بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

16 دی  1386 ـ  6 ژانويه 2008

 

انتخابات! شرکت یا تحریم ؟ چه باید کرد؟

حبیب تبریزیان

انتخاباتی دیگر در راه است و اردوی منتقدین و مخالفین رژیم همچون همیشه بر سر دو ـ سه راهی گزینه خود به مرض لاعلاج چه کنم چه نکنم، پریش افکار، ایستاده است و در مقابل آن، رژیم، اگر از هر سمت و سوی در سازندگی و درمان درد مردم زمینگیر شده است، درقلع و قمع و فلج سازی منتقدین و مخالفینش، مثل همه رژیم های سرکوبگر دیگر، به نحوی باور نکردنی کارش را خوب انجام داده است و میدهد.

انتخاباتی که در پیش روست برای مردم ما و رژیم آزمونی بس مهمتر از انتخابات های قبلی است زیرا در شرایطی برگزار خواهد شد که رژیم هم از درون و هم از بیرون در گردابی از بحران فرو افتاده است.

بر چنین زمینه ای پاسخ به: چه باید کرد ؟ چندان هم آسان نیست. مثلث ائتلافی رفسنجانی ـ خاتمی ـ کروبی تلاش دارد با ترساندن مردم از هیولای رو به رشدِ بحران، مجددا خود را به سوی قدرت رسانده و سهم خود و زیر مجموعه های سیاسی ـ اجتماعی و اقتصادی خود را تامین کنند. دستگاه رهبری و بدنه اصلی قدرت هم، روز بروز به این عصای موسی و قایق نجات بیشتر نیازمند میشود. از سویی دیگرهم ، بخش عمده توده مردم هم نه به راه بردهای استراتژیک و دیر اثر بلکه به حل یا تعدیل مشکلات کمرشکن روزمره خود میاندیشد و به هزینه تاریخی و بلند مدت این راه حل های کوتاه مدت توجهی ندارد.

ائتلاف آقایان رفسنجانی، کروبی و خاتمی تا بحال بجز ابراز هشدارهای ترساننده از تعمیق بحران و به خطر افتادن نظام از ذکر و ارائه هر شعاری که برای آنان تعهد آور بوده ودر مردم توقع آفرین باشد خود داری کرده و به کلی گوئی های بدیهی بسنده کرده اند. ولی آیا اپوزیسیون سکولارهم، هرچند پراکنده، فاقد این قدرت تشخیص است که نداند رژیم در کلیت خود حاضر به گذشت های تاکتیکی است تا ابتکارعمل در طرح و ترسیم سرنوشت سیاستی میهنمان را در گستره تاریخی و استراتژیک آن از دست ندهد. پاسخ نیروهای واقعاً ملی و سکولار به این وضعیت بغرنج این باید باشد که به آن رشته از مطالبات آنی مردم بچسبند که در ورای ظاهرِ آنیت و برد محدود و تاکتیکی خود آثار استراتژیک و ساختاری بر آرایش نیروی اجتماعی و سیاسی میگذارند.*

متاسفانه عادت به روزمرگی و خرده کاری سیاسی در این نیروها، مجال دوراندیشی و حرکت مستقل را از آنان گرفته است.

پس از هر انتخابتی سیاست ورزان ما با چرتکه به در صد گیری مشارکت مردم! در انتخابات میپردازند و فراموش میکنند که از خود بپرسند در کدام کشورِ دین و ایدئولوژی و استبدادزده ای توده های مردم با عقلانیت طبقاتی و اجتماعیشان به پای صندوق های رأی میروند ؟ پارادوکس دردناک جنبش شبه چپ و شبه ملی میهن ما در این است که این دو جریان بجای نقش اوانگاردی نقش اسکورت سیاسی مردم را بازی کرده و میکنند. اوج این اسکورت گرائی انفعالی انقلاب اسلامی بود که طی آن، این جریانها، طبقه متوسط مدرن جامعه را در تله جادوئی سنت گرایان دینی افکندند و حالا هم با هراسانیدن آنان از بدتر شدن اوضاع در صدند تا پایه های قدرت مافیای حاکم را محکم و محکم تر کرده و سیادت الیگارشی دینی، نفتی و آخوندی را ابد مدت کنند.

مسئله اساسی این است که از فرصت هائی که نظام ولائی ، بر حسب ضرورت های خودش، به مردم میدهد، برای امتیاز گیری به نفع مردم استفاده کنیم بدون اینکه در تله امتیازدهیِ استراتژیک و تاریخی بیفتیم. کمک به مشروعیت یابی رژیم و تلقین این ایده که این نظام آش کشک خاله ای است که از خوردن آن گریزی نیست، از امتیاز دهی استرا تژیک بسی بیشتر، سوزاندن هویت ملی و دست آوردهای جنبش تجدد خواهی میهنمان درتنوریست که در آن نان الیگارشی دینی و ایرانی ستیز پخته میشود.

آن کنشگران سیاسی که میخواهند مردم را به این نمایش ادواری کشند باید به این سئوال محوری پاسخ گویند که:

راهبردشان در مبارزات انتخاباتی توسل به ریسمان هایی است که حلقه مرکزی و قرقره بالابر آن صرفاً ساختار حقوقی نظام فعلی است یا بسیج و برانگیختن مردم و اتکاء به آنان از راه طرح خواسته هایشان و کمک به آرایش اجتماعیشان و نه حضور گله واره اشان است؟

آنان باید به مردم پاسخ گویند که:

آیا حاضرند در صورت رد صلاحیت کاندیداها، دستجمعی از این نمایش کنار بکشند و رهبر و رژیم را در این بازی تنها بگذارند؟

آیا حاضرند در صورت ورود به مجلس در برابر قانون شکنی دستگاه اجرائی و قضائی تا مرحله استعفای خود کنار کشند و آنهم نه چند روز قبل از اتمام دوره اشان؟

آیا حاضرند رسماً اعلام کنند که از تعلیق غنی سازی به عنوان یگانه راه درست حصول تعامل وتفاهم با جامعه جهانی حمایت کنند؟

آیا حاضرند رسماً از سیاست تنش زدائی با غرب و در درجه اول امریکا و اسرائیل ( با توجه به اینکه خود اعراب و اسرائیل در حال کنار آمدن هستند) رسماً جانبداری کنند؟

آیا حاضرند به عنوان ژستی آزادی خواهانه پیش از انتخابات، بازدیدی از فعالین سندیکا ئی و دانشجویان زندانی به عمل آورند؟

پاسخ به این آیا ها است که تعین میکند آیا آقایان برای سورچرانی سیاسی میآیند و یا برای خدمت به مردم و جبران مافات ؟

شرکت یا عدم شرکتِ اثر گذارنده ی نیروهای خارج از مدار یا حاشیه ای قدرت، مستلزم همسوئی و همگامی و وحدت عمل آنان از یک سو و پاسخ سازمانها و شخصیت های سیاسی مطرح درانتخابات به آیاهای فوق از سوی دیگر است. بدون رعایت این دو پارامتر، شرکت و عدم شرکت قشون تار مار شده اپوزیسیون حکومتی و غیر حکومتی، هردویش به نفع رژیم است. آن بخش که بایکوت میکند صحنه را داوطلبانه ترک میکند و آن بخش که شرکت میکند به رژیم مشروعیت میدهد بدون اینکه ذره ائی به بازی گرفته شود.

استفاده از منافذ عبور در ساختار حقوقی و توسل به ابزارهای قانون گرایانه اگر با فشار از پائین توآم نباشد که تا به حال نبوده است هیچ چیز جز امتیاز دهی به رژیم نیست.

ساختار حقیقی قدرت شامل: نیروهای نظامی و انتظامی ـ بسیج و انصار و گشت های گونان گون ، دستگاه های اطلاعاتی متعدد،وزارت ارشاد و صدادو سیما و رسانه ها در کل، وزارت نفت ، اطاق بازرگانی و بانکها، بنیادهای مختلف شبکه مساجد و تکایا و سازمانهای عزاداری و.. اینها آن مراکز قدرتی هستند که یا باید با توپخانه واقعی حمایت مردمی کوبیده شوند و یا تسخیر گردند. به نظرنگارنده، توپخانه ی ائتلاف سه گانه، صرفاً با باروت ترس پر شده و فاقد گلوله های قدرت مردمی برای حتی اثر گذاری سطحی بر بدنه قدرت حقیقی است، میتواند سرو صدا و ترق و تروق راه بیندازد ولی، در شرایط کنونی موازنه قوا، حتی دستاورد مختصر تاکتیکی هم نمیتواند داشته باشد.

شواهد اولیه نشان از آن دارد که این سه روحانی پیشینه دار در دستگاه حاکمه، میخواهند از فرصت درماندگی مردم از یک سو و ترس دستگاه رهبری از سوی دیگر برای امتیاز گیری و نه برای گشایش فضای سیاسی استفاده کرده و کرسیهای از دست داده خود را، تا آنجا که میتوانند، پس گیرند و در ازای این داد و ستد مردم را یک بار دیگر به پای صندوق های رآی بکشانند زیرا رژیم هرگز چون امروز به چنین نمایشی نیازمند نبوده است.

نکته ای که در تمامی انتخابات های گذَشته، به عمد از طرف رژیم و به غفلت، از طرف مخالفین نادیده انگاشته شده ترکیب دموگرافیک ( جمعیت و مردم شناسانه) بایکوت کنندگان و شرکت کنندگان در انتخابات های گذشته بوده است .

واقعیت این است که از فردای انقلاب اسلامی این مدرن ترین و بالنده ترین بخش جامعه، چه یاقوتی چه طاغوتی، بوده است که از صندوق های رآی فاصله گرفته است و این بحش چند میلیونی، با گذشت زمان و به نسبت ناکار آئی نظام اسلامی و تحولات اقتصادی بیشتر و بیشتر هم شده است. و آینده از آن اوست و سرنوشت مملکت ما به سرنوشت آن بستگی دارد.

__________________________________

* مثلاً،( و این فقط مثل است) شعار آزادی کامل تشکل های صنفی و در صدر همه اتحادیه های کارگری به جای شعار کلی، گنگ و عوام نفهم انتخابات آزاد و حقوق بشرو.. . و در ادامه آزادی تشکل های صنفی و مدنی( جوانان ، زنان، کلوپ های ورزشی و..) تخصیص بخشی از سوبسید های دولت به سرمایه خصوصی اشتغال زا زیر نظراتحادیه های کارگری و خود سرمایه داران بخش خصوصی و ارتباط دادن آن با نرخ اشتغال زائی آنان و... . طرح این چنین شعارهایی، هم کارگران و هم سرمایداران بخش خصوصی را به نحوی بنیادی و استراتژیک وارد جبهه گیری انتخاباتی کرده، سرنوشت روزمره آنان را با نتایج ِحرکت انتخاباتیشان پیوند میزند و در صورت جا افتادن به تجدید آرایش نیروهای سیاسی جامعه منجر میشود و انتخابات را از حالت آرایش ریش سفید و طایفه محورانه خارج خواهد کرد.

عباس عبدی، روزنامه نگار منتقد دولت، دو سه سال پیش طرح توزیع مستقیم تمام درآمد نفت بین مردم و اخذ مالیات از آنان وجایگزینی سیستم مبتنی بر نفت با سیستم مبتنی بر مالیات را مطرح کرد، که در صورت لانسه کردن آن از طرف سیاست ورزان و سازمان های سیاسی، در درون جامعه، می توانست و می تواند شالوده اقتصادی یک دموکراسی پایدار را در کشورمان پی ریزی کند.

بازگشت به خانه

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد:

(توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد)

 

نام شما:

اگر مايل به دريافت پاسخ هستيد آدرس ای - ميل خود را ذکر کنيد:

پيام شما:

بازگشت به خانه