بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

جمعه 22 شهريور ماه 1392 ـ  13 ماه سپتامبر 2013

مبارزهء ما با مبارزهء شما فرق دارد

الهه خراسانی

جناب نوری علا

با عرض سلام، مقالهء شما را دربارهء کنگره بهائيان خواندم. من هم مانند سایرین که کامنت گذشته بودند متأسفم که جنابعالی تصور می کنید که اگر افراد یا گروه‌هایی‌ در جنبش شما یا فعالیت‌های دیگر سیاسی شرکت نمی کنند در آینده ایران سهمی نخواهند داشت. خدمت به میهن فقط از راه سیاسی یا پیوستن به این و آن گروه انجام نمی‌پذیرد. من به عنوان یک فرد بهائی به ایران عشق می‌ورزم و تعالی ایران در صدر الویت های من است و آنگونه که بنظرم درست می آید که در این راه تلاش می‌کنم. بهرحال، قصد من بحث در مورد نقش سیاسی بهائیان ایران نیست، چه که می دانم اعتقادات، باورها، و حتا روش هایی که اکثر بهائیان به آنها پایبندند با نظریات شما متفاوت است. اشکالی‌ هم ندارد. تنوع افکار برای تعالی بشر ضروری‌است.

فقط می‌خواستم به یک نکته در نوشته شما اشاره کنم. نوشته اید که «اما دريغ است که اين يادداشت را به پايان برم بی آنکه خطابم را از جمع هموطنان بهائی خود برگرفته و به سوی همهء هموطنان غير شيعی خود برنگردانم.به نظر من، ايرانيان يهودی و مسيحی و زرتشتی، و حتی مسلمانان سنی و دراويش سلسله های مختلف، که تاکنون سعی کرده اند با مخفی کردن صورت و خم کردن سر از مهلکه جان به در برند، نمی توانند در آن کشور برای خود آينده ای درخور تصور کنند».

جناب نوری علا، صرف نظر از نظرتان نسبت به آینده گروه های مختلف در ایران که تصور می‌کنم بهائیان نیز در آن منظور گشته اند، اگر کمی‌ در مورد بهائیان و موقعیت شان در جمهوری اسلامی تحقیق کنید در خواهید یافت که آنها به هیچ وجه نه صورت خود را مخفی‌ کرده‌اند و نه برای جان در بردن از مهلکه سر ‌خم کرده اند. درست برعکس. علت اینکه بهائيان این همه ظلم و ستم را تحمل می کنند این است که حاضر نیستند تقیه کنند، مخفی‌ شوند، از اصول اعتقادی شان چشم بپوشند، و خلاصه به ساز حکومت برقصند. هر بهائی در ایران فقط کافی ست بگوید بهائی نیست و نزد یک آخوند "از بهائیت تبری کند" تا تمام موانع از سر راهش بکلی مرتفع گردد (از مصادره اموال گرفته، تا عدم صدور مجوز کار، آتش زدن خانه و مغازه، عدم پذیرش در دانشگاه، احتمالا مقتول شدن در کوچه و پس‌کوچه، زندان، و تمام فشارهای وارده).

بر خلاف مبارزان سیاسی، در مورد بهائیان، جمهوری اسلامی فقط می‌خواهد صدایشان در نیاید و تظاهر کنند که بهائی نیستند، زیرا خطر را در حضور فعال آنها در اجتماع و تمکین نکردن به خواست حکومت می‌بیند. علت اش هم واضح است. بزرگترین خطر برای دوام و بقای جمهوری اسلامی تغیرات فرهنگی‌ در عمق جامعه است و بهائیان با وجود تعداد و امکانات بسیار کم و محدودیت های بسیار زیاد نقش بزرگی‌ را در آن ایفا می کنند. جمهوری اسلامی با تمام تلاشش موفق نشده آنها  را وادار سازد که به قول شما صورت خود را مخفی‌ کنند و با سر به زیری بزیر خاکستر بخزند.

بنابرین، اینگونه هم نیست که بهائیان با نظام مبارزه نمی کنند، که اگر نمی‌کردند جمهوری اسلامی این همه برای قلع و قمع شان به خود زحمت نمی داد. البته نوع مبارزه‌شان با روش شما متفاوت است. در نهایت میزان تأثیر گذاری هر گروه را می‌توان از عکس‌العمل حاکمیت نسبت به آن گروه فهمید

  با احترام و آرزوی موفقیت برای شما

 

نظر خوانندگان

شکوه ندیم: بنده هم از اینکه جناب ایشان با همهء اطلاعاتی که به درستی از دیانت بهایی داشتند و می دانند و همه هم می دانند که هدف دیانت بهایی وحدت نوع انسان است نه مخالفت ودشمنی و از آنجایی که عضویت در یک حزب مخالفت با احزاب دیگر است و احزاب مختلفه در مدت 35 سال بهیچ جا نرسیده و همچنان در مجادله و مخالفت با همدیگر عمر و سرمایه و وقت گرانبها را از دست می دهند. جامعهء جهانی بهایی سیاست خودش را در سطح دنیا و البته ایران عزیز از طریق خدمات اجتماعی و بالا بردن سطح دانش و فضیلت اخلاقی و محبت و برادری و اقداماتی از این قبیل دنبال می کند و در آبادانی و ترقی آن کشور مقدس همانطور که ثابت کرده اند از مال و جان مضایقه نکرده و نمی کنند. امیدوار هستیم که این توضیحات مختصر جناب ایشان و سایر هموطنان نازنین ما را قانع کرده و حمل در کم خدمتی ما نشود.

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه

 

create counter