بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

 14 دی 1386 ـ  4 ژانويه 2008

 

پوپولیسم در جنگ ایدئولوژی ها

بابک مهديزاده

چند صباحی است که «پوپولیسم» مورد بحث صاحب نظران سیاسی و روزنامه نگاران قرار گرفته است. اما در میان این تحلیل ها بعضا اشتباهی رخ می دهد و پوپولیسم را مختص به جریان خاص یا تفکری خاص می کنند انگار که از اول تاریخ تا به حال جز از این جریان چنین رفتاری سرنزده است و لاغیر.
به عنوان مثال برخی ها  پوپولیست ها را «برادران کم هوش تر سوسیالیست ها دانسته اند» و برخی دیگر نیز با تکیه بر عملکرد دولت های سوسیالیستی آمریکای لاتین پوپولیسم را به کل سوسیالیست ها تعمیم داده اند و برخی ها پارا فراتر نهاده اند و دولت نهم را به عنوان یک نمونه بارز پوپولیسم در اردوگاه چپ تحلیل کرده اند تا هم به عنوان یک لیبرال نقدی بر چپ ها داشته باشند و هم نقدی بر دولت اصولگرا.

اما فارغ از تحلیل ها باید دو نکته را در خصوص پوپولیسم و سوسیالیسم و رابطه این دو و مصادیقشان ذکر کنم. اول آنکه نباید جریان چپ را به یک چوب تکفیر کرد. نباید نوشت که تمام چپ ها رمانتیک بودند یا تمام چپ ها عصیانگر یا آرمان گرا و از همه بدتر تخیلی. از آن بدتر این است که همه چپ ها را پوپولیسم خطاب کنیم. نقد دوم هم این است که اگرچه اقتصاد آزاد و خصوصی سازی لازمه دموکراسی است اما در این شرایط که نبرد بر سر دموکراسی است و هنوز گام اول رسیدن به دموکراسی در کشورمان هم تماما برداشته نشده است ادعای راستگرا بودن و لیبرالیست بودن و کوفتن بر طبل جنگ ایدئولوژی ها خطاست. چه آنکه اولا برنده این دعوا تنها ضد دموکرات ها هستند و دوما تنها در فضایی آزاد و باز است که جناج مقابل هم می تواند درمقابل اظهارات لیبرالیستی پاسخ ارائه دهند و برفرض مثال بگویند که رهاسازی اقتصادی چه بر سر جهانیان آورده و دلیل ارائه کنند که اگر چپ های معقول به سمت پاس داشت آزادی های فردی رفته اند ، لیبرال های عقل گرا هم به سمت عدالت اقتصادی رفته اند و صحبت از تامین اجتماعی و دولت رفاه و غیره می کنند.

به همین دلیل است که «بابک احمدی» رعایت اخلاق می کند و در هیچ مصاحبه ای با رسانه های مکتوب از چپ گرایی در دانشگاه انتقاد نمی کند به این دلیل که معتقد است آنان فضایی برای پاسخ دادن و دفاع کردن ندارند. پس این بحث ها را باید واگذاشت برای بعدها که دموکراسی (لااقل دموکراسی حداقلی) حاکم شده است و زیرلوای آن می توان به تضارب آرا پرداخت.

این از این. برسیم به بحث ربط پوپولیسم و سوسیالیسم. اول آنکه پوپولیسم یک رفتار سیاسی است اما سوسیالیسم یک ایدئولوژی. دوما همین ایدئولوژی شاخه های مختلفی دارد که از قضا منتهی الیه چپ و راستش دشمنان قسم خورده هم هستند و همدیگر را از «دین خارج شده» می خوانند ؛ دشنامی که گناهش بالاتر از هرچیز دیگری است در دید ایدئولوگ ها.

ابتدا از دومی شروع کنیم : مکتب چپ که عموما سوسیالیسم نام دارد دارای شاخه های گوناگونی است. از آرای کارل مارکس گرفته تا هابرماس ، از انگلس گرفته تا مارکوزه و هورکهایمر و آدرنو.  یعنی معلوم نیست وقتی از چپ و سوسیالیسم نام می بریم از لنینیسم و استالینیسم شوروی صحبت می کنیم یا از مکتب سن سیمون فرانسوی. از مائوئیسم چینی می گوییم یا از مکتب اوون انگلیسی. از کاستروئیسم آمریکای لاتین صحبت می کنیم یا مکتب فرانکفورت آلمانی.

هر کدام از این ها نیز تفسیر متفاوتی از دموکراسی دارند و به همین دلیل در بعضی جاها به پوپولیسم نزدیک می شوند و بعضی جاها خیر. مثلا نمی توان گفت اتحاد جماهیر شوروی پوپولیست بوده اتفاقا با تمام جنایت هایش سعی در عوام گرایی نداشته. این حکومت آرمانگرا بوده اما پوپولیسم خیر.

پوپولیسم آن است که شعارهای توخالی و بدون کارشناسی و غیرعلمی و فقط برای جذب آرای عموم داده شود اما کاری که در اتحاد جماهیر شوروی شد این بود که گروهی سال ها با خواندن آثار کارل مارکس و لنین به دنبال آرمانشهری رفتند که درناکجاآباد بود. پس غیرعلمی نبود اگرچه درست هم نبود. برای گول زدن مردم هم نبود بلکه از سر عقیده و آرمان بود اگرچه در نهایت سرخودشان هم شیره مالیده شد.

بنابراین عوام گرایی با اتوپیاسازی تفاوت دارد. جمهوری خلق چین هم همینطور هرچند که بعضا به سمت پوپولیسم رفت ، مخصوصا در جایی که از وجه ایدئولوژیکش کاسته شده بود و حاکمان چشم بادامی دچار مصیبتی به نام «واقعیت های جهانی » شدند و دیدند نمی توانند نه با ابرقدرت جهان یک تنه مبارزه کنند و نه با غول جمعیتی خودشان و معضلات فراوانش. اینجا بود که وقتی از عقیده کاسته شد راه فرار از مشکلات را در طرح شعارهای عوام پسند دیدند. سوسیال های اروپایی که به هیچ وجه پوپولیسم نیستند و با مقید شدن به دموکراسی اتفاقا چند صباحی هم (همین چند وقت پیش) در اروپا حکمرانی کردند و اکنون هم رقیب اصلی و دردسرساز راست گرایان هستند. سوسیال دموکرات ها در نروژ ، آلمان ، فرانسه ، ایتالیا ، اسپانیا ، انگلیس و ... با دموکراسی به قدرت می رسند و شعارهای پوپولیستی هم سر نمی دهند. اگرهم موردی به نام سوسیال ناسیونال در آلمان به قدرت رسید و با شعارهای پوپولیستی اش دنیایی را به آتش کشاند بیش از آنکه چپ باشد شوینیسم (میهن گرایی افراطی) خوانده می شود. یعنی وجه بارزش نه شعارهای سوسیالیستی اش بلکه شعارهای نژاد پرستانه اش بود. اما در مورد چپ های آمریکای لاتین می توان رفتارهای پوپولیستی را برایشان قائل شد. پوپولیسم در آمریکای لاتین موج می زند. چاوس همیشه قرمز می پوشد ، کاسترو 7 ساعت مدام در خیالش آمریکا را به آتش می کشاند ، مورالس بالای کوه ها فوتبال بازی می کند و ارتگا عین کشاورزان لباس می پوشد.
حال به نکته دوم اشاره کنم. پس پوپولیسم را نمی توان به یک ایدئولوژی خاصی تعمیم داد. به عبارتی اگر در یکی از شاخه های سوسیالیسم پوپولیسم موج می زند در بعضی از مکاتب لیبرالیستی هم اینگونه است و ایضا در بعضی از جریان های دینی یا ملی. محمد رضا شاه یک ناسیونالیست افراطی بود. برگزاری جشن های 2هزار و پانصدساله اش در کنار حلبی آبادی ها یک نمایش پوپولیستی در سطح جهانی بود. گفتن این جمله که «کوروش آسوده بخواب من بیدارم» هم یک جمله پوپولیستی بود و همچنین سیاست اصلاحات ارزی. ادعای با امام زمان ارتباط داشتن یا خواب دیدن ائمه اطهار و تایید برخی از سیاستمداران توسط آن ها هم سخنانی پوپولیستی است همانطور که توجه صرف به بعضی از اماکن مذهبی نیز یک چنین عملی محسوب می شود. در نظام های لیبرالیستی هم کم نداریم از این نمونه ها. همین چند وقت پیش بود که در کشور دموکراتیک بلژیک نماینده زن یکی از احزاب مطرح لیبرال این کشور عکس برهنه خودش را پوستر تبلیغاتی کرد و وعده ای وقیحانه به 40 هزار مرد آن کشور داد. یا در مقیاسی بزرگ تر سوءاستفاده از احساسات آمریکاییان در حادثه 11 سپتامبر و بسیج آنان برای مبارزه با تروریسم آن هم فرسنگ ها دورتر از آمریکا رفتارهای پوپولیستی است که هم منجر شد تا سیاست های جنگ طلبانه جرج بوش به تصویب برسد و هم جمهوری خواهان در انتخابات بعدی پیروز گردند.

بنابراین در جمله آخر و نتیجه این بحث باید گفت «پوپولیسم» رفتاری است که در مقابل رفتارهای دموکراتیک انجام می شود و ربطی به یک ایدئولوژی خاص ندارد.

 

برگرفته از وبلاگ نويسنده

 

http://babak-m.blogfa.com/post-141.aspx

 

 بازگشت به خانه

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد:

(توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد)

 

نام شما:

اگر مايل به دريافت پاسخ هستيد آدرس ای - ميل خود را ذکر کنيد:

پيام شما:

بازگشت به خانه

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630