما در همه این موارد تا آنجا که ممکن است مردم باید بتوانند با رای خود مجریان را انتخاب کرده و بر اعمال آنها نظارت کنند. همه مسئولین امور از رئیس جمهور گرفته تا شهردار محله و کدخدای ده همانگونه که توسط مردم انتخاب می‌شوند، در صورت لزوم باید با رای و اراده ملت از کار برکنار شوند.

یکی دیگر از شرایط و لوازم این نوع دمکراسی استقرار اقتصاد آزاد است. قوانین باید حقوق مالکیت را محترم بشمارند و متقابلاً کارگران نه تنها از همه حقوق شهروندی بلکه از حقوق ویژه صنفی و آزادی‌های سندیکائی برخوردار باشند.

خلاصه کلام: حکومت نوکر ملت است

دلیلی برای اطاله کلام و وارد شدن به جزئیات وجود ندارد و می‌شود به سادگی، دیگر مظاهر این نوع حکومتها را برشمرد. این الزامات برای نحوۀ حکومت نتیجه‌ای به بار خواهد آورد که رفاه جامعه ثمره آن است. به کلام دیگر هدف از ایجاد، تحمل و پرداخت هزینه برای حکومت در دنیای امروز ایجاد رفاه و آسایش و امنیت برای ملت است. دلیل تناوب حکومت، برگذاری انتخابات موسمی و تعدد احزاب و برنامه‌ها همه و همه ایجاد شرایط بهتر برای زندگی اکثریت هرچه بزرگتر جامعه است. در دنیای مدرن، در آمریکا و به مراتب بیشتر در سایر کشورهای غربی دولتها از حد متعارف بزرگتر شده‌اند و به همان نسبت از میزان پاسخگوئی آنها به مردم کاسته شده است. ولی اصل مطلب تغییر نکرده است یعنی حکومت نوکر ملت است و وظیفه‌اش خدمت به مردم است.

حالا باید دید چرا در کشوری مثل ایران، آن هم پس از گذشت یکصد سال از انقلاب مشروطیت و آن همه مصیبت طی این مدت هنوز ما در خم کوچه اول مانده‌ایم؟ چگونه ممکن است در دنیای امروز هنوز بشود سی سال بعد از آن انقلاب خونین حکومت فردی بر هفتاد میلیون ایرانی فرمانروائی کند؟

می‌گویند تا زمانی که اکثریت ملت به حقوق اساسی خود پی نبرده باشد امکان بقا و سلطه حکومتهای استبدادی چه نظامی و چه مذهبی کماکان باقی خواهد ماند. تا زمانی که مردم به حقوق فردی و اجتماعی خود پی نبرده باشند می‌شود آنها را فریب داد. اثبات این ادعا بسیار مشکل است زیرا طی این یکصد سال هرگز فرصت کافی برای رشد و نمو بذر آزادی و دمکراسی در ایران فراهم نبوده است و هر گاه هم که اندک فرصتی پدید آمده است در عوض ساده‌گویی و حرف حساب با مردم زدن، باسوادهای جامعه ما با ترّهات بی‌سر و ته و روشنفکرمآبانه خود بیشتر مردم را گیج کرده‌اند و سرانجام حواله به آخوند مکار داده‌اند. وقت آن رسیده است که به مقدمات برگردیم و با مردم و به زبان مردم حرف برنیم.

پاریس ـ 9 ژانویه 2008

 بازگشت به خانه

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد:

(توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد)

 

نام شما:

اگر مايل به دريافت پاسخ هستيد آدرس ای - ميل خود را ذکر کنيد:

پيام شما:

بازگشت به خانه

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630